سال 1377 قبل از اعزام به سربازی , دوستان به مزاح میگفتن : در سربازی همه یا سیگاری میشوند یا کونی !! تو برو سیگاری بشو ؟! من خیال میکردم شوخی میکنند تا اینکه از طریق نیروی زمینی سپاه پاسداران به دوره 2 ماهه آموزشی اعزام شدم در بدو ورود به پایگاه آموزشی , درجه داران مسئول آموزش , بهم میگفتن : بچه خوشگلا اومدن بعد یکیشون میگفت کون شما مثل خمپاره انداز 120 میلی متری گشاده ما اینجا کاری میکنیم در پایان دوره آموزشی بشه به اندازه کالیبر 4.5 تفگ بادی !! همه فهمیدن ....... بله سرکار ........ نه مثل اینکه نفهمیدن ... 50 تا بشین پاشو برین ..... بشینن .... برپا .... از همون اول مربیان آموزشی بچه ها رو به 4 گروه تقسیم کردن گروه اول بچه مایه دارا گروه دوم بچه خوشگلا گروه سوم بچه شرا گروه چهارم کسانی که در گروههای قبلی جای نگرفته بودن ( خوتون دیگه بقیشو حدس بزنین چی میشه راستی اینو بگم من جزو گروه چهارم شدم !!! ) خلاصه دوره آموزشی تموم شد و در یاپان دوره فهمیدم یا باید پول بدی یا کون بدی یا جون بدی یا همون اولش فرار کنی ...... البته یا خودکشی کنی . از شانس خوب من و خرج کردن کمی مایه تیله من در یکی از پادگانهای نیروی زمینی سپاه مستقر در استان تهران تقسیم شدم و بعد از 4 ماه نگهبانی برجک و شب زنده داری بلاخره فرماندهان قرارگاه تایید کردن بنده حسابی آب بندی شده ام و به من گفتن آیا آشپزی یا نانوایی یا خیاطی یا کفاشی و ... بلدم بنده گفتم من برنامه نویسی فاکس پرو و پاسکال و ویندوز 3 و 95 و داس 6.22 بلدم . گفتن این سوسول بازی ها بدرد ما نمیخوره . بلدی تایپ کنی ( با از این ماشین تایپای اولمپیای متعلق به جنگ جهانی اول ) گفتم آره خلاصه مارو فرستادن پرسنلی که مثلا تایپیست بشم ولی اونجا اونقدر تعداد نامه های تایپی زیاد بود و سرعت تایپ من کم که ظرف کمتر از 2 هفته منو انداختن بیرون .... خلاصه ما رو برای تایپیستی فرستادن بازرسی پایگاه ( یگانی که هم کارهای اطلاعاتی میکنه هم نظارتی و هم عملیاتی ) . در اون جا بود که تازه فهمیدم بابا توی این پادگان چقدر بکن بکن اتفاق میافته و هیچ کس هم صداشو در نمیاره . هفته ای نبود که من یک نامه درباره رابطه جنسی خواسته یا ناخواسته به بازرسی کل و دادسرای نظامی تایپ نکنم . اگه بخوام جرایم پادگانهای نظامی رو از نظر فراوانی رتبه بندی کنم اول نهست و فرار از خدمت . دوم تخلفات نگهبانی . سوم لواط ( رابطه جنسی مرد با مرد یا بهتره بگم رابطه جنسی فرمانده با سرباز ) چهارم سرقت پنجم دعوا و درگیری و.... راستی تا بحال از خودتون پرسیدین چرا شبها توی آسایشگاههای سربازها , نگهبان میزارن , سربازا که چیزی برای سرقت شدن ندارن تازه در کمداشون هم قفله و کنار تخت خودشونه .... آره بابا درست حدس زدید برای اینه که سربازا شبها نرن توی تخت هم و از اون کارا بکنن ولی راستشو بگم هر شب از یک جناح آسایشگاه سرو صدای آخ و اوخ میامد ( تا آخر خدمت کسی سراغ من نیومد اولا چون سرباز بازرسی بودم دوما بچه ها توی حمام دیده بودن باسن من چقدر پشمالو هست !!! برای همین هیچ کس از سرباز وظیفه تا درجه دار و افسر نگهبانش رقبتی برای همبستر شدن با من نداشت ) تازه این جریانات توی نیروی زمینی سپاه پاسداران هست وای بحال بقیه نیروهای مسلح و زندان هایی که هیچ کس و هیچ نهادی بر روی آن کنترلی ندارد حالا ببنید وقتی چند صد تا از جوانان زیبا و تر و تمییز را دستگیر میکنن و به بازداشتگاه آشویتس کهریزک میبرن آن عده زندانبان عقده ای که معلوم نیست از کدوم خراب شده ای آمده اند چه بلاهایی سرشان آورده اند ؟ زندانی که بطور مستقیم زیر نظر سردار رادان اداره میشود کسی که خودش دارای رگه هایی از عقده های روانی ناشی از آسیبهای دوران کودکی ست وبرای تخلیه این کینه ها از دگر آزاری لذت میبرد و چه لذتی بالاتر از آزار جنسی زیر دستان و بدانید تا زمانیکه بیماران مازوخیستی مثل حسین شریعتمداری و قاضی مرتضوی و حداد و حجت الاسلام علیزاده و حسینی و مددی ها و زارعی ها و رادانها درارکان قدرت هستند این تجاوزات جنسی هم جزیی از شکنجه های حکومت اسلامی باقی خواهد ماند این نهر از سر چشمه آلوده است .