خاکستر سوزان


روی عکس کلیک کنید تا آنرا در اندازه بزرگ ببینید


خامنه ای ! فکر کنم دیگر دیدن فیلم اعدام مخالفانت با چوبه دار برایت عادی شده و دیگر حال آنچنانی نمیکنی . خامنه ای بیا مثل رفقایت در دوران قاچار مخالفانت را به توپ ببند . ببین چه باحال است . چوبه دار دیگر از مد افتاده تازه خون و خونریزی و جیغ و فریاد هم ندارد ولی اگر از این روش برای کشتن مخالفانت استفاده کنی هم هیجان دارد و هم صدای انفجار و هم خون و خونریزی و تکه های گوشت و استخوان متلاشی شده که تا مترها آنطرف تر پرتاب شده اند و..... خلاصه کلی توی روحیه ات تاثیر مثبت دارد و حداقل برای یک هفته شارژت میکند . راستی خامنه ای میتوانی به آقا مجتبی هم ماموریت بدهی از صحنه انفجار و متلاشی شدن جسد مخالفانت با دوربین های صدا و سیمای ضرغامی از چندین جهت فیلمبرداری کند تا هر وقت که حوصله ات سر رفت یا احساس کسالت کردی با دیدن این فیلم های مهیج روحیه دوباره بگیری ! پیشنهاد خوبیست نه ؟ تازه اگه از این توپها هم نداری میتوانی مدل های جدیدیش را از روسیه و برادر پوتین خریداری کنی . خامنه ای روی پیشنهادم فکر کن ایده خوبیست .



.


زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ - ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفه‌ای به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.(به گفته منابع دولتی ایران وی در زندان درگذشته است.)

بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.

زندگینامه

زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت می‌کند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.

دستگیری

پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت می‌شود.

بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه

در جریان ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانواده‌های آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکس‌برداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.

به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بوده‌است و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح می‌کند که متهم دارای جرایم امنیتی بوده‌است.

مرگ


او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بوده‌است، می‌میرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.

مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام می‌شود. در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بوده‌است، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرار می‌دهد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کند.

علل مرگ


گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خون‌ریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری نمودند، شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، له‌شدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کنده‌شدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان می‌دهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیده‌است. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی تورنتو عنوان نمود که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد

گزارش دولت ایران

سید محمد خاتمی نیز ۴ نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفته بود، اما ابعاد مهمی از ماجرا را روشن کرد. در گزارش هیأت ویژه رئیس جمهور آمده بود:

«زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکسبرداری از تجمع خانواده‌های زندانیان ناآرامی‌های خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت عکسبرداری ممنوع بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته می‌شود. مطابق این گزارش نامبردگان از خانم زهرا کاظمی می‌خواهند معرفی نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلم‌های خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز می‌زند و اظهار می‌دارد که می‌خواهد با مسئولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس خانم کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج می‌کند و آن را در برابر نور، سیاه می‌نماید و فیلم دیگر خود را نیز به همین نحو سیاه می‌کند.»

همچنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار دادسرا و زندان، ۲۶ ساعت در اختیار ناجا، ۴ ساعت در اختیار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است و ضرب دیدگی جمجمه (۵ تیر ۱۳۸۲ یا حداکثر ۲۴ ساعت قبل از آن) نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است.

دادگاه

یک سال پس از آن قوه قضائیه محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را تحت عنوان "قتل شبه عمد" زهرا کاظمی متهم کرد اما او خود را از اتهامات مبرا دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل "فقدان مدرک برای اثبات اتهامات" تبرئه شد .




در مراسم تودیع بهداد مدیرعامل سابق خبرگزاری ایرنا و معارفه مدیرعامل جدید، علی‌اکبر جوانفکر یکی از سه رنگ پرچم ایران هم تغییر کرد.

در عکس‌های زیر می‌توانید ببینید که چگونه رنگ آبی جایگزین رنگ سبز در پرچم جمههوری اسلامی ایران شده است.

همین روزها باید منتظر باشیم تا رنگ برگ درختان و چمن‌ها هم به آبی نزدیک شوند و با مدیریتی که من می‌بینم به زودی رنگ سبز از کره زمین خذف خواهد شد.

البته از آنجا که این تغییر رنگ بی‌سابقه است در این پیش‌بینی هم گزینه فوتوشاپ و چاپگرهایی که از روی بی‌دقتی سبز را آبی چاپ کرده‌اند نادیده گرفته شده‌اند.









برای خواندن مصاحبه این فرد که خودش را محمد رضا رضایی معرفی کرده است اینجا کلیک کنید .



کاری از نیک آهنگ کوثر



بسیج یعنی روی حمام را ندیدن / بسیج یعنی سر از مردم بریدن


بسیج یعنی که جوراب را نشُستن / چپیه چرک و خاکی سر بستن


بسیج یعنی شپش بر ریش داشتن / شعور اُشتران و میش داشتن


بسیج یعنی تجاوز، چوب و آلت / همانا بوسه بر تخم ولایت


بسیج یعنی سگ سید علی خان / دُمی جنباندن بهره لقمه ای نان


بسیج یعنی خیانت بر همه خلق / بسیج یعنی تجاوز بهتر از جلق


بسیج یعنی عبادت بهره پاداش / بسیج یعنی مغز سایزِ یک عدد ماش


بسیج یعنی ابوالفضل جای کورش / بسیج یعنی همه اعدام و پاپوش


بسیج یعنی سگ اعراب بودن / بسیج یعنی ننه خراب بودن


بسیج یعنی همه رای ها ربودن / شعار مرگ بر خلقت سرودن


بسیج یعنی عرق، بوی تهوع / به خود شاشیدن از هر تجمع


بسیج یعنی همه هار بودن / به آستین خودت مار بودن


بسیج یعنی که ما تحتت دریدن / که فردا در سوراخ موشی خزیدن


که فردا گر همه سبزان بجوشند / زمین را از بسیجی ها بشویند



باگ چيست؟
همان طور كه مي‌دانيد، به هر نقص يا ايراد يك نرم‌افزار يا برنامه كامپيوتري باگ مي‌گويند. باگ از نظر لغوي يعني حشره كوچك و در تاريخ مهندسي نرم‌افزار گفته مي‌شود اين اصطلاح را اولين بار Grace Hoper، خانمي كه در دانشگاه هاروارد مشغول تحصيل و تحقيق در رشته كامپيوتر بود، به كار برده است. او كه در حال كار با كامپيوترهايMark II و Mark III بود، يك‌بار با مشكل مواجه شد و تكنيسين‌هايي كه براي بررسي مشكل و تعمير كامپيوتر، آن را باز كرده بودند سوسكي را پيدا كردند كه وارد دستگاه شده بود و آن را از كار انداخته بود.

البته در حقيقت اين واژه را اولين بار همان تكنيسين‌هايي كه اين حشره را داخل دستگاه يافته بودند، طي يادداشتي (اولين دليل واقعي باگ / ايراد برنامه پيدا شد) به شوخي به كاربرده بودند. البته اين تكنيسين‌ها يا خانم هوپر اولين كساني نبودند كه از اين واژه براي اشاره به يك ايراد در دستگاهي استفاده مي‌كردند. آن‌ها صرفاً براي نخستين بار از اين اصطلاح در دنياي كامپيوتر استفاده كردند، ولي اعتقاد بر اين است كه اصطلاح Debugg توسط همين افراد ابداع شد.

موضوع باگ يكي از سرفصل‌هاي مهم رشته مهندسي نرم‌افزار است. از اين رو متون و كتاب‌هاي مفصلي در زمينه Debugging يا اشكال‌زدايي از نرم‌افزار و متدهاي آن تأليف شده است و همچنان ادامه دارد. برنامه‌نويسان تازه‌كار معمولاً از اين شاخه مهندسي نرم‌افزار گريزانند و اميدوارند برنامه‌هايي بنويسند كه به قدري خوب باشد كه اصلاً كارش به اشكال زدايي نكشد، ولي پس از دو سه سال كار حرفه‌اي در اين زمينه سرانجام تسليم‌ مي‌شوند و آشنايي با اصول علمي اشكال زدايي برايشان به يك ضرورت تبديل مي‌شود؛ مگر اين‌كه نخواهد به اصول اخلاقي و حرفه‌اي مهندسي نرم‌افزار متعهد باشند و از اين‌كه برنامه‌هاي ساخت آن‌ها پر از انواع باگ و ايراد باشد، باكي نداشته باشند، اما برطرف كردن باگ‌ها براي بسياري از برنامه‌نويسان غيرآماتور يكي از قسمت‌هاي چالش برانگيز و لذت بخش كار است و تقريباً مثل حل كردن معما است.

برنامه‌نويساني كه دائماً به فكر كاستن از باگ‌ها و ايرادهاي نرم‌افزارهاي خود هستند، در حقيقت به طور مداوم در حال انجام يك ورزش فكري هستند كه رشته‌اي تو در تو از حلقه‌هاي پرسش و پاسخ را در دل خود دارد. با اين همه،‌ اجازه بدهيد به اختصار ببينيم اصولاً چرا باگ‌ها به وجود مي‌آيند و ريشه اين معضل كجاست؟

چرا باگ‌ها پديد مي‌آيند؟
وقتي در دنياي سيستم‌هاي ديجيتالي و كامپيوتري از باگ صحبت مي‌كنيم، مقصودمان بيشتر يك نقص نرم‌افزاري است و كمتر پيش مي‌آيد يك نقص ديجيتالي سخت‌افزاري را باگ بناميم. هرچند كه اين لغت از نظر تاريخي در مهندسي مكانيك و ادوات سخت‌افزاري ريشه دارد. بنابراين آن دسته از وسايل ديجيتالي كه فاقد نرم‌افزارند، اصولاً در اين بحث جاي نمي‌گيرند. مثلاً يك دستگاه ويديو را با يك كامپيوتر مقايسه كنيد. هر وقت كه مي‌خواهيد ويديو را روشن كنيد، يا روشن مي‌شود يا نمي‌شود و حالت ديگري در اين ميان وجود ندارد، اما وقتي يك كامپيوتر را روشن مي‌كنيد، ممكن است سيستم عامل بالا نيايد (بوت نشود). در اين صورت مي‌توان گفت كامپيوتر واقعاً به كار نيفتاده است؛ زيرا با اين كه روشن است، كار نمي‌كند. بنابراين، هر مشكلي هست، در ماهيت نرم‌افزاري باگ نهفته است.

در اينجا به پرسش اساسي‌تري مي‌رسيم: اصلاً نرم‌افزار چيست؟ اين پرسش كوچكي نيست و من هم در اين يادداشت كوچك ادعاي پاسخ دادن به آن را ندارم، اما تا آنجا كه به بحث ما مربوط مي‌شود، مي‌توان گفت نرم‌افزار بسته‌اي حاوي يك يا چند دستورالعمل است كه كسي (پردازنده) آن را در جايي (حافظه) اجرا مي‌كند. پردازنده‌هاي امروزي به ندرت اشتباه مي‌كنند. به علاوه، خود آن يك سخت‌افزار ديجيتالي است كه بحث باگ چندان درباره عملكرد آن صدق نمي‌كند. در واقع اگر انصاف بدهيد، احتمال اشتباه محاسباتي پردازنده‌هاي امروزي اينتل و AMD در كامپيوترهاي ما چنان ناچيز است كه اصلاً قابل مطرح كردن نيست. پس بايد بدانيم كه اين دستورالعمل كجا اجرا مي‌شود؟ جواب <حافظه> است. در نتيجه پاسخ اين معما هرچه باشد، ماجرايي است كه در ارتباط با دستورالعمل‌ها و حافظه رخ مي‌دهد.

زنجيره عمليات‌
ساده‌ترين باگ نرم‌افزاري وقتي به وجود ميآيد كه يك دستورالعمل غلط باشد يا از منطق نارسايي پيروي كند. مثلاً اغلب اوقات فرايند‌ها به صورت مركب اجرا مي‌شوند: ابتدا كاربر عمل A را انجام مي‌دهد، سپس نرم‌افزار روتين B را اجرا مي‌كند و آن‌گاه فرايند C اجرا مي‌شود، ولي فكرش را نكرده بوديد اگر دفعتاً ابتدا B اجرا شود و سپس كاربر عمل A را انجام دهد و آن‌گاه C به اجرا گذاشته شود، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ اين ممكن است به سادگي منجر به پيدايش باگ ‌شود. افزودن قابليت‌هاي جديد به نرم‌افزار نيز گاهي باگ‌هاي تازه‌اي را پديد مي‌آورد. اين باگ‌ها اغلب ناشي از ظاهر شدن فرايندهاي جديدي هستند كه زنجيره عمليات يك دستورالعمل مركب را پيچيده‌تر، و توالي‌هاي غيرمجاز آن‌ها را بيشتر مي‌كنند، اما اين تنها يك بعد قضيه است.

شرايط مرزي‌
يك ركن اساسي در پيدايش باگ‌ها موضوعي است كه شرايط مرزي (Boundary Conditions) مي‌ناميم. آيا تا به حال از خودتان پرسيده‌ايد اگر يك روز با بالاترين سرعتي كه سرعت‌سنج اتومبيل شما نشان مي‌دهد برانيد، چه اتفاقي ممكن است بيفتد؟ شايد موتور ماشين منفجر شود! به اين وضعيت خاص كه بخشي از يك سيستم با شديدترين ورودي‌ها (در اينجا پدال گاز و دنده خودرو) و شديدترين خروجي‌ها (سرعت خودرو) روبه‌رو مي‌شود، اصطلاحاً <شرايط مرزي> يك سيستم مي‌گويند.

نرم افزارها نيز سيستم هستند و به دليل ماهيت خود، به آساني ممكن است در معرض شرايط مرزي قرار بگيرند و در چنان شرايطي رفتار نامتعادل و پيش‌بيني نشده‌اي از خود نشان دهند. مثلاً امتحان كنيد ببينيد اگر به جاي تايپ كردن يك عدد معمولي در قسمتي از يك نرم‌افزار حسابداري، حداكثر ارقام ممكنه (مثلا‌ً 9 رقم) را در آن تايپ كنيد و كاري كنيد كه در خودش ضرب شود، چه اتفاقي مي‌افتد؟ آيا سرريز مي‌كند؟ اگر نرم‌افزار قاطي كرد، اين يك باگ است. دادن ورودي‌هاي غيرطبيعي به سيستم نيز ممكن است همين پيامدها را داشته باشد. بعيد است هيچ انسان عاقلي در باك بنزين ماشينش چند ليتر مايع ظرف شويي بريزد، اما در قسمتي از يك نرم‌افزار حسابداري مي‌توان به جاي تايپ يك عدد، يك مگابايت Text به صورت copy-paste وارد كرد تا ببينيم آيا نرم‌افزار قاطي مي‌كند يا خير و اين كاري است كه هكرها خيلي به آن علاقه دارند!

حافظه؛ شاه كليد باگ‌
اكنون اين پرسش را مي‌توان مطرح كرد كه ماهيت شرايط مرزي در نرم‌افزارها چيست و چه عواملي اين شرايط مرزي را تعيين مي‌كنند؟ خوب كه دقت كنيد، متوجه مي‌شويد شرايط مرزي (نوع متغيرها و حجم ورودي قابل‌پذيرش توسط آن‌ها) موضوعي است كه به حافظه مربوط مي‌‌شود. در شرايط خيالي، حافظه مورد استفاده نرم‌افزار شما بي‌نهايت است، ولي در شرايط واقعي نرم‌افزارتان مرتباً به ديواري به نام <محدوديت‌هاي حافظه> برخورد مي‌كند. بنابراين چه هنگامي كه با مسئله شرايط مرزي روبه‌رو هستيد و چه هنگامي كه پردازنده كامپيوتر دستورالعمل نارساي شما را اجرا مي‌كند، منشأ پيدايش باگ‌ها، اتفاقات پيش‌بيني نشده‌اي است كه درون حافظه رخ مي‌دهند. آنجا محل زد و خورد داده‌هاي قد و نيم‌قدي است كه گاه بسيار كوچك‌تر از شرايط مرزي حافظه هستند و گاه با ديواره‌هاي آن برخورد مي‌كنند. گاهي كوچكند، اما سرشماري آن‌ها مثل شمارش كودكان در حال بازي در حياط يك دبستان شلوغ، كار سختي است.

دستورالعمل‌ها و متغيرها مي‌آيند و مي‌روند. بعضي پاك مي‌شوند و بعضي همچنان در گوشه‌اي از حافظه مي‌مانند و بايت‌هايي كه مي‌مانند، شرايط مرزي را براي دستورالعمل‌ها و ورودي‌هاي بعدي دشوارتر مي‌كنند. بامزه‌ترين نوع باگ‌ها در فرايندهاي مركب پديد مي‌آيند. مثلاً روتين A را به حافظه مي‌فرستيد تا آنجا دنبال مقداري بگردد؛ غافل از اين‌كه يك روتين ديگر قبلاً به صورت اتفاقي آنجا آمده و آن مقدار را پاك كرده است و حالا روتين A سرگردان اين سو و آن سوي حافظه دنبال گمشده‌اش مي‌گردد!

نتيجه گيري اخلاقي!
يك ديدگاه اين است كه علت اصلي به وجود آمدن باگ‌ها فضايي است كه حافظه در اختيار دستورالعمل‌هاي برنامه ما مي‌گذارد. از آنجايي كه دقيقاً نمي‌دانيم اين فضا براي برنامه ما كافي است يا خير يا نمي‌توانيم تمام توالي‌هاي ممكن در فرايندهاي مركب را پيش‌بيني كنيم، به راستي نمي‌دانيم درون حافظه چه اتفاقاتي در حال وقوع است.

سخت‌افزارهاي ديجيتال معمولاً از چنين منطقي پيروي نمي‌كنند و دستورات در اين‌گونه سيستم‌ها قوانين سفت و سختي را به اجرا مي‌گذارند كه مجال اندكي براي جولان دادن داده‌ها و دستورالعمل‌ها در يك فضاي باز باقي مي‌گذارند1. به همين دليل ادوات سخت‌افزاري، انعطاف‌پذيري و كارايي محدودي دارند. سيستم‌هاي نرم‌افزاري از فلسفه متفاوتي پيروي مي‌كنند. آن‌ها به داده‌ها و دستورالعمل‌ها مجال مي‌دهند با صور گوناگون با هم تعامل داشته باشند و در يك فضاي نسبتاً باز جولان دهند و در عوض انعطاف پذيرترند و كارايي بيشتري دارند. منشأ خطا كردن نرم‌افزار همين است.

بنابراين به عنوان برنامه‌نويس اگر مايليد نرم‌افزارتان كمترين باگ را داشته باشد، بايد حافظه مورد استفاده نرم‌افزارتان را هنگام اجرا زير نظر بگيريد و ببينيد آنجا واقعاً چه خبر است. مديريت حافظه بسيار مهم است؛ نه فقط از اين جهت كه حافظه را از وجود متغيرهاي بي‌استفاده و روتين‌هاي راكد پاك كنيد، بلكه از اين جهت كه نحوه تعامل ورودي‌ها، خروجي‌ها و فرايندهاي نرم‌افزار خود را به دقت مانيتور و تماشا كنيد. حافظه كامپيوتر مانند آزمايشگاهي است كه داده‌ها و دستورالعمل‌ها را در آن به جان هم مي‌اندازيد. پس خوب است همچون شيميدانان به ارلن و بِشِر خود نگاه كنيد و ببينيد مولكول‌ها چگونه به هم واكنش نشان مي‌دهند. اميدوارم در آينده به بحث <اشكال‌زدايي از نرم‌افزار> بيشتر بپردازيم.


پي‌نوشت
1 - مگر اين‌كه به firmware يا ميان‌افزاري مجهز باشند كه در اين صورت احتمال وقوع اشتباه و خطا در كارشان بالا مي‌رود.




دوستان توجه داشته باشند که این روش در صورتی کاربرد دارد که محلی که میخواهید دیش را در انجا نصب کنید... ماهواره های تلستار12 و نایلست.. بخوبی قابل دریافت باشند وگرنه قادر به رصد نیستید و مطلب دیگه اینکه سایز دیش شما کمتر از 100 نباشد و برای دریافت دو ماهواره هاتبرد و تلستار سعی کنید از LNB هائی استفاده کنید که وزن کمی داشته باشند و دیش را سنگین نکنند

هاتبرد ::موقعیت جغرافیائی برحسب درجه 13 درجه شرقی
نایلست :::موقعیت جغرافیائی برحسب درجه 7 درجه غربی
تلستار 12:::موقعیت جغرافیائی برحسب درجه 15 درجه غربی

خب حال طرز نصب :::::تعدا 3 عدد از همان تسمه و بست هائی که به اصطلاح قیچی نامیده میشوند را تهیه کنید ( منظور از هر بست و تسمه 3 عدد بعلاوه یک تسمه اضافه ) با این تفاوت که یکی از بست ها را در دو طرف ان تسمه جوش بدهید بطوری که وقتی LNB در داخل ان قرار میگیرد مانند دو باله در دو طرف ان باشد

در قدم اول باید دیش را روی ماهواره نایلست دقیق تنظیم کنید ....برای سهولت درنصب و برای ان دسته از عزیزانی که مثل بنده مبتدی هستند .. بگم که اگه تابحال ماهواره نایلست رو رصد نکرده اید می توانید اول ماهواره هاتبرد که براحتی رصد میشه رو بگیرید ..بعد یکی از فرکانسهای نسبتا قوی ماهواره نایلست( مثلا11996 ) را که در داخل لیست فرکانسهای این ماهواره موجود می باشد را به رسیور بدهید و ساعت LNB را هم بین 10 -11 تنظیم کنید

( موقعیت ماهواره نایلست نسبت به هاتبرد :::: شما وقتی دیشتون روی ماهواره هاتبرد تنظیم هست پشت دیش ایستاده ...حال 13 درجه (هر 5/2 درجه یک سانت تقریبی ) به سمت راست بچرخید تا به نقطه صفر درجه برسید حال 7 درجه دیگه هم به همان سمت (راست ) بروید.. حال به طور تخمینی روبروی ماهواره نایلست قرار گرفته ائد )
بعد از دادن یکی از فرکانسهای ماهواره نایلست و تنظیم ساعت LNB ....حدود 20 درجه از هاتبرد به سمت راست دیش را حرکت داده و8 تا 9 سانت میله جک پشت دیش رو نسبت به هاتبرد به بیرون بکشند که با این کار سر دیش به طرف افق نزدیک میشود و در همان محدوده میتوانند ماهواره نایلست رو دریافت کنند بعد از رصد نایلست سعی کنید دیش رو دقیق تنظیم کنید و پایه دیش رو هم محکم کرده تا جابجا نشود حال بستی که در دو طرف ان تسمه جوش داده شده را بر روی LNB مرکزی ببندید بصورتی که مانند دو باله در دو طرف LNB قرار بگیرد و ان را تا جائی که امکان دارد محکم کنید چون باید وزن دو LNB دیگر را هم نگاه دارد البته مواظب باشید که با زیاد سفت کردن ان باعث شکستن LNB نشو ید .

خب :: حال یکی از LNB ها را در داخل یکی از بستها قرار داده و پیچ ان را تا جائی سفت کنید که LNB در داخل ان حرکت داشته باشد و در عین حال لق هم نخورد بعد یکی از فرکانسهای ماهواره هاتبرد ( مثلا 11747 یا 11054 ) رو به رسیور بدهید و محل تخمینی قرار گرفتن این LNB روی دیش به این صورت هست که ::::::: شما وقتی در پشت دیش ایستاده ائید LNB هاتبرد در سمت راست (خلاف جهت واقعی ماهواره هاتبرد نسبت به نایلست ) قسمت پائین نصب میشود و حدود فاصله ان هم نسبت به LNB نایلست حدود 20 تا 25 سانت بطور اریب هست و ساعت LNB را هم مانند نایلست بین 10 تا 11 ببندید ( مثل LNB مرکزی ) و با کمی حوصله و دقت میتونید این ماهواره را پیدا کنید و بعد از تنظیم دقیق به وسیله یک پیچ و مهره که یک واشر فنری هم داشته باشه این تسمه را بر روی تسمه اصلی محکم کنید ( سعی کنید این کار را با دقت انجام بدهید تا بعدا با فرکانسهای ضعیف هاتبرد مشکلی نداشته باشید البته این نکته رو اضافه کنم که امکان دارد تعدادی از فرکانسهای ضعیف ماهواره هاتبرد رو از دست بدهید مانند (ایتالیا یک) البته اگه از دیش 110 به بالا استفاده کنید این مشکل را نخواهید داشت

خب :::: بعد از نصب و رصد ماهواره های نایلست و هاتبرد و محکم کردن LNB ها نوبت به تلستار 12میرسد که برای رصد تلستار12 کارتان بسیار راحت میشود
LNB سوم را در داخل یک بست دیگر قرار داده و مانند مرحله قبل LNB را داخل بست نصب میکنیم بطوری که نه زیاد شل و نه سفت باشد
حال یکی از فرکانسهای ماهواره تلستار 12
مثلا
F:11494 POL:VER S:17469
ویا
F:11608 POL:HOR S:19279
را به رسیور بدهید و محل تخمینی قرار گرفتن LNB تلستار12 ...به اینصورت هست که در حالی که در پشت دیش ایستاده ائد سمت چپ LNB نایلست و کمی نسبت به LNB نایلست به سمت بالا قرار میگیرد و بعد از ظاهر شدن سیگنال ...این LNB را هم دقیق تنظیم کرده و ساعت ان هم مثل ماهواره نایلست بسته شود (منظور از نظر ظاهر همان طوری که LNB نایلست بسته شده این مثال برای ماهواره هاتبرد هم صدق میکند ) بعد از نصب سه ماهواره به وسیله کابل LNB ها را به سوئیچ وصل کنید و از سوئیچ هم به رسیور وصل کنید و در قسمت تنظیمات LNB رسیورتون گذینه سوئیچ را در حالت روشن قرار داده و تنظیمات ان را انجام دهید

نکته :: می توانید کانالهای این سه ماهواره را به دوصورت سرچ کنید
1- قبل از قرار دادن سوئیچ در بین LNB ها ( بطور جدا گانه هر ماهواره را سرچ کنید و بعد به سوئیچ وصل کنید
2- بعد از وصل LNB ها به سوئیچ.. و تنظیمات ان... در قسمت تنظیمات سوئیچ میتوانید تک تک ماهواره ها را سرچ کنید ( البته روش اول مطمعن تر هست بخاطر اینکه امکان دارد ..رسیور بعضی از فرکانسها را رد کرده و سرچ نکند )




گرفته شده از وبلاگ جمهوری ایرانی





نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بنی صدر است. او که با 11 میلیون رای نخستین رئیس جمهور ایران شده بود، با جمله تاریخی آیت الله خمینی در 25 خرداد 60:" 35 میلیون نفر بگویند بله، من میگویم نه." کنار زده شد. 7 تن از مشاورانش اعدام شدند، هزاران تن از هوادارنش به زندان رفتند و خودش رهسپار تبعید شد.

درست بالای سر خمینی، مرد روحانی با عمامه سفید آیت الله لاهوتی است. او که از زندانیان با سابقه قبل از انقلاب به همراه منتظری و طالقانی بود، بعد از پیروزی انقلاب از سرسخت ترین هواداران رئیس جمهور بنی صدر، به شمار میرفت. به فاصله 2 ماه پس از کنار زدن بنی صدر توسط لاجوردی به زندان اوین برده شد و اعدام شد. جمله معروف او خطاب به سران حزب جمهوری اسلامی (بهشتی،خامنه ای و رفسنجانی) این بود: "مردم انقلاب نکردند تا من وشما بر آنها حکومت کنیم . اگر قرار بود با چماق و زورگویی بتوانند حکومت کنند قبل از شما آریامهر بود.حاکمیت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را به گوش میرساند. وای به حال آن انقلابی که 8 درصد به 80 درصد حکومت کنند. اگر زور میتوانست آدم را جای خودش بنشاند، پیش از شما زورمند تر از شما بودند. شما جز اینکه خفقان ایجاد کنید و برای مردم مشکل درست کنید کار دیگری نمیکنید."( روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۲ فروردین ۱۳۶۰- انقلاب اسلامی، ۸آذر ۱۳۵۹)

نفرایستاده میان آیت الله مطهری و لاهوتی، صادق قطب زاده است. او که به همراه ابراهیم یزدی و بنی صدر راه انقلاب را در پاریس هموار کرده بود، 24 شهریور 1361، به اتهام توطئه انفجار جماران، زندانی و اعدام شد. آیت الله منتظری بعدها در خاطراتش نوشت:"بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شمارا عفو ميكنند، ولي او را اعدام كردند. بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام بكلي جعلي است و واقعيت نداشته است."(خاطرات آیت الله منتظری،ج۱،ص۴۸۵)

قطب زاده دردادگاه پرسيده بود:"روشنفکران و روحانيانی که بنيادگذار انقلاب بودند کجا هستند؟ آيا حتی يک تن از آنها در کاری هست؟ اينها که امروز بر کارند در جريان انقلاب چه می کردند؟"(ایستاده بر آرمان،ص ۲۷)


پی نوشت : آن که در کنار بنی صدر ایستاده، صادق طباطبایی است. سخنگوی دولت مهندس بازرگان بود. بعد به بازرگان پشت کرد و به صف حکومتی ها پیوست.در سال 61 به دلیل قاچاق 3.75 پوند تریاک توسط پلیس آلمان دستگیر و در دادگاه دوسلدورف به 3 سال زندان محکوم شد.( پس از بحران،خاطرات هاشمی رفسنجانی،صص ۳۵۹،۴۱۱،۴۱۹) با پادرمیانی وزیرخارجه آلمان و مصونیت سیاسی به عنوان عنصر نامطلوب از آن کشور اخراج شد. او همچنان به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه میدهد.


منبع نقل قول ها: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب،علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی

آنتی فیلتر - نرم افزار فیلتر شکن پوف (puff) یک برنامه مختص به کاربران چینی میباشد که سرور آن در کشور آمریکا قرار دارد ولیکن کاربران سایر کشورها نیز میتوانند از آن استفاده کنند .
برای استفاده از این فیلتر شکن ابتدا باید آن را از لینک زیر دانلود و سپس با کلیک بر روی آیکون نرم افزار آنرا اجرا و نصب کنید ( مراحل نصب آن بسیار ساده و همانند سایر برنامه های کاربردی میباشد )

دانلود نرم افزار فیلتر شکن پوف (puff) از 4 shared

بعد از نصب این برنامه فیلتر شکن باید یک تنظیم جزئی را بر روی internet browser ( اینترنت اکسپلورر – موزیلا فایرفاکس – اپرا ) خود انجام دهید :

بعد از این تنظیمات به اینترنت متصل شوید برنامه پوف ( همان شورت کات اژدهای سبز رنگ ) را اجرا کنید و سپس دکمه اولی( connect) را فشار دهید تا نرم افزار با سرور ارتباط برقرار کند هر وقت آن دو مونیتور که در بالای دکمه connect قرار دارد هر دو از رنگ سیاه به سبز یا آبی تغییر رنگ دادند آنوقت فیلتر شکن آماده خدمت سرانی به شما میباشد !



.
کاری از نیک آهنگ کوثر



حتما شما نیز تا به حال با Run موجود در ویندوز خود سروکار داشته اید. برای استفاده مفید از Run دستورات خاصی وجود دارد که هر یک کار مفیدی را انجام میدهد. به عنوان مثال دستوری که اطلاعات سخت افزاری و هم چنین اطلاعات سیستمی اعم از رم و کارکرد CPU و غیره را به نمایش میگذارد. دانستن این دستورات ویندوزی بهتر و مدیریت آسانتر را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
با استفاده از کلیدهای ترکیبی Win+R و یا رفتن به منوی استارت وارد محیط Run شوید.
حال کافی است هر یک از این کدها را در آنجا وارد کنید:

REGEDIT
با تايپ این دستور رجيستری ويندوز باز ميشود وبا استفاده از ان متوانيد قسمت های مختلف ويندوز را بنا به سليقه و خواست خود تغيير دهيد .متذکر می شويم در رجيستری چيزی را که نميدانيد حذف يا تغيير ندهيد .

CMD
با تايپ اين دستور محيط سيستم عامل داس روبروی شما ظاهر می شود و می توانيد فرمان های خود را برای اين سيستم عامل تايپ نماييد.

PERFMON
با تايپ اين دستور برنامه سيستم مانيتور اجرا می شود و در آن جزيياتی در مورد فضای اشغال شده از رم و يا مقدار بازدهی سی پی یو و همچنين مقدار اطلاعات خواننده شده از هارد را برای شما به صورت نمودار بيان می نمايد.

SYSEDIT
با تايپ اين دستور ويرایشگر فايل های سيستمی اجرا می شود و می توانيد آنها را ويرايش نماييد .متذکر ميشويم در صورت تغييرات اشتباه ممکن است سيستم شما بالا نيايد .

FIREWALL
با تايپ اين دستور می توانيد ديواره آتش ويندوز خود را فعال ويا غير فعال کنيد . فعال بودن ديواره آتش برای امنيت در شبکه ونيز جلوگيری از ورود هکرها به سيتم شما بسيار موثر است.

Drwtsn32
با تايپ اين دستور برنامه دکتر واتسون اجرا می شود اين برنامه در گزارش و همچنين عيب يابی مشکلات نرم افزاری بسيار مفيد می باشد .

NTBACKUP
با تايپ اين دستور برنامه گرفتن نسخه پشتيبان بر روی سيستم شما اجرا شده و می توانيد از سيستم خود نسخه پشتيبان تهيه نماييد .

DISKMGMT
با تايپ اين دستور برنامه مديريت ديسک شما اجرا شده و می توانيد با استفاده از آن ديسک سخت خود را مديريت نماييد ويا هر يک از پارتيشن ها را حذف نماييد .

DEVMGMT
با تايپ اين دستور ميتوانيد سخت افزار های نصب شده بر روی سيستم خود را بازبينی نماييد و يا يک از آنها را حذف و يا نصب نماييد .

EDUCEDIT
با تايپ اين دستور می توانيد يک کاراکتر بسازيد و يا يک کاراکتر را ويرايش نما ييد.


MSCONFIG
با تايپ اين دستور ميتوانيد نرم افزارهای را که در هنگام بالا آمدن سيستم بر روی قسمت سيستم ترايي ويندوز قرار می گيرند غير فعال کنيد .ضمنا اگر سيستم شما دير Shut Down می شود به اين قسمت سری بزنيد.













برای دیدن در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید



در برنامه نویسی ، syntax (گرامر زبان یا همون لغاتی که در زبان برای نوشتن دستورات بکار میره) خیلی مهم نیست و اون چیزی که زبان ها رو از هم متفاوت میکنه، دستورات ترکیبی و کتابخانه هایی است که هر کدام برای دسترسی به منابع سیستم در خود دارند.
در اینجا تفاوت های asp.net رو با Php می نویسم تا خودتون بهتر بتوانید تصمیم بگیرید:

• ASP.net یک محصول مایکروسافتی است که در مجموعه دات نت ارائه شده است. اما php یک زبان تحت وب اوپن سورس است.

• برنامه های نوشته شده توسط asp.net روی سرور های ویندوز قابل اجرا هستند ، اما برنامه هایی که با php تولید میشوند تحت لینوکس اجرا میشوند. (البته تحت ویندوز هم میشه php نصب کرد، اما تحت لینوکس به صرفه تره . چون اجاره سرور لینوکس ارزان تراست)

• ASP.net قابلیت encode کردن کدهای نوشته شده سمت سرور را با تبدیل آنها به یک فایل DLL فراهم ساخته است (code-Behind) تا حتی کسی که به سرور شما دسترسی دارد هم سورس های شما رو نبیند. اما php گزینه کامپایل ندارد . البته یک رمزنگار بنام zend برای php نوشته شده که کاری مشابه encode کردن را بر روی کدهای php انجام میدهد.

• قابلیت های شی گرایی در asp.net به دلیل قابلیت کامپایلی بودن آن و مجتمع شدن با سایر زبان های دات نت خیلی بهتر پیاده سازی شده است.

• Asp.net برای برنامه نویسی های سریع بسیار مناسب است. زیرا تعداد بسیار زیادی کتابخانه دارد که کامپوننت های مخصوص هر کاری را بصورت آماده در اختیارتان قرار می دهد . اما در برنامه نویسی با php شما مجبورید اکثر بخش های برنامه نویسی را خودتان بنویسید و این وقت زیادی از شما می گیرد. البته در پروژه های بزرگ ، بخش کدینگ چون یکبار نوشته شده و چندین بار استفاده میشود، در میزان وقتی که در مقایسه با asp.net می گذارید چندان فرقی نمی کند. در ضمن در php گاهی دستان شما بازتر است.

• IDE به محیط برنامه نویسی زبان ها میگویند. ASP.net تحت Visual Studio نوشته میشود که در کشورهایی که ملزم به رعایت کپی رایت هستند 4000 دلار قیمت دارد. در حالی که IDE های موجود برای زبان PHP معمولا رایگان است. اما در ایران که خداروشکر این مورد با هزار تومان در دسترس است !

• بانک اطلاعاتی مورد استفاده برای زبان های دات نت معمولا SQL Server است و بانک اطلاعاتی مرتبط با PHP معمولا MySQL است. تا این اواخر MySQL امکان نوشتن stored Procedure را نداشت که گویا در نسخه جدیدش اضافه شده. قیمت لایسنس SQL server معمولا از my sql بالاتره.

• کدهای رایگان برای هر دو زبان در اینترنت به وفور یافت میشود و در این مورد نگرانی ندارید.

• امکانات URL-Rewriting در زبان PHP ساده تر از زبان های دات نتی قابل پیاده سازی است. برای اینکار در ریشه سایتی که نوشته اید یک فایل htaccess میگذارید و تنظیمات مربوط به URL Rewriting را داخل آن تنظیم میکنید. اما برای زبان های دات نتی شما باید این تنظیمات را روی سرور انجام دهید. به همین دلیل اگر پروژه ای نوشته باشید که بخواهید در آن از امکانات URL Rewriting استفاده کنید در حالت برنامه نویسی دات نتی، نیازمند اجاره کردن یک سرور هستید که اینکار برای پروژه های کوچک که با 20 مگابایت هاست کارشون راه میفته توجیه اقتصادی نداره.
(( URL-Rewriting به ایجاد آدرس های مجازی روی سرور میگن. مثلا آدرس وبلاگ هایی که شما در یک سرویس مانند پرشین بلاگ میسازید مجازی هستند. چون هیچ دامنه ای امکان داشتن یک میلیون ساب دامین واقعی رو نداره. پس اینکار توسط شبیه سازی انجام میشه که بهش URL Rewriting میگن.))

• PHP با زبان خاص خودش نوشته میشود و چندان هم مشکل نیست. اما ASP.net با استفاده از زبان های دات نتی قابل نوشتن است. که معروف ترین آنها vb.net و سی شارپ است. کدنویسی با استفاده از VB.net برای تازه کارهای برنامه نویسی خیلی ساده تر است و کد نویسی C# برای دانشجویان رشته نرم افزار که با زبان C آشنایی دارند توصیه میشه. معمولا هر برنامه نویسی با یکی از این زبان ها کار میکند و روی آن زبان متمرکز میشود. قدرت هر 2 زبان سی شارپ و VB.net در برنامه نویسی یکسان است و فقط سینتکس آنها متفاوت است.
خلاصه اینکه این دو زبان قدرت یکسانی دارند و فقط گاهی برای رسیدن به یک نتیجه خاص در پروژه تان ، با یکی ممکن است بیش از دیگری کد بنویسید و گاهی برعکس . اما در کل چیزی از هم کم ندارند و این پارامترهای تجاری است که تعیین میکند که در پروژه های بزرگ از کدام زبان استفاده شود .



1 - ابتدا در محیط ویندوز XP رویStart کلیک کنید و گزینه Printers & Faxe را کلیک کنید. سپس در پنجره ای که باز می شود گزینه Set up faxing را از منوی کناری انتخاب کنید.

2 - سی دی ویندوزXP را داخل درایو خود قرار دهید تا برنامه از روی سی دی نصب شود. پس از پایان نصب به پنجره Printers & Faxes باز می گردیم و گزینه Send a fax را از منوی کناری انتخاب می کنیم.

3 - با کلیک روی گزینه Send a fax ویزاردی با نام Fax Configuration Wizard برای ما باز می شود.
حال روی گزینه Next کلیک می کنیم و اطلا عات خود را در این صفحه وارد می کنیم. کامل پر کردن این فرم ضرورتی ندارد، پس Next را کلیک می کنیم و به پنجره بعد می رویم. در اینجا گزینه Enable Receive را تیک میزنیم و آن را رویManual answer تنظیم می کنیم و دو بار گزینه Next را می زنیم تا به پنجره Routing Options برسیم. در اینجا نام پرینتر یا محل ذخیره شدن فکس ها بر روی هارد را با تیک زدن یک کدام از دو گزینه مشخص می کنیم و بر روی گزینه Next و Finish کلیک می کنیم تا به پنجره جدیدی تحت عنوان Welcome to the Send Fax wizard وارد شویم. از این پنجره صرفنظر می کنیم و دوباره به قسمت Printers & Faxe می رویم. بروی عکس فکس دو بار کلیک می کنیم تا برنامه Fax Console باز شود .

4 - برای فرستادن فکس در برنامه Fax Console از منوی File گزینه Send a fax را کلیک می کنیم. در پنجره جدید Next را کلیک می کنیم و در قسمت To نام فرد گیرنده و در قسمت شماره تلفن فکس گیرنده را وارد می کنیم و Next را می زنیم. در پنجره بعد موضوع فکس و متن فکس را مشخص می کنیم و دو بار Next را می زنیم و سپس Finish را میزنیم تا فکس مورد نظر فرستاده شود

5 - برای گرفتن فکس کافی است در برنامه Fax Console از منوی فایل گزینه Receive a fax now را کلیک کنید تا فکس مورد نظر دریافت و در جایی که قبلا مشخص کرده اید ذخیره شود.




انشای تشریحی یا توضیحی نوعی نگارش است که در آن پیرامون موضوع توضیح بیشتر داده می شود . برای مثال از مامی خواهند در باره کوه دماوند انشایی بنویسم . درحقیقت از ما خواسته اند در باره ی کوه دماوند توضیح بدهیم تا ذهن خواننده کاملاً روشن شود .

اغلب برای این کار داشتن اطلاعات ضروری است . قبل از هر چیز باید به مطالعه و تحقیق پرداخت . بدون داشتن آگاهی نمی توان چیزی نوشت . از ذهن خالی مطلبی بیرون نمی تراود . باید ذهن خود را پربار کنیم . با مشاهده – مطالعه و اندیشیدن

گاهی به مشاهده و تحقیق وبررسی نیاز نداریم و فقط با کمک اندیشه می توانیم این کار را انجام دهیم . برای مثال اگر از ما بخواهند هدف خود را از تحصیل توضیح دهیم تنها از راه اندیشیدن می تواند به این کار بپردازیم .






ایران و استعمار سرخ و سیاه

این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است.استعمار سرخ و سیاهش ، کهنه و نویش، روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با اینکه خصوصیت ذاتی آنان همانند است، خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی ، که یکی از آن ها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآعاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت، که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای 15 و 16 خرداد ماه ۲۵۲۲(۱٣۴۲( در تهران آشکار شد.

پس از بلوای شوم 15 خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایه ریزی شده بود ، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می کردند دچار یک نوع سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می شد. از یک سو عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمن های دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل توده ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند ، دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا میپنداشتند که مخالف عالم روحانیت که در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است، میتواند نه تنها برنامه انقلاب را دچار مشکل سازد، بلکه همانطور که یکی از مالکان بزرگ تصور کرده بود( "دهقانان زمین ها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند!" )ولی عالم روحانیت هوشیارتر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اصول وتعالیم اسلامی و به منظور ایجاد عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلاب ایران طراحی شده بود برخیزد. مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و درنتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک"روحانی" برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آن ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایت های خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پی فرصت می گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند. روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین 15 خرداد شناخته شد. روح الله خمینی معروف به "سید هندی" بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سروده و به نام هندی تخلص می کرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عده ای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائله ساز ۱۵ خرداد به خاطر همگان مانده است، کسی که علیه انقلاب ایران و به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک ، آزادی زنان، ملی شدن جنگل ها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئه گران و عناصر ضدملی بگذارند. برای ریشه یابی از واقعه 15 خرداد و نقش قهرمان آن، توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد. چند هفته قبل از غائله 15 خرداد گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود:" درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران می شد." چند روز قبل از غائله اعلامیه ای در تهران فاش شد که یک ماجراجوی عرب به نام محمد توفیق القیسی با یک چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول در اختیار اشخاص معینی گذارده شود. چند روز پس از غائله نخست وزیر وقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد:"برما روشن است که پولی از خارج می آمده و بدست اشخاص میرسیده و در راه اجرای نقشه های پلید بین دستجات مختلف تقسیم میشده است .

کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنیک


بازداشت

در صورت احضار فقط با احضار کتبی و فقط به مراجع قضایی مراجعه کنید. قانون این اجازه را می دهد که بدون احضاریه کتبی و به مراجع غیر قضایی شما مراجعه نفرمائید. در قانون احضار تلفنی فقط از طریق وکیل قانونی شمرده شده است. احضار شما را به صورت تلفنی فقط می توانند به وکیل شما اطلاع دهند.

در صورت بازداشت خیابانی با آرامش تمامی مدارک؛ کارت شناسایی و حکم قضایی را از ضابطین بخواهید و با آرامش با بازداشت کنندگان برخورد کنید.

در زمان بازداشت یا احضار از هر گونه حرکت یا فعالیت مشکوک بپرهیزید و در صورتی که مداک یا اسناد حساسی در دست دارید سریعا به امحای آن پرداخته یا در غیر این صورت با زیرکی از لو رفتن آن خودداری کرده و در اولین فرصت آن ها را از بین ببرید. مدارکی که نباید به شما منسوب شود و شما در دست دارید را از خود دور کنید. درباره این مدارک مسئله مهم این است که به شما منسوب نشود و یافتن آن اهمیتی ندارد.

در زمان بازداشت باید به شما دلیل بازداشت عنوان شود. این به مثابه تفهیم اتهام شما می باشد. شما بدون تفهیم اتهام نه تمکینی از بازداشت کننده داشته باشید و نه به پاسخ سوالات بپردازید. اما با او درگیر نشوید و از هرگونه درگیری بدنی و لفظی اجتناب کنید. تفهیم اتهام می باید توسط مرجع قضایی یا ضابط قضایی به اذن مرجع قضایی باشد.

تفهیم اتهام مشمول بر ذکر عنوان اتهامی به صورت مشروح که به یکی از موارد ذکر شده در قانون کیفری و حقوقی آمده، اشاره داشته باشد و علاوه بر آن می باید دلیل این اتهام نیز ذکر گردد. مثلا در صورت بازداشت اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تنهایی نمی تواند مصداق تفهیم اتهام باشد بلکه باید با مسائلی که در قانون آمده است چون اقدام علیه امنیت ملی از طریق 1- تجمع و تبانی 2- تبلیغ علیه نظام 3- تشکیل گروه غیرقانونی 4- عضویت در گروه غیرقانونی و ... باشد. همچنین علاوه بر عنوان کامل اتهام که به صورت بالا می می باشد تفهیم اتهام زمانی صورت پذیرفته است که دلیل این اتهام (بزه انتسابی) نیز ذکر گردد. مثلا در مورد تبلیغ گفته شود که تبلیغ علیه نظام به دلیل فلان مصاحبه شماست یا در فلان مکان تجمعی وجود داشته و شما در آنجا بوده اید و ...

تفهیم اتهام اهمیت ویژه ای دارد تا قبل از تفهیم اتهام فقط بر تفهیم خود اصرار داشته باشید و به هیچ سوالی پاسخ ندهید. پس از تفهیم اتهام شما فقط لازم است در موراد تفهیم شده به پاسخ و توضیح بپردازید. اگر در ذکر تجمع و تبانی (به شرحی که در بالا رفت) به یک روز خاص اشاره کردند لازم نیست به سایر تجمعات خود اشاره داشته و یا پاسخی دهید. در صورت فشار بیش از اندازه در پاسخ به سوالات دیگر در وهله نخست خواهان تفهیم جدید در آن موارد شوید. البته تسلط شما و میزان فشار گاه باعث می شود برخی موارد و مطالب دیگر ذکر شود و با برخی توضیحات از سوال و موشوع طرح شده عبور نمایید که این مسئله به اختیار فرد بازداشت شده می باشد ولی توصیه در این موارد دقت و صحبت کمتر است.

البته ممکن است اصرار شما بر تفهیم اتهام جدید به سنگین شدن پرونده شما در دادگاه دامن بزند و بازجوها را مصرتر کند که موارد متعدد و مختلف اتهامی را به شما منتسب و مرجع قضایی را دعوت به تفهیم آن ها نمایند. بنابراین توصیه اساسی این است که نوع بیان شما در اعتراض به عدم تفهیم اتهام، بسنده به جمله هایی باشد که "این اتهام به من تفهیم نشده و من به این دلیل بازداشت نشده ام و چرا باید پاسخ بگویم؟" باشد. بازجو همیشه به شما می گوید که او تعیین می کند به چه باید جواب بدهید و اتهام شما چیست که شما توجه نکنید و سعی کنید در حالی که صحبت ها را مدیریت می کنید به گفتگو با او بپردازید.

باید توجه داشت مواردی که خارج از تفهیم اتهام از فرد پرسیده می شود یا به تفهیم ابتدایی ارتباط داده می شود و در پرونده ارسالی به مرجع قضایی درج می گردد و یا اساسا هیچ ارتباطی به پرونده نداشته و فقط جهت فشار بیشتر و حتی ممکن است در پرونده سازی های بعدی علیه خود فرد یا دیگران به کار گرفته شود.

باید توجه داشته یاشید مرجع قضایی (در ابتدای بازداشت بازپرس و در پرونده های امنیتی دادسرای امنیت و انقلاب هستند) که در مورد شما تصمیم می گیرد و این تصمیم گیری حتی در مورد نگهداری شما در انفرادی یا عمومی نیز صدق می نماید.

شما باید یا توسط حکم قضایی بازداشت شوید و یا ظرف 24 ساعت از بازداشت شما، حکم قضایی برای ادامه بازداشت اخذ شود. اگر شما در روز اول بازداشت به دادسرا اعزام نشدید یا مرجع قضایی به شما مراجعه نکرد احتمال آزادی شما در همان 24 ساعت نخست فراوان است. اما پس از تعیین قرار شما؛ اگر قرار بازداشت موقت باشد که باید تبدیل شود و قرار وثیقه و کفالت هم در صورت تامین به آزادی شما منجر خواهد شد و البته قرارهایی معادل تعهد و منع تعقیب هم وجود دارد. اما پس از صدور قرار بازجو نمی تواند شما را آزاد کند و نباید به حرف های او توجه کنید.

در 24 ساعت نخست بازداشت و در صورتی که قراری برای شما صادر نشده و احتمال می دهید که بازداشت شما به پاره ای سوال و جواب محدود خواهد شد و قراری برای شما صادر نمی شود باید به نحوی تعامل داشته باشید که بازجوها را تحریک به صدور قرار و بازجویی های بعدی نکنید. تاکید بر تفهیم اتهام می تواند در این شرایط مفید نباشد. در این شرایط با بازجو به گفتگو بپردازید و از اینکه "شاید بد نباشد که با هم صحبت می کردیم. شاید این بازداشت بد هم نباشد. ما صحبت ها و تذکرهای شما را هم می شنویم. من اتهام خاصی که ندارم؟ روش درست نظارت امنیتی بر فعالان مدنی و دانشجویی و ... باید با تذکرو هشدار همراه باشد نه یکباره رفتن بر بازداشت و زندان و ..."

در زمان ارائه حکم بازداشت؛ یا از پذیرش حکم بازداشت امتناع کنید و اگر نهایتا پذیرفتید اتهامات را نپذیرید و به بازداشت خود نیز اعتراض کنید. در پایین برگه این عبارات نوشته شود که اتهامات را نمی پذیرید و به بازداشت خود اعتراض دارید. در این زمان تمام تلاش خود را برای تفهیم اتهام کامل به کار ببرید.

از ابتدای بازداشت بر چند مسئله اصرار داشته باشید؛ بی گناهی، حق داشتن وکیل، حق تماس با خانواده و رعایت حقوق شهروندی و ... . اگرچه در مورد آن ها اتفاق مثبتی صورت نپذیرد اصرار شما می تواند مثمر به نتایج مناسبی باشد.

بازداشتگاه

پس از اعزام به بازداشتگاه آمادگی برخوردهای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی را داشته باشید ولی همچنان بر حقوق خود اصرار کرده و با خونسردی کار خود را ادامه دهید. به محض ورود به بازداشتگاه مشخصات شما توسط مسئولین بازداشتگاه اخذ می شود. شما به این افراد فقط اطلاعات لازم مندرج در فرم اطلاعات شخصی متهم را داده و تمامی ملاحظات خود را اعمال نمائید.

در صورتی که در زمان بازداشت و یا انتقال و یا محل نگهداری قبلی مورد بدرفتاری و حتی ضرب و شتم قرار گرفته اید در فرم پذیرش در بازداشتگاه درج کرده و به اطلاع مسئولین بازداشتگاه برسانید. از این مسئله ترسی نداشته حتی اگر مطمئن هستید که مسئولین بازداشتگاه همداستان بازداشت کنندگان هستند. این اعلام شما مبنی بر وجود بدرفتاری در مراحل بازداشت و انتقال و نگهداری پیشین علاوه بر پیام برای مراقبین و بازجویان ثبت شکنجه و مواردی از این دست در گذشته است که بعدا در دادگاه می توان به آن استناد کرد. ولو که مسئولین بازداشتگاه از ارائه آن به دادگاه سر باز زنند.

به محض ورود به بازداشتگاه اگر شما را به بهداری بردند که چه خوب! وگرنه خواهان اعزام به بهداری شده و در بهداری تمامی مشکلات خود را حتی شده با بزرگ نمایی به اطلاع مسئولین بهداری رسانده و خواهان ثبت آن شوید. توجه داشته باشید که موارد بدرفتاری و برخورد و شکنجه را نیز چه در بازداشتگاه و حتی قبل از آن در حین انتقال یا در محل نگهداری قبل، را نیز در بهداری مکتوب نمائید. باید توجه داشته باشید ذکر بیماری های خاص یا مشکلات ویژه شما که احتیاج به مراقبت ها یا ملاحظات خاص در دوران بازداشت است، بسیار به شما کمک می کند. این کمک هم در محل نگهداری شما و هم در نوع برخورد حین بازجویی ها به چشم خواهد خورد. شما در طول بازداشت هر وقت که خواستید درخواست بهدار و پزشک داشته باشید. درخواست های خود را به صورت مکتوب به مسئولین ذی ربط بنویسید. این درخواست های مکرر اگر اشاره به عدم رسیدگی پیشین باشد بسیار مناسب برای طرح در دادگاه است. شما در درخواست های متعدد با ابراز نارضایتی از سلامتی و وضعیت جسمی از عدم رسیدگی با توجه به درخواست های مکرر شکوه کرده و خواهان رسیدگی شوید تا هم رسیدگی شود و هم به فشارهای موجود اشاره کرده باشید.

علاوه بر چشم بند که به محض ورود به بند امنیتی مجبور به استفاده از آن هستید و بر خلاف قوانین حقوق شهروندی است. لباس زندان و گاه تراشیدن موهای سر در بدو ورود اگرچه مغایر با قوانین است ولی صورت می گیرد. شما به این موارد و به خصوص به تراشیدن سر می توانید اعتراض کنید. البته اگر بتوانید با این موارد کنار بیایید برای شما بد نخواهد بود. با توجه به وضعیت بهداشت و راحتی لباس زندان و تراشیدن مو برای شما بد نخواهد بود. با چشم بند هم کم کم کنار بیایید ولی آن را به تدریج و با درک شرایط به بالاتر بکشید تا به خوبی از زیر آن بتوانید ببینید. زیاد تذکرها و سر و صداهای خشن نگهبان ها و بازجوها را در این موارد جدی نگیرید. در مورد تراشیدن موهای سر فقط یک نکته وجود دارد که این می تواند به معنای پیامی برای بازداشت چند ماهه برای شما باشد. بازداشتی که حداقل از یک ماه باید عبور کند. با این وجود اصلا خودتان را نبازید و با قدرت با مسائل کنار بیایید. تراشیدن موهای سر ممکن است بارها در طول بازداشت شما تکرار شود(ممکن است در آینده برای فریب شما از تراشیدن موی سر در آستانه آزادی هم استفاده شود که تا امروز معمول نبوده است)

شما در انفرادی از هیچ امکاناتی برخوردار نیستید ولی از نگهبان بخواهید که کاغذ درخواست و خودکار آورده تا شما درخواست خود را بنویسید. در ضمن برای به دست آوردن هر امکانی بارها به نگهبان ها گوشزد کنید. رفتن به هواخوری یا تعویض کتاب ها می تواند چند روز برای شما روحیه ی تازه ای را ایجاد کند. (در بند 209 فقط قرآن و مفاتیح به زندانیان داده می شود. در صورتی که این کتاب ها، یا یکی از آن ها یا نسخه های بدون ترجمه آن ها را دارید می توانید آن ها را تعویض کنید. شاید بتوانید کتاب هایی چون نهج البلاغه و رساله ها و ... را هم از نگهبان ها بگیریدو ولی روزنامه را فقط باید از بازجوهایتان بخواهبد)

هر بازداشتگاهی مسئولی دارد که در نهایت همه کارهای شما با اوست ولی از ابتدا با او به مکاتبه نپردازید. در هر بازداشتگاه علاوه بر نگهبان، پاسبخش، افسرنگهبان، مسئول بند حاضر هستند در زندانهای عادی مدیریت زندان از مدیران داخلی و حراست گرفته تا مسئول زندان حاضر هستند و در بند امنیتی نیز مسئول اجرای احکام، نماینده دادستانی نیز حاضرند و مسئولیت نهایی آنجا نیز با معاون امنیتی دادستان است.

مسائل شما را به صورت شفاهی نگهبان ها باید منتقل نمایند. اما شما از نگهبان برگه درخواست و همچنین صحبت با افسر نگهبان یا پاسبخش را بخواهید. در هر زمانی که شما کاری داشته باشید می بایست افسرنگهبانی در بازداشتگاه حاضر باشد که مسائل شما در ابتدا باید با او طرح شود. در ساختارهای امنیتی شما گاه اجازه دیدن چهره نگهبان ها را ندارید. آن ها خود را از شما مخفی می کنند. شما توجهی به این مسائل نداشته باشید. شما در مسائل پیش آمده با هریک از افراد ذکر شده می توانید مکاتبه داشته باشید.

شما در طول بازداشت ممکن است از اطراف صداهای گوناگونی از جمله فریاد، ناله، عزاداری، ضربان قلب و ... را بشنوید. از آن ها به صورت عادی بگذرید زیرا برخی به دلیل شرایط ویژه انفرادی و توهمات شماست و برخی دیگر ارتباطی با شما ندارد و آن هایی هم که برای شما صورت می پذیرد با طرح قبلی و مغرضانه از سوی بازجوست که نباید تحت تاثیر قرار بگیرید. به هر حال در یک زندان امنیتی صداهای جیغ، گریه و فریاد عادی است که سایر زندانیان بنا به شرایطشان به آن موارد دست می زنند. البته صداهای زوزه مانند طول شب فریادهای هشیاری - بیداری نگهباننان زندان است که از برجک های نگهبانی همدیگر را صدا می زنند که نباید آن را با چیز دیگری اشتباه بگیرید. اصولا اگر در طول بازداشت هر امر و مسئله ای را بر نیک ترین حالت تصور کنید به نفع شما بوده و راحت تر زندان را تحمل می تمائید.

نامه های شما باز خواهد بود و ممکن است به دست فرد مورد نظر شما نرسد ولی شما نامه خود را بنویسید. نماینده دادستانی، افسر نگهبان به عنوان دو نهاد اسما مجزا و در صورت عدم پیگیری نامه به مسئول بند و دادستانی.

باید به این مسئله توجه ویژه داشته باشید که نگهبانان را از بازجوها تفکیک کرده و 2 مشی متفاوت در برابر آن ها اتخاذ کنید. در بند امنیتی بازجوها نمی گذارند شما آن ها را ببینید و دائما بر چشمان شما چشم بند وجود دارد. شما به این مسئله اعتراض مکرر داشته باشید ولی درگیر نشوید. بازجوها هر بار که با شما کار داشته باشند باید شما را از نگهبان ها تحویل بگیرند و نهایتا به آن ها پس بدهند. در صورت هرگونه برخوردی در زمان بازجویی به نگهبان اطلاع داده و بخواهید به بهداری منتقل شوید. حتی اگر به درخواست شما توجه نکنند. البته عدم توجه را به اطلاع افسرنگهبان و سایر مسئولین به شرح بالا برسانید.

هواخوری، غذا، استفاده از سرویس ها بهداشتی و حمام براساس آیین نامه ای به مسئولین بند و نگهبان ها مرتبط است و هیچ ارتباطی به بازجو ها ندارد. شما از همه حقوق خود به ویژه هواخوری استفاده کنید. مثلا در 209 اگرچه در زمان انفرادی شما را به هواخوری اصلی نمی برند ولی براساس آیین نامه شما می توانید از اتاقک هواخوری ابتدای هر سالن در هفته 3 بار استفاده کنید. شما اصرار کنید اگر ندادند اهمیتی ندارد.

هرگونه صدای بلند و آواز خوانی و ارتباط با زندانیان دیگر غیرمجاز است. اما شما تمام تلاشتان را برای شکستن این فضا داشته باشید. مهمترین کاری که در زندان به شما روحیه می دهد، شکستن فضای زندان و جو آن است. ارتباط با سایر زندانیان و اطلاع از اخبار بیرون زندان. (با توجه به تفاوت زمان بازداشت) ارتباط با هم پرونده ای ها و کمک به دفاع و مقاومت بهتر. سرگرم شدن و ...

همچنین شما می توانید با ارتباط کوتاهی در عبور از راهروها به دوستتان بفهمانید در ساعت خاصی با شما صحبت کند. یا در حمام یا دستشویی یا هواخوری یادداشت و پیغامی را از شما بگیرد یا برای شما بنویسد. شما با رعایت احتیاط های فراوان و با درج عباراتی که مشخصا دوست شما متوجه شود یادداشت هایی را می توانید در مکان هایی چون حمام و توالت و هواخوری جاسازی کنید. در این مورد باید توجه داشته باشید که زمان قرار دادن یادداشت را طوری تنظیم کنید که دوست شما به سرعت بتواند آن را بردارد و حتی باعلامت هایی زمان برداشت را به او برسانید. در ضمن برای دریافت و ارسال پیغام بعدی و اعلام وصول نشان هایی مثل ضربه زدن به دیوار را داشته باشید. در این موارد باید بسیار احتیاط کنید و در صورتی که یادداشتی لو رفت شما باید همه یادداشت نویسی ها و را منکر شوید. کمتر از اسم به وضوح استفاده کنید. اگر یک طرف لو رفت نباید طرف دوم را لو بدهد. بادداشت ها را بعد از مطالعه سریع از بین ببرید.

بندهای امنیتی معمولا شنود نمی شوند. اگر هم شنودی باشد مورد استناد در بازجویی ها نخواهد بود و در حد طرح آن و یا یکدستی بازجو به شما برای اعتراف از زبان خود شماست که نباید توجه ای بکنید. شما در سلول آواز بخوانید و با آواز خواندنتان علاوه بر روحیه ای که به دیگران می دهید زمینه یافتن دوستانتان را فراهم کنید. با آوازخوانی مدام حساسیت صحبت های چند کلمه ای هم از بین می رود زیر تصور نگهبان ها این است که باز دارید آواز می خوانید و یا با خودتان حرف می زنید و ... . اساسا صحبت کردن و ارتباط گرفتن در بند یکی از تخلفاتی است که باید حتما انجام بدهید و اثرات مثبت زیادی خواهد داشت و برخوردها نیز در این موارد ضعیف و مقطعی است.

افزایش روحیه و تقویت حافظه و روش های ارتباط گیری در زندان اهمیت زیادی دارد. شما در بند می توانید با ساده تربن ابزار موجود روش هایی برای ارتباط گیری و تقویت حافظه و افزایش روحیه خود بیابید. تهیه قلم از پوشش روی مربا یا ماستی که به شما داده می شود با مفتول کردن آن پوشش قلعی و نوشتن جملات و سرود و مسائل فلسفی و ... بر روی حاشیه های مفاتیح و قرآنی که دارید. یا جدا کردن کاغذ کره از لایه فلزی نازک رویش و شستن آن برای نوشتن بر روی آن، قطعه قطه کردن و نوار ساختن از ظروف یک بار مصرف و طرح مسائل ریاضی که همگی به افزایش روحیه و حافظه شما کمک می کند.

در روزهای نخست بازداشت سعی کنید اگر نمی دانید کجا هستید مکان نگهداریتان را از نگهبان ها بپرسید. برای اطمینان از پاسخ صحیح آن ها در چند شیفت مختلف نگهبانی از چند نفر بپرسید. در یک شیفت از چند نفر پرسیدن ممکن است هماهنگی دروغ گویی را بین نجهبان ها افزایش دهد.

بازجویی

بازجویی در اکثر پرونده ها توسط یک تیم بازجویی زیر نظر مسئول پرونده و در معاونت مربوطه به اتهام رسیدگی می گردد. اگرچه در مواردی بازداشت های پرتعداد چند تیم کامل یا غیر کامل زیر نظر مسئول پرونده و معاونت مربوطه مشغول می باشند. تیم بازجویی متشکل از 3 نفر؛ کارشناس، کمک کارشناس و کارآموز (کارورز) می باشد که بر اساس تخصص ها و مدارج کاری تعیین می شوند. ولی نهایتا مسئول پرونده است که تصمیم نهایی را می گیرد.

در طول بازجویی، با توجه به فشارهای فراوانی که به شما وارد می شود گاه یکی از بازجوها که احتمال دارد تا آن زمان با شما برخورد نداشته سراغ شما بیاید. این تاکتیک بازجویی که بازجوی خوب و بازجوی بد نامیده می شود برای اخذ اطلاعات از شماست. توجه داشته باشید هیچ بازجویی با شما صادقانه برخورد نمی کند. شما به همه بازجوها به یک چشم نگاه کنید. ولی با مهارت وارد بازی آن ها شوید. مطمئن باشید شرایط راحت تر می شود اگر شما سوار بر امور و بازجویی باشید.

هنگام انتقال شما به اتاق بازجویی گاه شیطنت هایی در چرخاندن شما در راهروها، نشاندن و بلند کردن و حرکت به چپ و راست و مواردی از این دست به مدت طولانی صورت می پذیرد. توجهی نکنید اتاق بازجویی در جای نزدیکی قرار دارد و شما را همیشه به آنجا می برند و سایر کارها جهت تاثیر بر شماست.

بازجوها در ابتدا مشخصات شما را اخذ می کنند و سپس به طرح سوالات پرداخته و در پایان گزارش کار را نوشته و مصاحبه ای از شما می گیرند و پرونده را به بازپرسی ارسال می نمایند. شما توجه داشته باشید در چه مرحله ای از پرونده هستید.

پرونده در بازپرسی پس از سوالات لازم که گاه یک سوال جهت اخذ دفاع نهایی است به پایان می رسد. البته ممکن است بازپرسی چندین جلسه به طول بکشد ولی پس از اخذ دفاع نهایی پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال می گردد و تا زمان تشکیل جلسات دادگاه با شما کاری ندارند. در هر مرحله ای از بازداشت قرار شما می تواند تغییر کند. شما یا با قرار بازداشت موقت در زندان هستید که باید در فواصل معین تمدید شود که همیشه به تمدید آن اعتراض کنید و یا قرار وثیقه، کفالت و ... است که با تامین آن آزاد می شوید. البته با درخواست شما هر قراری را می توان کاهش داد و در زمان های مشخصی نیز بدون گفتن شما مرجع صادر کننده قرار خود باید این کار را انجام دهد. البته اگر تصمیمی بر رها کردن شما باشد وگرنه که باید صبر کنید.

در اتاق بازجویی فقط به سوالات مرتبط به اتهام خود پاسخ دهید و با دقت در لزوم پاسخ گویی یا عدم آن با بازجو به بحث بپردازید. با بازجو به جدل نپردازید. مگر مجبور باشید. اجازه توهین و شکنجه و تحقیر خود را با بازجو ندهید. به او با احترام اعتراض کنید و در اولین فرصت اعتراض خود را به مسئولین بند، بهداری (در صورت شکنجه) و ... رسانده و حتی درخواست تغییر بازجو را داشته باشید و در صورت درگیری با بازجو خواهان تغییر بازجو شده و به سوالات و خواسته های او توجهی نکنید و منتظر فرد بعدی باشید.

اجازه شکنجه خود را به بازجوها ندهید. در صورتی که شما مورد ضرب و شتم قرار گرفتید سریع خود را بر روی زمین پرتاب کنید و اجازه ادامه شکنجه را ندهید. از خود شکنجه ای به شدت اجتناب کنید. منظور مواردی از شکنجه است که شما به شدت اذیت می شوید ولی بازجو به خود زحمتی نمی دهد. مثل نشستن و برخاستن های مکرر و ایستادن های طولانی مدت و یا ایستادن بر روی یک پا و مواردی از ان دست. در این موارد به اعتراض بر روی زمین بنشینید و به خواسته بازجو توجه ای نکنید. بگویید نمی توانید بایستید. توان ندارید. اگر به ضرب و ستم شما پرداخت اعتراض کنید.

وقتی فرد در بازداشتگاه شناخته شده ای و با قرار بازداشت قضایی در زندان است نباید نگران شکنجه هایی باشد که آثار بسیار شدیدی بر جای می گذارد. اساسا مواردی از جمله تجاوز و استعمال باتوم و شیشه نوشابه و تخم مرغ فراتر از تهدید نخواهد رفت. حتی شلاق نیز به ندرت صورت تحقق به خود می گیرد. در صورت تهدید شدن به این موارد یا شدیدا خود را هراسان نشان داده و با اعترافات دروغ و همکاری کاذب بازجو را به کلی فریب بدهید و یا بدون گفتن حرفی تحریک کننده به مقاومت خود ادامه دهید و یا کارهایی مشابه. (برای بازداشت شدگان شناخته شده و مورد حمایت و همچنین در بازداشتگاه های رسمی و تحت نظارت)

امکان صدور حکم تعزیر در مورد بازداشت شدگان وجود دارد ولی این حکم به دلایلی چون درگیری و یا دروغ گویی و .. صادر می شود. به حکم تعزیر اعتراض کنید و توجه داشته باشید به بازجوها بهانه ندهید. در صورت صدور حکم تعزیر حتما آن را با دقت رویت و مطالعه کنید.

مسئله شکنجه از جمله مواردی است که به صورت عادی و به ویژه در پرونده اهی دانشجویی از سوی بازجوها به شدت و البته کنترل شده تا مرز خاصی از شکنجه صورت می گیرد. شما باید با اشراف به پاره ای سختی ها پا در اتاق بازجویی بگذارید و با توسل به اینکه شما فرد شناخته شده ای هستید و یا خبر بازداشت شما منتشر شده که مانع از بروز آزادی هر نوع رفتاری با شما می شود، به تهدیدات پیرامون شکنجه و شکنجه ها و توهین ها و تحقیرها و تهدید بازداشت دیگر دوستان و اعضا خانواده و ... روبرو شوید. شما باید با علم به جایگاه خودتان و پوچ و بلوف بودن اکثر تهدیدات سختی های دوران شکنجه و بازجویی را بگذرانید. مسلما مشکل بسیار حادی برای شما پیش نخواهد آمد. تنها خطری که در مقابل مقاومت شما قرار می گیرد انفرادی طولانی مدت است که به روحیه و اعتقاد بالا می توانید به خوبی از پس آن بربیایید.

به قصد انکار و تکذیب اطلاعات درستی را به بازجوها ندهید چون علاوه بر خودتان برای دیگران نیز مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.

در مراحل بازجویی می توانید قسمتی یا همه حرف خود را انکار و یا تکذیب کنید. بهتر است این تکذیب به دو صورت 1. منظور من چیز دیگری بوده و 2. من تحت فشار و در وضعیت غیرعادی مجبور شدم دروغ بگویم ولی راستش این است، باشد

از تهدیداتی که علیه شما و یا اطرافیان، دوستان و به ویژه خانواده، طرح می شود زیاد توجه نکنید. بیشتر تهدیدات بی اساس است و بازجوها در بیشتر موارد قدرت برخورد با خانواده و ... را ندارند. ولی در ظاهر سعی کنید به بازجوها بقبولانید که از تهدیدات تاثیر می پذیرید ولی تاثیر نپذیرید.

همان گونه که گفته شد بازجوها با شما صادقانه برخورد نمی کنند و کار آن ها بازجویی و ... است پس به وعده ها و قول های آن ها و خبرهای آن ها توجه نکنید.

در طول بازداشت گاه بازجو خبرهایی را از بیرون برای شما نقل می کند. ممکن است پرینت خبر از خبرگزاری یا وب سایتی را به شما ارائه دهند. یا روزنامه ای به شما بدهند. علاوه بر اینکه ممکن است این موارد جعلی و ساختگی باشد در موارد درست هم روزنامه های طیف مقابل به سفارش اطلاعاتی ها مطلبی را نوشته اند یا اینکه دست کاری در خبر صورت گرفته. اساسا باید در نظر داشت که هر خبری که بازجو به شما می دهد باید برعکس خوانده شود و دقیقا برداشتی در نقطه مقابل خواست بازجو از آن شود. زیرا در این موارد بازجو با غرض خاصی خبر را به شما داده است.

در تمام طول بازداشت و بازجویی بر حقوق شهروندی، درخواست ملاقات، تماس با خانواده و تماس تلفنی، داشتن وکیل، داشتن کتاب و روزنامه و استفاده از هواخوری و ... تاکید داشته باشید. به اموری چون استفاده از چشم بند و نگهداری در سلول انفرادی و ... معترض بوده و مکاتبه کنید ولی هرگز درگیر نشوید.

وارد معامله با بازجو ها شده و برای هر کلمه پاسخ که گفتنش را مضر نمی دانید چیزی بخواهید ولی در مورد خواسته ها عقلانی عمل کنید. وارد مجادله نشوید و فقط مباحثه کنید. در عین حال بدانید لزومی ندارد که از آرمان هایت کوتاه بیایید در صورت لزوم از بیان آرمان ها و عقایدتان خودداری کنید. هر سند و مدرکی که به شما داده می شود را با دقت و آرامش مطالعه کنید. در زمان دیدن مدارک و اسناد یا شنیدن مطالبی در مورد آن ها، حالت عادی داشته باشید. با دقت ببینید و بشنوید و مطالعه کنید و وانمود کنید قبلا ندیده اید.

شما در طول بازجویی دائما نمی توانید به انکار و فرار از پاسخ متوسل شوید. بهترین کار در این شرایط این است که به برخی از سوالات بازجو پاسخ دهید ولی نکته اساسی این است که در طول بازجویی اطلاعاتی که شما به بازجو می دهید باید عقب تر از اطلاعاتی باشد که خود بازجوها دارند و در مواردی که فکر می کنید که بازجوها اطلاعات مناسبی دارند در صورت امکان باید مسئله را با دادن اطلاعاتی غلط به انحراف ببرید تا بازجوها به خواسته اشان نرسند. در مسئله اول شما در طول اعترافاتتان و پاسخ به سوالات با مقاومت اولیه و اظهار بی اطلاعی می توانید از میزان اطلاعات بازجوها مطلع شوید و بعد از آنکه آن ها حرف هایی را زدند، شما اعترافاتتان را تنظیم کنید.

هر مسئله ای را می توانید تکذیب کنید و یا نوع آن را تکذیب کنید. مثلا بودن در مکانی را تکذیب کنید یا نوع بودن که رهگذر بوده اید و یا در زمانی دیگر در آنجا بوده اید را عنوان کنید. البته توصیه این است که با زمان به بهترین شکل بازی کنید در زمان هایی که مطمئن هستید شواهدی از نبودن شما در آنجا و یا بودن شما در مکانی دیگر است نام ببرید و بعدا با اشاره به اینکه تحت فشار مجبور به دروغ بوده اید از آن استفاده کنید. اصرار بر بیان زمانی متفاوت از زمان اعلام شده در اعترافات دوستانتان (در بازداشت های چند نفره) می تواند صحت اعرتافات شما و دوستتان را همزمان از بین ببرد.

در طول بازجویی ممکن است شما را با هم پرونده ای ها یا دوستانتان در اتاق بازجویی روبرو کرده و یا مخفیانه شما را به دیدار او برده تا بدون اینکه او بفهمد به صحبت ها و اعترافات تحت فشار او گوش دهید، به این اعترافات توجهی نکنید و تحت تاثیر قرار نگیرید حتی می توانید به او بفهمانید که شما آنجا هستید و نترسد و اعتراف کذب نکند. اطلاعاتی که او در خلال اعترافاتش در حضور شما می گوید تا زمانی که بر زبان شما نیاید در پرونده شما وارد نمی شود.

شما در این شرایط فقط شنوا باشید و خودتان را متاثر از وضعیت دوستتان نشان دهید که نمی دانید چرا این دروغ ها را سر هم می کند. اما باز بر اظهارات خود تاکید کنید. شما می توانید در این ارتباطات با کلمه ای خاص پیام هایی را برسانید. یا طرح انحرافی خود را به دوستانتان منتقل کنید تا آنها نیز به کمک شما بیایند و بازجوها را از اصل ماجرا دورتر دورتر کنند. نکته ی مهم در این مواجهه ها فهمیدن آن است. یعنی شما از حضور دوستتان مطلع شوید. چون معمولا فقط کسی که قرار است بشنود متوجه حضور فرد دیگر می شود و کسی که در حال اعتراف است چیزی متوجه نمی شود. جدای از توصیه ای که بالاتر گفته شد و آن اعتراض به اعترافات فرد گوینده از طرف شنونده بود. راهکار مناسب تر که به دور از اطلاع بازجوها صورت می گیرد این است که گوینده دست به ابتکاری بزند. یعنی گوینده اگر متوجه حضور دوستش شد باید حرف هایش را تغییر دهد و پیام هایی را برساند. یا تحت فشار مجبور به اعترافاتی شده و باز هم می خواهد همان ها را تکرار کند برای کمک به دوستش با ایراد زیاد و با پراکنده گویی اعترافاتش را برای یک بار خراب کند و حرف هایی دیگر بزند تا بازجوها مجبور شوند صحبت های او را اصلاح کنند و در این میان شنونده به حقیقت هم پی ببرد. دادن اطلاعات غلط و انتقال پیام برای بازی دادن بازجوها هم در این موقع باید شکل بگیرد. همه این موارد در گرو شناخت زمان حضور فرد بازداشت شده دوم در اتاق بازجویی است. از علامت های این زمان ها. حضور همزمان چند بازجو که صدای ورود آن ها از در شنیده می شود و اینکه بازجو سوال کننده مدام از شما یک مسئله را می پرسد و با ورود دوستتان با جمله مشابه "خب، می خوام که یم بار دیگه کل جریان را بگی. گفتی که ... ، گفتی که بود و ..." است. یا اینکه گفته می شود که مسدول پرونده یا فردی از فلان جا آمده است و تو برای او هم یک بار کل ماجرا را بگو و بعدش با حاجی حاجی و همین گفتی گفتی و همراه شدن عبارت هایی از سوی بازجوهای دیگه در مورد اینکه "از اون ارتباطت با فلان هم بگو و بچه هاتون را هم سر کار گذاشته بودی و همه را دور زدی و به فکر دیگران نبودی و ..." نیز برای تاثیر بر شما همراه می شود.

ممکن است شما را در طول بازجویی با دیدن صحنه شکنجه دوستان ببرند اعتراض کنید ولی تحت تاثیر قرار نگیرید چون این یک شگرد است و ربطی به اعتراف و همکاری شما ندارد و در صورت لزوم با آن فرد برخورد و شکنجه صورت می پذیرد همانگونه که در مورد شما نیز این امکان وجود دارد.

مسئول نوشتن پاسخ ها شما هستید و مسئولیت پاسخ ها علاوه بر شما گریبان دوستانتان را هم خواهد گرفت. تحت تاثیر بازجو قرار نگیرید. به دیکته کردن بازجو اعتراض کنید که در برگه پاسخ می نویسم که شما گفته اید من این جمله را بنویسم و بگذارد خودتان بنویسید. تاکید کنید که خودتان با ادبیات و جملات خود پاسخ ها را می نویسید.

بازجو قبل از نوشتن پاسخ جواب را با شما چک می کند. دقت کنید ولی بدون بروز درگیری و جدل نهایتا پاسخ مورد نظر را بر روی برگه بازجویی بنویسید. او دوست دارد علاوه بر پاسخ مورد نظر ادبیات پاسخ مورد نظر هم منطبق بر خواسته اش باشد. در این مورد بسیار دقت کنید. هرگز اجازه دیکته مطلبی را به او ندهید.

بازجوها در طول بازجویی به صورت تلقینی در پی القای برخی مسائل به شما هستند. در این مورد بسیار دقت کنید. سوالاتی که از شما پرسیده می شود معمولا دربرگیرنده اتهام یا برخی مسائل دیگر هم هست. یعنی از زمان جلسه مجموعه شما با عنوان گروهک غیرقانونی یا بیان قصد خاصی در آن جلسه اشاره می برند. شما در این موارد مسائل دیگر را به صراحت رد کنید و فقط سوال اصلی را پاسخ دهید. این مسئله در مورد ارتباط شما با افراد هم صورت می گیرد. یعنی فردی را به عنوانی در سوال می خواند و از شما در رابطه با ارتباط شما با آن فرد سوال می شود که شما باید آن عنوان و اتهام طرح شده به فرد را رد کنید. به طور مثال سوال می شود که شما با نشریه غیرقانونی فلان که بارها به مقدسات یا رهبری توهین کرده همکاری داشته اید و که اگر شما می خواهید بنویسید همکاری داشته اید باید حتما بگویید که این نشریه غیرقانونی نیست و توهینی هم به کسی نداشته. یا از شما سوال می شود شما در جلسه برنامه ریزی برایی براندازی گروهک صد انقلاب فلان (حزب یا جریانی دانشجویی مثل تحکیم و مشارکت و ...) در تاریخ فلان حضور داشته اید، دلیل حضور خودتان را بنویسید که شما اگر دلیل حضورتان را در نوشتید باید حتما به این موارد که مجموعه مورد نظر ضد انقلاب و غیرقانونی نیست اشاره کرده و بگویید جلسه براندازیو از این دست نبوده و جلسه ای عادی بوده. یا از شما از ارتباط با دوستی می پرسندکه در سوال او از اعضا یا سرشاخه های گروهی چون مجاهدین و پژاک و جندالله و ... نام برده شده است، شما در صورت توضیح نحوه ارتباط به عدم عضویت دوستتان یا عدم اطلاعتان حتما اشاره کنید. اگر حاضر به نوشتن ردیه بر قسمت هایی از سوال بازجو نیستید حداقل اظهار بی اطلاعی از دلایل موضوع (جلسه، هدف نشر، متن منتشره و ...) را بیان کنید.

از برخی عبارت ها چون دقیقا یادم نمی آید، احتمالا، شاید، ممکنه، به نظرم و ... استفاده کنید و مطلبی را به قطعیت بیان نکنید. در صورت تکرار موضوع با همین قیدها مطلب را با تفاوت هایی بنویسید و اگر بازجو علت تفاوت را پرسید بر اینکه دقیقا یادتان نیست تاکید کنید.

از مسئله فراموشی و بی اطلاعی مکررا در طول بازجویی استفاده کنید. بگویید فلان چیز را فراموش کرده ام یا یادم نمی آید که چه جمله ای گفته شد و .. و یا اصلا نبوده ام، خبر ندارم و ... . در ادامه بازجویی با بیانی دیگر از همین مسئله و تاکید بر فراموشی و احتمال وجود مسئله ای دیگر و اینکه حقیقت چیز دیگری باشد صحت اعترافات خود را زیر سوال ببرید.

در مرحله بازپرسی کلیه اتهامات را رد کرده و تمامی اظهارات خود را تحت فشار و شکنجه و در شرایط غیر عادی بنامید. ممکن است برای جلوگیری از رد کردن تمامی اعترافا شما در اتاق بازجویی و اینکه شما اعترافات را رد نکنید بازجویی و بازپرسی را ادغام کنند. یعنی در فضای اتاق بازجویی و در حالی که بازجو در پشت سر شما که او را نبینید ایستاده. بازپرس مقابل شما قرار بگیرد و سوالاتی پرسیده و حتی دفاع آخر را از شما اخذ کند. باید توجه داشته باشید این موقعیت برای شما تکرار نخواهد شد. در مقابل بازجو سعی نید مسائلی را که قصد داشته اید به بازپرس بگویید را تکرار کنید. اگر بازجو شاکی شد و حرف شما را قطع کرد شما اعتراض کنید. گرچند احتمالا بازجو موفق خواهد شد مانع رد اظهارات شما شود ولی نتوانسته پرونده را آنگونه که می خواسته پیش ببرد و شکستی برای او محسوب می شود. در این مواقع ممکن است که حتی بازجو به جای شما به بازپرس پاسخ سوالات را دهد که شما اعرتاض کنید که من باید بگویم یا ایشان و با دقت و بدون اینکه تمرکزتان را به دلیل رفتارهای بازجو از دست بدهید مطالب را بگویید و بعد پس از مطالعه امضا کنید و در صورت لزوم قسمت هایی را حذف یا اضافه کنید. این حق شما خواهد بود.

از هرگونه مصاحبه تلویزیونی بپرهیزید و در صورت اجبار به بیانات متضاد و متناقض و درهم و مبهم گویی بپردازید. مسئله ای که در طول دوران بازداشت و به خصوص به دلیل حضور طولانی در انفرادی وجود دارد این است که شما بعد از مدتی تحت تاثیر بازجوهایتان قرار می گیرید. به دلیل عدم دسترسی به اخبار و نبود امکان تحلیل از شرایط و همچنین ضعیف شدن حافظه و تحریک روحیه این مسئله تشدید می شود. بنابراین شما باید با در نظر گرفتن وابستگی به بازجو و نگهبان ها به عنوان تنها افرادی که می بینید و با شما از دنیای بیرون صحبت می کنند مراقب تاثیرپذیری از خبرها و حرف های آن ها باشید. شما برای اینکه در طول بازجویی و پس از آن به ویژه در مورد وعده های بازجو پیرامون آزادی و کمک به شما و دوستانتان دچار مشکل نشوید بارها و بارها در طول بازداشت وضعیت خود و گذشته و اعتقادات خود را مرود کنید و این را ملکه ذهن داشته باشید که بازجو با شما صادق نیست. اما این یک حقیقت انکار ناپذیر است که فرد بازداشت شده در روزهای سخت انفرادیو اتاق های بازجویی (بخوانید شکنجه) درصدی به بازجوها وابسته می شود.

در مورد دوستانتان و دیگران هرگز به دادن اطلاعات نپردازید و تک نویسی نکنید. در صورتی که برگه تک نویسی به شما دادند به چرت و پرت نویسی بپردازید که هیچ اطلاعات خاصی در مورد فرد در آن داده نشود. مثلا یا به ذکر بیوگرافی کودکانه ای چون ایشان پسری 20 ساله، مجرد، خوش تیپ، دارای قد متوسط، درسهایش خوب است و ... پرداخته یا به هذیان گویی در مورد وی بپردازید.

اگر در مورد خاصی اعتراف خاصی کردید. یا نام از کسی بردید و یا در تک نویسی علیه کسی به هر دلیلی اعم از از دست دادن تمرکز و اشتباه و القای بازجو و ... مطلبی را بیان کردید که از آن رضایت ندارید، زیاد خودتان را سرزنش نکنید. در ادامه سعی کنید تمرکزتان را به دست آورید و اگر امکانش فراهم شد آن را جبران کنید ولی اگر شرایطش فراهم نشد با سرزنش خود فقط به بازجوها کمک خواهید کرد. زندان جای سرزنش کردن و باختن به خود نیست. اتاق بازجوییو سلول انفرادی بسیار شرایط سختی دارد که مسلما یک روز تحمل کردن آن هم قابل ارج است. نگران قضاوت دیگران در مورد خود نباشید و روحیه خودتان را از دست ندهید.

در صورت لزوم به بحث در مواردی که تخصص دارید بپردازید و در مسائلی که تسلط ندارید به اظهار خاصی نپردازید و توصیه می شود به جای بحث در مورد افراد به بحث های پرت بپردازید مثلا در باره اوضاع کشور آن گونه که ملت در تاکسی و اتوبوس با هم بحث می کنند.

اگر از دستگاه دروغ سنج و ... در اتاق بازجویی استفاده شد نتایج آن را نپذیرید ولی با بازجوها در این زمینه وارد بازی شوید.

از شگرد تکذیب و انکار به جا و به تعداد استفاده کنید به شکلی که لوث نشده و قابل استناد باشد. از ایستادن طولانی مدت و یا خواسته های تحقیر آمیز و غیرعقلانی بازجوها سرباز بزنید و توجهی نکنید تا آن ها ادامه ندهند. از ایستادن طولانی مدت با نشستن اعتراضی جلوگیری کنید و در ساعات طولانی و یا در حال خستگی به سوالات پاسخ ندهید و خواهان استراحت شوید که احتمال اشتباه زیاد می شود.

در صورت شکنجه مقاومت نکنید و خود را سریع به زمین انداخته و از حال بروید که بیشتر کتک نخورید. از عباراتی چون بازجویی فنی و ... تصور ویژه ای نداشته باشید و با همه سختی آن ها را بپذیرید به این امید که شرایط شما بهتر شود. از جابه جایی و یا همبند کردن شما با افراد مجهول و ناشناخته هراسی نداشته باشید و تمام حواس خود را جمع کنید که مشکلی پیش نیاید.

بازجوها در شرایط عادی که حکمی از بالا نگرفته باشند تا مرزی که آثار شکنجه پس از چند روز از بین برود به شکنجه و ضرب و شتم شما می پردازند آن ها در قبال جان شما مسئول مقامات بالاترشان هستند از این مسئله استفاده کنید. کوچکترین شکنجه ها را به بهداری اطلاع دهید.

زیاد و بدون اطلاع از قرص و داروهایی که به شما داده می شود استفاده نکنید. به ویژه در مورد مسکن ها بیشتر احتیاط کنید.

علاوه بر بازجوها در زندان به هیچ کس اعتماد نکنید. به نگهبان ها، افراد ناشناسی که ممکن است با آن ها برخورد کنید و مسئولین زندان و حتی هم بندی هایی که می دانید در رابطه با مسئله ای سیاسی بازداشت شده اند.