شرح وظایف کارمند
بسیار بدیهی بنظر می رسد که قبل از اقدام برای استخدام نیرو باید جایگاه و وظایف او را مشخص کنیم اما در کسب و کار های کوچک ممکن است توجه لازم به این نکته صورت نگیرد. در واقع مدیر یا صاحب یک بنگاه کوچک اقتصادی ممکن است تنها به این دلیل دنبال نیروی جدید بگردد که می بیند کارها انباشته می شوند زیرا زمان و نیروی انسانی موجود برای انجام آنها کافی نیستند. اما فراموش نکنید که ورود یک نیروی کار جدید به محل کارتان ممکن است دست و پاگیر هم بشود، پس پیش از هرچیز یک شرح وظایف روشن برای نیروی کار جدید خود تهیه نمایید.

توجه به قانون و جنبه های حقوقی
به نظر من در قانون کار ایران به حقوق کارگر بیش از کارفرما توجه شده است.شاید اگر یکبار این قانون را مطالعه کنید از استخدام نیرو پشیمان شوید. بهرحال قانون چه برای ما خوشایند باشد یا خیر، نمی تواند نادیده گرفته شود. سهل انگاری در توجه به قانون ممکن است موجب شود که یک نیروی کار بیش از آنکه برای شما فوائدی داشته باشد برایتان هزینه و دردسر ایجاد نماید. توصیه می کنم حتما پیش از تهیه قرارداد کار با یک مشاور مشورت نمایید. یکی از وظایف موسسات کاریابی و دفاتر مشاوره شغلی همین است که کارفرمایان را از نظر حقوقی و قانونی راهنمایی کنند. من در اینمورد مشاوران خوبی را توانسته ام از طریق این موسسات پیدا کنم ولی توصیه می کنم که در اینمورد هم کاملا مراقب باشید. بسیاری از این موسسات کاریابی، کاری ندارند جز آنکه به متقاضیان کار یک فرم استخدام بدهند و از آنها پولی دریافت کنند. در ارتباط با برخی از این موسسات متوجه شده ام که آنها فقط یک منشی دارند که روش پول گرفتن از کارجوها را میداند، نه برخورد با کارفرما را بلد است و نه چیزی از قانون سرش می شود. این تذکر برای این بود که بدانید پیداکردن یک مشاور آگاه چندان هم کار ساده ای نیست.
مدیران و کارآفرینان سابقه دار هم می توانند مشاور خوبی باشند و ما را در زمینه های حقوق و قوانین کار راهنمایی کنند. اما مشکل اینجاست که چون این افراد پولی بابت چنین مشاوره هایی دریافت نمی کنند و نیز اغلب پرمشغله هستند، دسترسی به آنها همیشه امکان پذیر نیست.

تله احساس و عاطفه
لابد تابحال برایتان پیش آمده است که در برآورد قابلیت یک فرد برای انجام کار دچار تردید بوده اید و او بشما گفته است: لطفن من را استخدام کنید، چون واقعن نیاز به کار دارم.
این افراد با شرح بعضی از مسائل مانند داشتن بچه یتیم یا در شرف ازدواج بودن سعی می کنند شما را مجاب کنند تا آنها را استخدام کنید. چنین موقعیتی برای یک کارفرما تله احساسی محسوب می شود. من تا بحال بارها در چنین تله هایی گرفتار شده ام و خود را تسلیم طرف کرده ام. با اینکه درمورد خودم هیچ ضمانتی هم نمیدهم که باز تسلیم اینگونه تله ها نشوم اما بشما توصیه می کنم که براستی در استخدام نیرو تسلیم تله احساس و عاطفه نشوید چون هم به زیان خودتان خواهد بود و هم به زیان نیروی کار.افراد کارآفرین بیشتر در معرض خطر افتادن در تله احساسی هستند. کارآفرینان چون همواره در فکر خدمت به جامعه هستند ممکن است تحت تاثیر چنین افرادی قرار بگیرند. شاید استفاده از یک قائده کلی بتواند ما را از این تله خلاص کند:
- هر کمکی از دستم برآید برای این فرد انجام می دهم ولی بهیچ عنوان اجازه نمیدهم وارد حوزه حرفه ای من بشود. کمکهای نقدی به این افراد یا معرفی آنها به موسسات خیریه می تواند روشهای خوبی باشد اما بدترین کار استخدام این افراد است.

افراد همه کاره
یک اصل کلی در زندگی حرفه ای وجود دارد که ما گاهی آن را نادیده می گیریم:
کسی که در هر کاری سررشته دارد از عهده هیچ کاری بخوبی بر نمی آید. با اینحال ما اغلب مجذوب آدمهای همه کاره می شویم. برای ما جالب است که آنها در هر زمینه ای اطلاعاتی دارند .اگر دنبال کسی می گردید که وظایف خود را بخوبی انجام دهد دور افراد همه کاره را خط بکشید. آنها از نظر شخصیتی هم معمولن در هیچ کاری نمی توانند دوام بیاورند