خاکستر سوزان




"ايروبيك" چيست؟

ايروبيك يعني فعاليتي كه عضلات بزرگ را به كار مي‌گيرد حداقل 12 دقيقه با حالت ريتميك و موزون. در شرايطي كه سرعت و شدت تمرين قابل تحمل است و نياز بدن به استفاده از اكسيژن براي مدتي افزايش مي‌يابد، اين فعاليت انجام مي‌گردد. «ايروبيك» جزو فعاليت هوازي ( شدت تمرين بالاست و مدت تمرين پايين است).

از نظر پزشكي، اين ورزش سيستم قلب، عروق، تنفس را تعليم مي‌دهد و با سرعت و بازدهي بالا اكسيژن را مي‌گيرد و به قسمتهاي مختلف بدن مي‌دهد، تنفس يكنواخت از دهان و بيني توأم انجام مي‌شود و باعث تبادل اكسيژن و دي اكسيد كربن، كنترل قند خون، كنترل فشار خون و كم كردن وزن اضافي بدن خواهد شد.

ايروبيك وسيله‌اي مؤثر براي جلوگيري از افسردگي، بي‌حوصلگي، بي‌تابي است، چون هورمون اندروفين در بدن توليد مي‌شود و باعث ايجاد نشاط، تمركز ذهن و بالا رفتن خلاقيت فكري مي‌شود.

بررسي اثرات حركات ايروبيك و بدنسازي بر سلامتي افراد

حركات ايروبيك و بدنسازي پايه تمام ورزشهاست.رفعت شمس مداح مربي و داور آمادگي جسماني و ايروبيك و كار با دستگاه (بادي بيلدينگ) در مقاله‌اي به بررسي اثرات حركات ايروبيك (بدون وزنه) و بدنسازي بر روي سلامتي افراد پرداخته است كه به شرح ذيل ارائه مي‌شود:

«تمام مردم چه در ايران و چه در جهان معتقدند كه ورزش از هر نوع كه باشد براي شادابي و سلامتي مؤثر و مفيد است و كمتر كسي است كه ذاتا از ورزش متنفر باشد. اكثر مردم ورزش كردن را دوست دارند ولي به دلايل مختلف اعم از كمبود وقت، مشغله زياد، تنبلي و . . . از آن گريزانند. بايد همه مردم را آگاه كرد كه «ورزش» انجام حركات سنگين و تمرينات سخت نيست و حتما نياز به محل مناسب، وقت زياد و انرژي فراوان ندارد، بلكه مي‌توان در خيابان، منزل و محل كار نيز شروع اوليه را انجام داد.

حركات ايروبيك (بدون وزنه) و حركات بدنسازي (با هالتر، دمبل، وزنه، سيم‌كش و . . .) كه پايه تمام ورزشهاست را مي‌توان نه تنها در باشگاه ورزشي بلكه در منزل و محل كار هم، به مدت 15 تا 20 دقيقه انجام داد.

يك كشتي‌گير، يا يك فوتباليست و ورزشكاران ديگر رشته‌ها بايد اين دو نوع را، البته به صورت نيمه حرفه‌اي در خلال تمريناتشان انجام دهد. حتي خلبانان جت، بايستي روزانه يك ساعت حركات بدنسازي با وزنه انجام دهند و عضلات گردن، شانه، سينه و پايشان را تقويت كنند تا هنگام سرعتهاي بالا و پروازهاي مانوري، به دليل عدم رسيدن خون به مغز و سر كه دچار نابينايي موقت مي‌شوند، اين عضلات به كمك آنها بيايد و باعث پمپاژ بهتر خون گرديده و در نتيجه دچار مشكل نشوند.

بدنسازي (كار با دستگاه)

هالتر، وزنه، دمبل، چوب كش، سيم‌كش جزء فعاليتهاي قدرتي و غيرهوازي محسوب مي‌شوند كه جز لاينفك (جدا شدني) از تمرينات روزمره ايروبيك هستند. از نظر پزشكي بهترين راه براي جلوگيري از پوكي استخوان است زيرا عمل كلسيم‌سازي روي استخوانها انجام مي‌شود و در افزايش توان و استقامت عضلات مؤثر است، نقش مهمي در ايجاد اعتماد به نفس و رضايتمندي از جسم دارد و باعث كاهش خطر پوكي استخوان و بهبود هماهنگي بدن مي‌شود.

اگر يك خانواده چند نفره فرصت يا هزينه رفتن به باشگاه ورزشي را ندارند مي‌توانند با وسايل كم به صورت دسته‌جمعي به مدت 20 دقيقه يا بيشتر در منزل تمرينات ايروبيك و بدنسازي را انجام دهند.

فاكتورهاي سن

هر سني براي شروع بدنسازي و ايروبيك مناسب است، به شرطي كه صحيح انجام شود. اين ورزش براي سنين مختلف از خردسالان تا بزرگسالان و حتي كودكان استثنايي مفيد است و به دليل حالت ريتميكي كه دارد در يادگيري حركات به افراد كمك مي‌كند. بهترين سن براي تمرينات بدنسازي از 15 سالگي به بعد است زيرا كودكان پيش از سن بلوغ، نبايد اقدام به انجام ليفت‌هاي پرقدرت و سنگين نمايند. در عوض مي‌توان از وزنه‌هاي سبك با تكرار 10 يا 15 بار تمرينات را همراه با مربيان يا والدين انجام داد كه بهترين ورزش براي آنها "ايروبيك" است.

ولي براي زنان بالاي 40 سال، بهترين ورزش تمرين با وزنه است، البته براي اين سنين كه تصميم به شروع تمرين با وزنه را دارند، بهتر است كه با مشورت پزشك معالج و انجام آزمايش تراكم استخوان و يك نوار قلبي، اين ورزش را آغاز كنند. از طرفي افراد مسن بايد مراقب بافتهاي نرم خود باشند و با بالا رفتن سن، وزنه‌هاي سبك‌تر را مورد استفاده قرار دهند. افراد با سازگاري و تطابق تمرين مي‌توانند تا اواخر 50 و اوايل 60 سالگي در حاليكه تنها كمي از قدرت خود را با افزايش سن، افزايش دهند، از وزنه‌هاي سنگين براي تمرين استفاده كنند.

ايروبيك در زنان

خانمها تصور مي‌كنند اگر با دستگاه، تمرين بدنسازي كنند، بدن آنها عضلاني مي‌شود، در اين رابطه بايد گفت كه ميزان عضلاني شدن و جذابيت به اين رشته، بين خانمها و آقايان و افراد مختلف، تفاوت دارد. زيرا بدن خانمها به علت اختلاف هورموني با آقايان واكنش متفاوت به اين تمرينات نشان مي‌دهد. چون هورمون تستترون نقش تعيين‌كننده در تقويت و بهبود حجم عضلاني دارد و در زنان مقدار اين هورمون كم است، در نتيجه تمرينات با وزنه موجب عضلاني شدن آنها نمي‌شود، بلكه خانمها مي‌توانند با برنامه خاص و تمرين با وزنه، عضلات خود را سفت‌تر كنند. قبل از رسيدن به سن سالمندي و عوارض پيري بهترين ورزش براي بانوان، تمرين بدنسازي (كار با دستگاه) است. زيرا با توجه به محسناتي كه گفته شد، تمرينات قدرتي بهترين راه براي جلوگيري از پوكي استخوان و . . . مي‌باشد.

همچنین توصيه مي‌شود انجام تمرينات ورزشي با برنامه‌ي تغذيه‌اي مناسب همراه باشد.»




بسیجیه ماشين تخليه چاه ميخره .. روي تانکرش مينويسه: رزق ما در باسن شماست.

بسیجیه بچش بی ریخت می شه می ره با کل محل دعوا می کنه !

بسیجیه بچه دار نمی شده خونشو عوض می کنه !

بسیجیه کتاب فروشی میزنه اعدامش میکنند پشت شیشش زده بود جلد دوم قران موجودست

بسیجیه زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه

بسیجیه ميره کتابخونه کتابشو پس بده، مسئول کتابخونه ميپرسه: کتابش خوب بود؟ بسیجیه جواب ميده: والله شخصيت زياد داشت ولي داستانشو نفهميدم!!! کتابدار : پس شما بودين دفتر تلفن منو اشتباهي بردين؟؟؟

دو بسیجی به نام «کافی» و «نعمت» با یک «خر» به مسافرت رفتند. در بین راه احساس کردند که خر خسته است، اطراق کردند. نعمت گفت اگر یک خر دیگر می داشتیم «کافی» بود. کافی در جواب گفت: فعلا همین خر هم «نعمت» است.!!!!

عکاس فارس نیوز راديولوژيست مي شه يه مریض مياد جواب عكسشو بگيره بهش ميگه: يه دنده سمت راست قفسه سينتون شكسته كه من تو فتو شاپ واستون درستش كردم

بسیجیه میره گل فروشی میگه گل بنفشه دارین؟ یارو میگه نه، بسیجیه میپره و تخمای گلفروشه رو میگیره، گلفروشه میگه ولم کن، بسیجیه میگه زنم گفته اگه گل بنفشه نداشت، تخمش رو بگیر!

به بسیجیه می گن شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
میگه صددرصد . من خودم دو سال بعد از مرگ پدرم به دنیا اومدم .

به بسیجیه ميگن از چه گلي خوشت مياد...ميگه اقاقيا...ميگن هميني رو كه گفتي بنويس....ميگه غلط كردم رز

بسیجیه ميره کتابخونه کتابشو پس بده، مسئول کتابخونه ميپرسه: کتابش خوب بود؟ بسیجیه جواب ميده: والله شخصيت زياد داشت ولي داستانشو نفهميدم!!! کتابدار : پس شما بودين دفتر تلفن منو اشتباهي بردين؟؟؟

بسیجیه با ماشينش تو برفا گير مي کنه، زنجير نداشته، سينه مي زنه!

بسیجیه با زنش دعواشون شده بوده، ‌با هم حرف نمی زدند. زنه وقتی شب ميره بخوابه، يك يادداشت ب شوهرش می گذاره كه: منو فردا ساعت 6 بيدار كن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا ميشه، ‌می بينه شوهر بسیجیش براش يك يادداشت گذاشته كه: پاشو زنيكه خر! ساعت شيشه!

دوستمون ميره بانك چك نقد كنه، متصدی بانك ميپرسه: چك سيباس؟ يارو ميگه: نه
مال گردوهای پارساله

بسیجیه زنش رو می فروخته؛ میگن چرا این کارو می کنی؟ میگه: میگه ب پول
میگن : پول واسه چی می خوای؟ میگه: برا تفنگ خریدن.
میگن تفنگ واسه چی؟ میگه: برا جنگ با دشمن
میگن: جنگ ب چی؟ میگه : برا ناموسم

بسیجیه به يه تيمسار ميرسه ميگه شما سربازي؟ طرف كه ميبينه يارو حالیش نیست مي گه آره. ميگه پس گه ميخوري لباس تيمسار ميپوشي

هر کاري ميکردن بسیجیه رو از زير آوار زلزله بيرون بيارن نمي گذاشته، فقط هي داد ميزده من کاري نکردم به خدا، فقط سيفونو کشيدم!

به بسیجیه ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟
ميگه: خيار!
بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟
ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!

بسیجیه تو جبهه بي سيم مي زنه ميگه من 5 تا عراقی گرفتم بياين ببرين ميگن چرا خودت نمی آریشون؟ ميگه اونا نمی ذارن من بيام

بسیجیه چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد ميگه: ‌دو تا آرزو بكن. بسیجیه ميگه: يه ساندیس خنک ميخوام كه هيچ وقت تموم نشه. غوله بهش ميده، بسیجیه يک کم ميخوره ميگه: ‌به به! چقدر خنكه! يكی ديگه هم بده!!!

گزارشگر صدا و سيما از يه بسیجیه ميپرسه: نظرت راجع به اين محله كه هنوز آسفالت نشده چيه؟ بسیجیه ميگه: بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام خدمت شما و بينندگان عزيز و همچنين پرسنل محترم شهرداري و مقام معظم رهبري و خانواده هاي محترم شهداي دفاع مقدس، جانبازان و معلولين و ايثارگران. من بچه اين محل نيستم.

بسیجیه توي اتوبوس مي گوزه، دختره كه بغلش نشسته بود ميگه بي شعور اين چه كاري بود كردي؟ بسیجیه ميگه: ميخواستم سر صحبت رو باز كنم

از بسیجیه می پرسن،بزرگترین ریسک زندگیت چیه؟ میگه: یه روز اسهال بودم، گوزیدم

بسیجیه با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این پازل رو بعد از 2 سال حل کردم . دوستش میگه: 2سال زیاد نیست؟ میگه: نه بابا رو جعبه اش نوشته برای 7 تا 10 سال

بسیجیه داشته به قصد کشت، خودش رو میزده! بهش میگن: چی شده؟ میگه: من بی غیرت، الان فهمیدم از کجای ننه‌ام در اومدم

بسیجیه رو در پایگاه نوشته بوده wc . میگن این چیه نوشتی میگه: مخفف welcome

بسیجیه نخبه بوده میزارنش کلاس زبان. یه روز بعد از کلاس میره ساندویچی میبینه نوشته هات داگ. میگه بزار یه سگ داغ بخورم. خلاصه طرف براش میاره. میگه اوه اوه ببین از سگه کجاش به ما رسید

بسیجیه زنگ می‌زنه ۱۱۰ میگه: گاز، کلاچ، ترمز، فرمون، ترمزدستی و دنده ماشین منو دزدیدند، پلیسه میگه: ببخشید، شما بسیجی هستید؟ یارو میگه: آره، چطور مگه؟ پلیسه میگه: هیچی، پاشو برو جلو بشین

بسیجیه ميره کنار دريا پری دريای ميبينه ،ميگه من عاشقتم ،با من ازدواج ميکنی،پری دريای ميگه من آدم نيستم،بسیجیه ميگه تو فکر ميکنی من آدمم،

به بسیجیه مي گن اگه وسط اقيانوس يه کوسه بيفته دنبالت چيکار مي کني
ميگه ميرم بالا درخت, ميگن وسط اقيانوس درخت نيست که خرهِ ,ميگه مجبورم مي فهمي مجبورم مجبور!

يه بسیجیه نوار نوحه ميخره زود ميزنه آخرش ببينه ساندیس ميدن يا نه!

توی سینمای قم فیلم شام آخر میره رو اکران بسیجی ها همه با قابلمه میرن سینما

خبرنگار: محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟ بسیجیه :ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویس است!

بسیجیه تو مشهد بچش گم ميشه نذر ميكنه و ميگه : يا امام رضا دستم به دامنت، بچه ام پيدا بشه ، ديگه غلط كنم بيام مشهد

وصیت نامه بسیجیه :من تمام نمازهایم را خواندم فقط ب م چهل سال وضو بگیرید

به یه بسیجیه میگن فرق کلاغ چیه؟ میکه این بالِش از اون بالِش مساویتره

بسیجیه از دوستش میپرسه ساعت چنده؟
دوستش میگه ۸:۳۰
بسیجیه میگه ‌ای بابا دیوانه شدم از صبح تا حالا هر کی‌ یه چیزی میگه

بسیجیه از خدمت بر می گرده، باباش میگه نبودی واست زن گرفتیم، اینم بچه ات!

به یه بسیجی میگن بابات مرده لباس مشکی بپوش بریم قبرستون, میگه شما دروغ میگید یه اتفاقی افتاده می خواهید به من نگید.

توي بسیج يه بچه خوشگل گم ميشه، پليس براي مردم پيغام ميفرسته از يابنده تقاضا ميشود كه امشب كه هيچ، ولي فردا بچه رو بياره كلانتري تحويل بده تا ما بتونيم پس فردا به خانواده اش تحويل بديم .

بسیجیه داشته تو دریا غرق می شده هر بار که می رفته پایین آب می خورده می اومده بالا می گفته : سلام بر حسین

مسافري كه تازه به قم وارد شده بوده از آقا بسیجیه مي پرسه ما اينجاغريبيم. كجا آمپول ميزنن؟ بسیجیه باسنش رو نشون ميده ميگه اينجا

4 عدد خواهر بسیجی میرن پیش آخونده:
اولی میگه: حاج آقا من به آلت یک مرد نگاه کردم، حالا باید چیکار کنم؟ ... آخونده میگه: برو با اون آب طاهر چشم هات رو بشور.
دومی میگه: حاج آقا من به آلت یک مرد دست زدم... آخونده میگه: برو با اون آب دست هات رو بشور.
سومی تا میاد حرف بزنه چهارمی از پشت در داد می زنه: حاج آقا قبل از اینکه این کونشو تو آب بشوره بزار من برم اون آب رو قرقره کنم.

یکی میگه: من" حافظ کل قرآنم", بسیجیه میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا

زن بسیجیه میخواسته تنها بره خارج اجازه نامه شوهرش رو میبره بهش میگن قبول نیست شما باید استشهاد محلی بیارید
بسیجیه میره سربازی وقتی بر میگرده میبینه داداشش و باباش با کلی ریش و سبیل وایسادن دم در میزنه زیر گریه میگه تو رو خدا بگین چی شده باباش میگه احمق رفتی سربازی ریش تراشو دیگه چرا بردی

بسیجییه میره داروخونه میگه آقا شربت شهادت دارین؟ دکتر میگه نه ولی شیاف ولایت داریم میخوای؟

از بسیجیه می پرسن : امام اول کیه ؟ یخورده فکر می کنه میگه : بابا یکم راهنمایی کنید ... میگن : شمشیرش معروفه ... میگه : آها ...ZORO رو میگید؟

بسیجی رو برق 3 فاز میگیره پرت می کنه ، بلند میشه میگه : اگه مردین یه فاز یه فاز بیان جلو

بسیجیه میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر كار میگه: غذای امروز «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! بسیجیه میگه : «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی؟

به بسیجیه میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟
میگه : 14 ماه!
میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!
میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!

از بسیجیه می پرسن که ب بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه ۳ نفر. می گن چرا ۳ نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند.

آقا يه دوتا جوک هم من بلدم بگم: یه بسيجی زن ژاپنی میگیره هر دقیقه نگاش میکنه میگه: اگه خوابت میاد برو بخواب

حكومت نظامي بوده، حاج آقا به بسیجیه ميگه تو اينجا نگهباني بده، از هفت شب به بعد هركيو تو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش تموم ميشه، تا مياد سوار ماشين بشه، صداي گلوله مياد . برميگرده ميبينه بسیجیه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنجه! سربازه ميگه: گربان آخه اين يك آدرسي پرسيد كه تا نه شب هم پيداش نميكرد

بسيجيه دوستاش رو جمع ميکنه ميشينن عرق خوری... مست ميشن يهو ميگه من برم شورت زنم رو عوض کنم بيام، ميگن نه نرو زشته، ميگه آخه کش اش اذيتم ميکنه

بسیجیه لنگ بوده با کشتی میره مسافرت.وقتی‌ برمیگرده دوستش ازش می‌پرسه خوب بود مسافرت؟
میگه نه بابا همش استرس داشتم.هر روز میگفتن لنگرو بندازین تو آب

از بسيجيه مي پرسن نظرت درباره بند گردنيه موبايل چيه ؟ ميگه خيلي خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتي آدمو علاف ميکنه

بسيجيه از تلفن عمومی میاد بیرون. ازش می پرسن سالم بود. میگه آره فقط آفتابه نداشت

بسيجیه میره جلو آزمایشگاه میگه: چرا جواب خون شهدا رو نمیدین؟!

گزارشگر از بسیجیه می پرسه: شما تا حالا ایثار کردین؟ میگه والا عیسی نه ولی یه موسی تو پایگاه بود هر شب می کردیمش!

بسيجيه ميره خواستگاري، باباي دختره ميگه: من براي مهريه دخترم هزارتا سكه ميخوام! يارو ميگه: خيلي زياده آقا، تو همين راسته يه دختر پيدا كردم، ميدن 14 تا سكه، تازه حامله هم هست !!!

از طرف بهداشت اومدن سرکشي گاوداري يه بسيجی؛ گفتن شما به گاوهاتون چي ميديد گفت علف!جريمش کردن بار دوم که اومدن بازم همون سوال رو کردن بسيجيه گفت ما به گاوهامون چلو کباب ميديم:-؟؟ باز هم جريمش کردن بار سوم اومدن باز هم همون سوال رو کردن؛ بسيجيه کمي فکر کرد بعد با خوشحالي گفت ما به گاوهامون پول تو جيبي ميديم هر چي دلشون ميخواد بخرن بخورن

سه تا بسيجی ميرن دزدی. صابخونه بيدار ميشه و بسيجا ميرن هر کدوم تو يه گونی قايم ميشن!
صابخونه مياد و به گونی اول لگد ميزنه..صدای نون خشک در مياره!
به دومی لگد ميزنه ... صداي گردو در مياره!
به گونی سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايی در نمياد..دوياره محکمتر لگد ميزنه... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه بسیجیه با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره ! ميفهمی؟!

بسيجيه از دندانپزشكي مياد خونه، غذا رو لقمه لقمه مي‌كنه تو باسنش، بهش ميگن: چيكار مي‌كني؟ ميگه: دكتر گفته: غذا رو با اون طرفت بخور

يه روز يه بسيجيه ميره در مغازه خياطي. پارچه شو ميده ميگه برام يه شلوار
بدوز. فردا نيام بگي وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا
نميخوام پدر سگ پارچه منو بده ميخوام برم

بسيجيه میره انگلیس. بهش میگن اسمت چیه؟
میگه : sun god between two waters gold shit dear wife
بهش میگن: فارسی بگو.
میگه: شمس الله میان دوآبی زرگنده زنجانی!

بسيجيه تو ماشينش آهنگ عربي گذاشته بوده با صداي بلند. بهش گير مي دن مي گه
: اي بابا نميشه تو اين ماه محرم يه قرآن شاد گوش بديم

به بسيجيه ميگن در و ببند هواي بيرون سرده..ميگه: مثلا اگه من در و ببندم هواي بيرون گرم ميشه؟؟

به بسيجيه ميگن علامت ! يعني چي؟
ميگه:شاشيدن ممنوع،حتي يک قطره

بسیجیه از اسارت بر گشته بوده ازش پرسیدن خوب اونجا چه جوری بود ؟ میگه عراقیا خیلی با ما بد رفتاری میکردن ! یا ترتیبمونو میدادن یا میکشتنمون ! بعد میبینه 3 کرده میگه البته من شهید شدم !

بسیجیه!! با دوست دخترش ميرن پارك ميگه: عزيزم اگه اين درخت كاج زبون داشت الان به ما چي ميگفت؟ دختره ميگه اگه زبون داشت ميگفت كره خر من زردآلو ام نه كاج!

توی سینمای قم فیلم شام آخر میره رو اکران بسیجی ها همه با قابلمه میرن سینما

بسيجيه سوار اتوبوس بود به راننده ميگه شما كه هميشه تو بيابونيد از كجا ميفهميد بچه هاتون مال خودتونن يا حرومزاده ان..؟!
راننده ميگه چند سالي ميمونيم ببينيم اگه شبيهمون شد كه هيچ، اگه نشد ميبريم تو بسيج ثبت نام ميكنيمش..!

بسيجيه رفت تماشاي رقص باله، از اول تا آخرش خواب بود. بعد ازش پرسيدن: چه طور بود؟ گفت: آدماي خيلي خوبي بودن! ديدن من خوابم رو نوک انگشت راه ميرفتن

بسيجيه مي‌ميره، ميره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه: داشتم شير مي‌خوردم! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه: نه بابا، گاوه يهو نشس

از بسيجي مي‌پرسن: تولدت چه روزيه؟
جواب ميده: 5 آذر.
مي‌پرسن: چه سالي؟ ميگه: هر سال

به بسیجیه میگن آخرین باری که آرزو کردی چی شد؟ میگه بدبخت شدم فرداشت بابای آرزو اومد من و بابام رو باهم کرد.

به بسیجیه میگن چرا اینقدر کونت بزرگه؟ میگه بچه که بودم مادر خدابیامرزم بجای پودر بچه از بیکینگ پودر استفاده میکرد.

یه بسیجیه رفت پارتی. فرداش رفیقش ازش پرسید چطور بود. بسیجیه گفت: خیلی عالی بود . روی من اسم یه گل گذاشته بودن و هی صدام میکردن. رفیقش گفت چی میگفتن. بسیجیه گفت: من و انداخته بودن وسط و هی دورم میچرخیدن میگفتن اسگله رو اسگله رو …

دولت برای پنجاه هزارمین بار به بسیج اعلام کرد: که نمی توان با کارت سوخت ، تلفن زد.

بسیجیه به رفیق اش می گه بیا بریم نماز جمعه بخونیم نفری ۱۰۰۰۰تومن میدن. رفیق اش می گه اگه ندادن چی ؟ بسیجیه میگه خوب می گوزیم باطل می شه.

بسیجیه میره اداره پلیس میگه زن من گم شده. افسر سوال میکنه مشخصات زنت چیه؟ بسیجیه میگه: جناب سروان "مشخصات" یعنی‌ چی‌؟ افسر میگه: ببین اگه زن من گم بشه مشخصاتش اینه: قد بلنده، چشماش آبیه، موهاش بلنده، صورتش خوشکله. بسیجیه میگه: اصلا زنم من بره گم بشه پاشو بریم دنبال زن تو

به بسیجیه میگن کردم -کردی-کرد چه صیغه ایه؟میگه اون که دیگه صیغه نیست ، جنده است.

بسیجیه تلويزيون ميخره بعد کنترلشو پس مياره به صاحب مغازه ميگه بيا داداش اين ماشين حساب توش بود ما حرومي بهمون نمياد

به بسیجیه ميگن قبله كدوم طرفه؟ ميگه: كجا بهت آدرس دادن؟

بسیجیه تلفن میزنه فلسطین یکی‌ گوشیرو بر میداره میگه بله. بسیجیه میگه: الو اونجا فلسطین؟ یارو میگه: اره . بسیجیه میگه: پس گوه میخورید هی‌ میگید اشغاله

از بسیجیه ميپرسن بنظر تو سخت ترين کار چيه؟ ميگه: نمک تو نمکدون ريختن, چون سوراخ هاش خيلي ريزه

جبرئيل از بسیجیه ميپرسه آرزوت چيه؟ ميگه: خدا رو ببينم. جبرئيل ميگه: خدا ديدني نيست.بسیجیه ميگه: پس ميخوام آدم شم. جبرئيل ميگه: پاشو بريم همون خدا رو نشونت بدم

بچه بسيجيه ميره پيش شيره هي گير ميده : من بابامو ميخوام و من بابامو مي خوام.آخرش شيره شاكي ميشه باسش ميرينه ميگه بيا اينم بابات.
پسره ميگه اينكه بابام نيست اين بخار داره بابام بخار نداشت!!!

به بسيجيه ميگن: با حيدر جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون هي در زدم، هي در زدم، هيچكي درو باز نكرد. بهش ميگن: نه بابا، با آقا حيدر جمله بساز، ميگه:‌ اومدم در خونتون، آقا! هي در زدم، هي در زدم، هيچكي در رو باز نكرد!!!

از بسیجیه می‌پرسن تاحالا تو موقعیتی قرار گرفتی‌ که نه راه پس داشته باشی‌ نه راه پیش. بسیجیه میگه: یکبار اره تو باسنم گیر کرده بود

بسيجيه ازدواج ميکنه هرشب تنها ميخوابه
زنش ميگه نميخواي منو بوس کني!؟
ميگه من ازدواج کردم که دست از اين کثافت کاريا بردارم!

یه بار یه بسیجی خسیس به خانومش میگه: عیال! تا من میرم بالا پشتی بوم کولرو درست کونم پوشو دو تا تخمی مرغ درس کون شام بوخوریم مردیم گشنگی! عیالش میره تو آشپزخونه یارو هم میره بالای پشت بودم ولی پاش لیز میخوره و میفته پایین! همینجور که داشته از کنار پنجره آشپزخونه سقوط میکرده داد میزنه: ضعیفه تخم مرغا رو یکیش کون!!

بسيجيه ميره امامزاده ميبينه يه دختري ميگه خدايا يه شوهر خوب به من بده . بسيجيه خودشو ميندازه تو بغل دختره ميگه خدايا هل نده

بسیجیه میره عملیات، با واجبی نارنجک درست میکه، میگن این چیه؟ میگه: می‌خوام وقتی ترکید پشمای همه بریزه

توی مسجد برای بسیجیا فیلم جنگی میذارن، تموم که میشه سینه خیز از مسجد خارج میشن

بسیجیه میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: اه اه مسواکش خیلی بزرگ بود

يه روز يه بسیجیه از نوکری برای کیک و ساندیس خسته میشه. به شكمش ميگه :چقدر من كار كنم تو بخوري .شكمش جواب ميده ميخواي من كار كنم تو بخوري؟

بسیجیه میره دزدی تفنگش رو میزاره پشت گردنه طرف میگه تکون بخوری با لگد میزنم در كونت

بسیجیه پارچه سبز به سرش میبنده، ازش می‌پرسن چرا، میگه می‌خوام خود زنی‌ کنم

بسیجیه عروسی میکنه شب عروسی داداشش میشینه پشت در اتاق عروس میگن چرا اینجایی؟ میگه: بابام خودش گفت بعد از داداشت نوبت توئه



تعریف نانو متر

یک نانو متر یک میلیاردیم متر یا یک هزارم میکرون است و اگر بخواهیم احساس فیزیکی نسبت به آن داشته باشیم می توان گفت که یک نانومتر 80000/1 قطر موی انسان می باشد اما چون ضخامت موی انسان با توجه به خصوصیات فردی هر انسان از چند ده میکرون تا صد میکرون متغیر می باشد بنابراین بهتر است از مقیاس دقیقتری استفاده کنیم مثلا در مقیاس اندازه اتمها که میشود گفت یک نانو متر برابر است با قطر 10 اتم هیدروژن یا 5 اتم سیلسیم .

فناوری نانو

(در قسمت پایین تعاریف متنوع که از منابع مختلف جمع آوری کرده ام را مشاهده میکنید)

عبارت است :

دستکاری کوچکترین اجزاء ماده یا اتم ها

هنر دستکاری مواد در مقیاس اتمی یا مولکولی و به خصوص ساخت قطعات و لوازم میکروسکوپی ( مانند روباتهای میکروسکوپی )

هنر دستکاری و بازچینی اتمها برای ساخت مواد و ابزارها و سیستمهای مفید در مقیاس یک میلیاردیم متر

فناوري‌نانو واژه‌اي است كلي كه به تمام فناوري‌هاي پيشرفته در عرصه كار با مقياس نانو اطلاق مي‌شود. معمولاً منظور از مقياس نانوابعادي در حدود 1nm تا 100nm مي‌باشد. (1 نانومتر يک ميليارديم متر است)

اولين جرقه فناوري نانو (البته در آن زمان هنوز به اين نام شناخته نشده بود) در سال 1959 زده شد. در اين سال ريچارد فاينمن طي يك سخنراني با عنوان «فضاي زيادي در سطوح پايين وجود دارد» ايده فناوري نانو را مطرح ساخت. وي اين نظريه را ارائه داد كه در آينده‌اي نزديك مي‌توانيم مولكول‌ها و اتم‌ها را به صورت مسقيم دستكاري كنيم.

واژه فناوري نانو اولين بار توسط نوريوتاينگوچي استاد دانشگاه علوم توكيو در سال 1974 بر زبانها جاري شد. او اين واژه را براي توصيف ساخت مواد (وسايل) دقيقي كه تلورانس ابعادي آنها در حد نانومتر مي‌باشد، به كار برد. در سال 1986 اين واژه توسط كي اريك دركسلر در کتابي تحت عنوان : «موتور آفرينش: آغاز دوران فناوري‌نانو»بازآفريني و تعريف مجدد شد. وي اين واژه را به شكل عميق‌تري در رساله دكتراي خود مورد بررسي قرار داده و بعدها آنرا در کتابي تحت عنوان «نانوسيستم‌ها ماشين‌هاي مولكولي چگونگي ساخت و محاسبات آنها» توسعه داد.


Engines of Creation Glossary:

Nanotechnology - technology based on the manipulation of individual atoms and molecules to build structures to complex, atomic specifications.


فناوری است که برپایه دستکاری تک تک اتمها و مولکولها استوار است بدین منظور که بتوان ساختاری پیچیده را با خصوصیات اتمی تولید کرد .


The About.com definition at the physics portal:

Nanotechnology Definition: The development and use of devices that have a size of only a few nanometres. Research has been carried out into very small components, which depend on electronic effects and may involve movement of a countable number of electrons in their action. Such devices would act faster than larger components. Considerable interest has been shown in the production of structures on a molecular level by suitable sequences of chemical reactions. It is also possible to manipulate individual atoms on surfaces using a variant of the atomic force microscope.


تعريف فناوري نانو: توسعه و استفاده از ادوات و قطعاتي كه اندازه آنها تنها چند نانومتر است. تحقيق بر روي قطعات و ادوات بسيار كوچك كه خواصشان به خواص الكترونيكي اين قطعات وابسته است و خواص الكتريكي آنها احتمالاً متأثر از حركت تعداد معدودي الكترون در طي عملكرد قطعه مي‌باشد. اين ادوات، سريع‌تر از ادوات بزرگتر عمل مي‌كنند. مسأله قابل توجه اين است كه مي‌توان چنين ساختارهاي در ابعاد مولكولي را به كمك انتخاب مناسب مراحل واكنش‌هاي شيميايي توليد كرد. همچنين مي‌توان چنين ساختارهايي را از طريق دستكاري اتم‌ها روي سطح به وسيله ميكروسكوپ‌هاي نيروي اتمي بدست آورد


Webopedia's definition of nanotechnology A field of science whose goal is to control individual atoms and molecules to create computer chips and other devices that are thousands of times smaller than current technologies permit. Current manufacturing processes use lithography to imprint circuits on semiconductor materials. While lithography has improved dramatically over the last two decades -- to the point where some manufacturing plants can produce circuits smaller than one micron (1,000 nanometers) -- it still deals with aggregates of millions of atoms. It is widely believed that lithography is quickly approaching its physical limits. To continue reducing the size of semiconductors, new technologies that juggle individual atoms will be necessary. This is the realm of nanotechnology.Although research in this field dates back to Richard P. Feynman's classic talk in 1959, the term nanotechnology was first coined by K. Eric Drexler in 1986 in the book Engines of Creation.In the popular press, the term nanotechnology is sometimes used to refer to any sub-micron process, including lithography. Because of this, many scientists are beginning to use the term molecular nanotechnology when talking about true nanotechnology at the molecular level.


شاخه‌اي از علوم كه هدف نهايي آن كنترل بر روي تك‌تك اتم‌ها و مولكول‌ها مي‌باشد تا بتوان به كمك آن تراشه‌هاي كامپيوتري و ساير ادواتي توليد كرد كه هزاران بار كوچكتر از ادوات فعلي باشند كه فناوري امروز امكان ساخت آنها را براي ما فراهم آورده است. در فناوري فعلي توليد مدارات نيمه هادي از روش ليتوگرافي براي ايجاد طرح مدار بر روي مواد نيمه هادي استفاده مي‌شود. پيشرفت شگرفي كه در ليتوگرافي طي 2 دهه اخير رخ داده است به ما اين امكان را مي‌دهد كه با بهره‌گيري از دستگاه‌هاي جديد بتوانيم مداراتي كوچكتر از 1 ميكرون (1000 نانومتر) را توليد كنيم. البته بايد توجه داشت كه اين مدارات هنوز از ميليون‌ها اتم تشكيل شده‌اند. بيشتر دانشمندان بر اين باور هستند كه ليتوگرافي به مرزهاي محدودكننده فيزيكي خود نزديك شده است. بنابر اين براي كوچكتر كردن اندازه نيمه‌هادي‌ها مي‌بايست از فناوري‌هاي جديدي كه مي‌توانند تك‌تك اتم‌ها را سازماندهي كنند، استفاده كرد و طبعاً چنين فناوري جزء محدوده فناوري نانو محسوب مي‌شود. اگر چه تحقيق در زمينه فناوري نانو به زماني باز مي‌گردد كه ريچاردپي فاينمن طي سخنراني كلاسيك خود در سال 1959 به اين فناوري اشاره كرد اما عبارت فناوري نانو اولين بار توسط كي‌اريك دركسلر در سال 1986 در كتابي از وي با عنوان موتورهاي آفرينش بسط داده شد. در مقالات و نوشته هاي عمومي واژه فناوري نانو گاهي به هر فرآيند كوچكتر از اندازه‌هاي ميكرون اطلاق مي‌گردد كه مي‌تواند فرآيند ليتوگرافي را نيز شامل شود. به خاطر همين بسياري از دانشمندان هنگامي كه مي‌خواهند درباره فناوري نانو به معني واقعي و علمي كلمه صحبت كنند از آن به عنوان فناوري نانومولكولي ياد مي‌كنند كه به معني فناوري نانو در ابعاد مولكولي مي‌باشد.


Whatisit.com definition: Nanotechnology, or, as it is sometimes called, molecular manufacturing, is a branch of engineering that deals with the design and manufacture of extremely small electronic circuits and mechanical devices built at the molecular level of matter. The Institute of Nanotechnology in the U.K. expresses it as "science and technology where dimensions and tolerances in the range of 0.1 nanometer (nm) to 100 nm play a critical role." Nanotechnology is often discussed together with micro-electromechanical systems (MEMS), a subject that usually includes nanotechnology but may also include technologies higher than the molecular level. (click the link for entire definition)


فناوري نانو كه گاه به آن فناوري ساخت مولكولي نيز گفته مي‌شود، شاخه‌اي از مهندسي است كه با طراحي و ساخت مدارات الكترونيكي و اداوات مكانيكي بسيار كوچك (در ابعاد مولكولي) سر و كار دارد. پژوهشگاه فناوري نانو انگلستان تعريف فناوري نانو را بدين گونه بيان مي‌كند: قلمروي از علم و فناوري كه به ابعاد و تلورانس‌هاي 1/0 تا 100 نانو مترمي‌پردازد در جايي كه اين ابعاد و يا تلورانس‌ها بتوانند نقش مهمي درخواص قطعه ايفاء كنند.

بحث فناوري نانو اغلب مشابه بحث سيستم‌هاي ميكرو مكانيكي الكترونيكي (MEMS) میباشد در واقع فناوري نانو زير مجموعه MEMS است و MEMS به فناوري‌هاي بزرگتر از ابعاد مولكولي (ابعاد نانو) نيز مي‌پردازد.


NNI definition

National Nanotechnology Initiative (nano.gov)

What is Nanotechnology?

While many definitions for nanotechnology exist, the NNI calls it "nanotechnology" only if it involves all of the following:

Research and technology development at the atomic, molecular or macromolecular levels, in the length scale of approximately 1 - 100 nanometer range.

Creating and using structures, devices and systems that have novel properties and functions because of their small and/or intermediate size.

Ability to control or manipulate on the atomic scale.


نانوتکنولوژي چيست ؟

در حالي که تعاريف زيادي براي فناوري نانو وجود دارد ، NNI تعريفي را براي فناوري نانو ارائه مي دهد که در برگيرنده هر سه تعريف ذيل باشد.

1- توسعه فناوري و تحقيقات در سطوح اتمي ، مولکولي و يا ماکرومولکولي در مقياس اندازه اي 1 تا 100 نانومتر.

2-خلق و استفاده از ساختارها و ابزار و سيستمهايي که به خاطر اندازه کوچک يا حد ميانه آنها، خواص و عملکرد نويني دارند .

3- توانايي کنترل يا دستکاري در سطوح اتمي .






http://imageshack.us/index.php

سایتی برای آپلود انواع عکس و فایلهای فلش.

http://www.hostedpictures.com

آپلود هر بار یک عکس بدون ثبت نام تا حجم 500 کیلوبایت

http://www.imagehigh.com

آپلود 10 عدد فایل عکس همزمان. حداکثر 2 مگابایت. خیلی کارامد!

http://img.majidonline.com

سیستم آپلود عکس مجید آنلاین. حداکثر تا 1 مگابایت بدون ثبت نام (ایرانی)

http://tinypic.com

آپلود فایل عکس تا حجم 250 کیلو بایت بدون ثبت نام.

http://www.imagedad.com

آپلود عکس تا حجم 1 مگابایت. بدون ثبت نام

http://xs.to

آپلود فایلهای گیف حداکثر تا حجم 500 کیلوبایت بدون ثبت

http://streamload.com

یک سایت فوق العاده برای آپلود بیش از 10 گیگ فایل ( حداکثر آپلود ماهیانه 100 مگابایت )

http://www.megaupload.com

آپلود انواع فایل تا 500 مگابایت.

http://www.uploadr.com

برای آپلود هر نوع فایل تا 300 مگابایت. بدون ثبت نام

http://rapidshare.de

فضای رایگان برای آپلود فایل تا 50 مگابایت.

http://www.picvista.com

پیک ویستا. آپلود انواع عکس بدون ثبت نام (ایرانی)

http://www.kazimages.com

آپلود فایلهای عکس تا حجم 100 کیلوبایت. بدون ثبت نام

http://www.podomatic.com

فضای رایگان برای آپلود پادکست



بدون نیاز به هرگونه ثبت نام و عضویت و ...

http://mypictures.ir

http://persiandrive.com

http://www.justupit.com/

www.space4upload.com

www.jahanupload.com


سردار سرتیپ دوم پاسدار حسین ساجدی نیا (رفیق گرمابه و گلستان و همشهری سردار رادان ) که به فرماندهی پلیس فاتب ( فرماندهی انتظامی تهران بزرگ ) منصوب شده است تا چندی پیش معاون عملیات ناجا بود , معاونتی که مسئولیت مستقیم سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز جنبش سبز را بر عهده داشت و ایشان همان کسی است که در هنگام بازدید از بازداشتگاه مخوف کهریزک , سردار رادان را همراهی میکرد و دستور میداد که بجای مراسم تشریفات نظامی , زندانیان را عریان کرده و از تونل باطوم بدستان یگان ویژه عبور دهند که متاسفانه درجریان تکرار مکرر این مراسم وحشیانه سه تن از هموطنان عزیزمان در این شکنجه گاه ( زندان کهریزک ) به شهادت رسیدند .


حال ببینیم این سردار پاکدامن ! از کجا به اینجا رسیده است . حسین ساجدی نیا در سال 1341 در یک خانواده مذهبی در اصفهان متولد شد از همان دوران کودکی اوقات فراغتش را در پای منابر روحانیون اصفهان میگذراند و بسیار علاقمند بود تا طلبه شود ولیکن با پیروزی انقلاب اسلامی و بوجود آمدن درگیری هایی اوایل انقلاب ، وی تصمیم گرفت تا بجای تحصیل در حوزه علمیه اصفهان به عضویت در نهاد تازه تاسیس بسیج مستضعفین دربیاید تا بتواند از این طریق با نیروهای چپگرا که آن روزها در اصفهان بشدت فعال بودند به مقابله بپردازد .

حسین ساجدی نیای 18 ساله که آنروزها تمام وقتش را در پایگاه های مقاومت مساجد و حسینه ها میگذراند بعد از گذشت چندماه از عضویتش در بسیج ، جذب کمیته انقلاب اسلامی اصفهان شد و در طول مدت خدمتش در کمیته توانست در شناسایی و دستگیری بسیاری از کمونیست ها و چریک های فدائی خلق و سایر نیروهای چپگرا و تحویل آنها به دادگاه های انقلاب نقش فعالی داشته باشد .

با آغاز جنگ ایران و عراق ، ساجدی نیا از کمیته انقلاب اصفهان به سپاه پاسداران (اصفهان) منتقل شد و به استخدام رسمی این نیروی نظامی درآمد و مدتی را هم در جبهه ها سپری کرد ولیکن بیشتر اوقات خدمتش را در همان شهر اصفهان و در غالب ماموریت های حفاظت شهری و در همکاری با کمیته انقلاب اصفهان میگذراند . بعد از پایان جنگ ، سپاه پاسداران تصمیم گرفت که با موافقت آیت الله خمینی و با همکاری وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی به تمامی پرسنل کادرش که دارای مدرک دیپلم بودند مدرک معادل لیسانس در رشته هایی مثل مدیریت دولتی ، معارف اسلامی ، علوم قرآنی ، ... بدهد و با استناد به این مدارک تحصیلی و سوابق نظامی ، درجه ستوان یکمی ، سروانی و سرگردی را به آنها اعطا نماید ( البته به فرماندهان ارشد سپاه درجه سرهنگی و سرتیپی داده شد) تا ساختار سپاه پاسداران بعد از گذشت 10 سال از تاریخ تشکیلش سازماندهی مجدد بشود و بصورت یک نیروی نظامی کلاسیک با چارت سازمانی مشخص دربیاید و در این راستا هم حسین ساجدی نیا که دارای مدرک تحصیلی دیپلم بود همانند سایر پاسدارها یک شبه صاحب مدرک لیسانس و درجه افتخاری ستوان یکمی گردید .

با ادغام شهربانی و ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی درهم و تشکیل یک نیروی امنیتی جدید بنام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ( ناجا ) در سال 1370 ، حسین ساجدی نیا هم به همراه تعداد کثیری از پاسدارها به این نیروی تازه تاسیس مامور به عده شدند و رده های مدیریتی و فرماندهی را از آن خود کردند . ساجدی نیا تا اواخر دهه 70 در ستاد فرماندهی استان اصفهان در رده ها و پست های مختلف مشغول به خدمت بود ولیکن بعد از عزل و نصب های بعد از قیام 18تیر 78 و انتصاب سردار پاسدار قالیباف به ف ناجا , ساجدی نیا هم به همراه تعداد زیادی از فرماندهان ستادی استان اصفهان به تهران منتقل شد و به عنوان معاون هماهنگ کننده سردار طلایی ( که ایشان هم اصفهانی میباشند ) منصوب گردید . از جمله اقداماتی که سردار ساجدی نیا در پست معاونت هماهنگ کننده فاتب انجام داد ، سازمان دهی مجدد و تقویت هماهنگی کلانتری ها با سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات بود.

سردار ساجدی نیا سپس به فرماندهی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ منصوب شد و در دوران فرماندهی ایشان در این یگان , نرخ و تعداد جریمه های خودروهای سواری بشدت افزایش یافت و بسیاری از خودروها توقیف و به پارکینگهای نیروی انتظامی منتقل شدند که این امر باعث نارضایتی شدید مردم تهران گردید .

با انتصاب سردار رادان به فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ , ساجدی نیا هم به عنوان جانشین ایشان منصوب گردید و از جمله طرحهایی که این دو سردار اصفهانی در شهر تهران به اجرا گذاشتند طرحهای موسوم به مبارزه با بد حجابی و جمع آوری دیش های ماهواره ای ، مقابله با سگ گردانی در خیابان ، اعمال محدودیت های گسترده برای مغازه های سی دی فروشی و مانتو فروشی و بوتیک ها و ... و همچنین دستگیری و کتک زدن افراد موسوم به اراذل و اوباش بود . بعد از اینکه این طرحها با حداکثر خشونت به اجرا در آمد و نتایج مقدماتی آن مورد قبول فرماندهان ستادی ناجا قرار گرفت ، سردار ساجدی نیا به معاونت عملیات ناجا منتقل شد تا بتواند طرح های فوق را در کل کشور نیز به اجرا دربیاورد .

در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم , یگانهای تحت فرماندهی سردار ساجدی نیا توانستند بسیاری از این اعتراضات را با خشونت بی مثال در کل کشور سرکوب نمایند ولیکن درمهار و برخورد با معترضان تهرانی به موفقیت قابل توجهی نرسیدند بطوریکه بعد از گذشت ماهها از سرکوب مردم , باز هموطنان تهرانی به خیابانها میامدند و این مسئله باعث ایجاد اختلافات گسترده ای در بین روسا و فرماندهان سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات و فاتب شده بود و هر کدام مسئولیت این ناکامی را بر گردن طرف مقابل می انداختند و اوج این ناهماهنگی ها , در تظاهرات عاشورای 88 جنبش سبز به وقوع پیوست بطوریکه در جریان این اعتراضات خیابانی , کنترل بسیاری از نقاط شهر تهران از دست نیروهای ناجا و سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات خارج شده بود و سردار عزیز الله رجب زاده ( فرمانده اسبق فاتب ) که شخصا فرماندهی میدان را به عهده داشت در حین فرار از دست معترضان خشمگین در محاصره آنها گیر افتاد و بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت بطوریکه مجبور شد بمدت 2 هفته در انظار عمومی ظاهر نشود و بعد از آن هم استعفا داد و به شهرداری تهران رفت .

همانطوری که در بالا اشاره شده سردار ساجدی نیا یکی از عوامل جنایت در بازداشتگاه مخوف کهریزک میباشد و انتصاب ایشان در راس فاتب میتواند پیامهای متفاوتی داشته باشد که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد :

1- خارج کردن نام ایشان از لیست متهمان جنایت کهریزک و مختومه کردن این پرونده

2- سازماندهی مجدد یگانهای عملیاتی تهران بزرگ و افزایش هماهنگی بین نیروهای یگان ویژه و امداد و پیشگیری در جهت کنترل و سرکوب اعتراضات آتی

3- افزایش هماهنگی و همکاری فاتب با قرارگاه های اطلاعاتی و عملیاتی سپاه محمد رسول الله و سپاه سید الشهدا

4- تقویت واحد اطلاعات شهری در کلانتری ها برای افزایش اشراف اطلاعاتی در حوزه استحفاظی کلانتری ها و مقابله دقیق تر با اعتراضات آتی

5-آشتی دادن نیروی انتظامی با بسیج و افزایش همکاری این دو سازمان برای مقابله موثر تر با اعتراضات آتی





ارزشیابی – گاه دیده می شود که دانش آموزی از نمره ای که در درس انشا گرفته است خشنود نیست، رنجیده و دلخور است، می پندارد که درباره ی او حق کشی و بی عدالتی شده، و از این بابت از معلم خود گله مند و از نوشتن دل سرد است.

نباید پنهان داشت که ارزشیابی انشا کار دشواری است و از این نباید گذشت که دانش آموز چنین بپندارد که نظرش درباره ی میزان درستی یا نادرستی ارزشیابی معلم درست و کاملاً رواست. باید دانش آموز را به هدف اصلی و اساسی آموزش انشا متوجه کرد تا با راهنمایی های معلم در بهبود و پیشرفت کار خود بکوشد، و از توجه بیش از حد به نمره و مقایسه ی آن با نمره های دیگران و نتیجه گیری ها و تصورات ناروا و بیهوده پرهیز کند، و بداند که ارزشیابی و نمره ی معلم براساس معیارها و ملاک هایی است که باتوجه به حدود توانایی عمومی کلاس و بدون دخالت عقاید شخصی درباره ی موضوع و احساسات خصوصی او نسبت به هر دانش آموز، داده می شود.

گرچه معیارهای ارزشیابی در همه ی انواع انشا نمی تواند یکسان باشد، چنان که در یک انشای وصفی، زیبایی و لطافت واژه ها و شیوایی و ملاحت جمله ها بیش تر مورد توجه است و در یک انشای اجتماعی، قدرت استدلال و تفکر، ولی به طور کلی هرگونه انشایی را می توان باتوجه به معیارهای زیر ارزشیابی کرد و نمره داد:

قواعد و نکات دستوری 3 نمره

سادگی و روانی و رسایی و روشنی جمله ها و تنوع واژه ها و ساختمان جمله 3 نمره

میزان توفیق در بیان اندیشه و احساس 5 نمره

نظم و ترتیب و تسلسل و ارتباط مطالب (طرح) 2 نمره

میزان تازگی و اصالت طرح کلی اندیشه و احساس یا نحوه ی استدلال 5 نمره

پاکیزگی ورقه، خوانایی خط، رعایت قواعد نشانه گذاری و پاراگراف بندی و حاشیه گذاری 2 نمره

خلاصه ای از آن چه گذشت:

- باید دانش آموزان را به خوبی با هدف های برنامه آشنا کرد تا بدانند که هدف از آموزش نگارش آماده شدن آن هاست برای رفع نیازهای زندگی، و این کاری بالاتر از حد توانایی یک فرد متوسط و معمولی نیست.

- باید با ذکر اهمیت این درس و نقشی که در پرورش فکری و پیشرفت های آینده ی آن ها دارد، علاقه ی آن ها را نسبت به آن جلب کرد.

- باید ذوق ها و استعدادهای متنوع دانش آموزان را خوب شناخت و روش خود را در تدریس و انتخاب موضوع با ذوق و استعداد آن ها منطبق ساخت.

- معلم باید در ابتدای سال برنامه ی درسی سالانه ی خود را با رعایت اصل «از ساده به دشوار» از روی برنامه ی تفصیلی تهیه و موضوعات آن را دقیقاً مشخص کند.

- تهیه و پیش بینی طرح درس برای هر ساعت از لوازم حتمی موفقیت در تدریس است که شامل سه قسمت است:

الف – تهیه ی متنی شامل معرفی موضوع هر درس و راهنمایی های لازم برای نگارش آن

ب – تهیه ی سؤال های انشایی متعدد برای آن موضوع

ج – تهیه ی وسایل کمک آموزشی از قبیل کتاب های لازم یا ضبط صوت یا فیلم استریپ در صورت لوزم.

- باید در انتخاب موضوع دقت شود، به طوری که با تجارب و مطالعات و امکانات ذهنی دانش آموزان متناسب باشد. سؤال انشایی کاملاً روشن و مشخص و محدود و دور از هرگونه ابهام تهیه شود.

- سؤالات انشایی با همکاری خود دانش آموزان تهیه شود تا با توانایی و انگیزه ها و خواست های آن ها متناسب باشد. برای این کار از دانش آموزان می خواهیم که موضوعاتی تهیه و پیشنهاد کنند، آن گاه آن پیشنهاد را اصلاح و کامل می کنیم و برای نوشتن به آن ها می دهیم.

- باید در حسن اداره ی کلاس خاصه در وقت خواندن انشا و اظهارنظر دانش آموزان دقت کرد، به طوری که ضمن فعال بودن کلاس و شرکت همه ی دانش آموزان در بحث و اظهارنظر، نظم و انضباط کلاس به هم نخورد.

- باید در رعایت احترام دانش آموزان و پرورش سجایای اخلاقی از قبیل حقیقت جویی و حقیقت گویی و صداقت و صراحت لهجه و شجاعت بیان کوشید و آن ها را به پرهیز از تعصب و لجاج و پرخاش جویی، پرهیز ازخشم، و حفظ خونسردی و رعایت آزادی عقیده ی دیگران و تحمل شنیدن عقاید مخالف عادت داد.

- معلم نباید عقیده ی شخصی خود را، خاصه هنگامی که بوی بدبینی و یأس و نومیدی و افسردگی و احساس بیهودگی می دهد، به دانش آموزان تحمیل یا تلقین و القا کند، زیرا نفوذ معنوی و شخصیت برتر معلم موجب می شود که دانش آموز از هر جهت آماده ی پذیرفتن عقاید او باشد. شخصیت و اخلاق انسانی معلم اقتضا می کند که حتی عقاید و نظریاتی را هم که در صحت آن ها هیچ گونه تردیدی ندارد فقط ارائه دهد و همواره دانش آموزان را وادارد که صحت آن ها را مورد تردید قرار دهند و خود درباره ی آن به تلاش فکری دست بزنند.

- باید دانش آموزان را عادت داد که انتقاد آن ها از نوشته ی دیگران با احترام و محبت و نرمی همراه باشد و از درشتی و تمسخر دیگران بپرهیزند و ضمن انتقاد از یادآوری جنبه های جالب و خوب انشای دیگران چشم نپوشد.

- کلاس انشا نباید عرصه ی خودنمایی یکی دو نفر که از همه قوی ترند بشود و دیگران، خاصه افراد خیلی ضعیف، که بیش تر احتیاج به توجه دارند، به افرادی تماشاچی و کنار گودنشین تبدیل شوند، بلکه باید به خصوص به افراد ضعیف تر بیش تر توجه کرد و با سؤال کردن از آن ها به بحث و اظهارنظر وادارشان کرد.

- باید مراقبت کرد که، در هر جلسه ی انشا، همه ی دانش آموزان انشا نوشته باشند، و نیز باید خواندن انشا به نحوی باشد که هیچ دانش آموزی نتواند پیش بینی کند که در جلسه ی آینده انشای خود را خواهد خواند یا نه، زیرا اگر دانش آموزی پیش بینی کند که در جلسه ی آینده انشا نخواهد خواند، برای رفع تکلیف چیزی خواهد نوشت و تمام نیرو و استعداد خود را در آن به کار نخواهد برد. در عین رعایت این نکته، باید ترتیبی داده شود که در پایان هر سه ماه تقریباً همه به یک اندازه انشا خوانده باشند و کسی احساس نکند که کم تر مورد توجه قرار گرفته یا از این راه به او ظلم شده است.

- در موقع خواندن انشا معلم باید دانش آموزان را به رعایت تناسب آهنگ گفتار با معنی و مفهوم آن و تلفظ و آهنگ رسا و محکم، و رعای جای درنگ و سکوت عادت دهد، و در از میان بردن لکنت زبان و عیب های دیگر بکوشد.

- باید ترتیبی داده شود که در هر جلسه دست کم ده انشا، خوانده شود. از این رو باید از خوانده شدن انشاهای طولانی در کلاس جلوگیری شود. انشاهای نوشته شده، ضمن بررسی، جمع آوری می شود و معلم از میان آن ها انشاهایی را که باید خوانده شود انتخاب می کند. بقیه ی انشاها را معلم در خارج از کلاس می خواند و در حاشیه ی آن یادآوری های لازم را می کند.

- تصحیح انشا شامل تصحیح طرح کلی، نظم و ترتیب، جمله بندی، و جنبه های دستوری و لغوی آن است. این کار باید به تدریج و مرحله به مرحله صورت گیرد. بدین ترتیب که در اوایل سال باید از نکات کلی و اساسی مربوط به طرح و فکر انشا شروع کرد و پس از آن که این عیب های کلی تا حدی از میان رفت، به نکات جزئی دستوری و شیوه ی بیان پرداخت. خلاصه نباید طوری رفتار کرد که کثرت ایرادها باعث دلسردی و یأس دانش آموز شود. در مراحل اول مهم این است که دانش آموز بتواند فکر خود را بیان کند و سایر نکات از قبیل نکات دستوری و لغوی و آرایش سخن و نحوه ی استدلال مربوط به مراحل بعدی است.

- باید دانش آموزان را به رعایت صمیمیت و صداقت، و احساس آزادی کامل در بیان، و سادگی و بی پیرایگی سخن و رعایت تناسب موضوع و شیوه ی بیان و تناسب بین اجزای داخلی انشا، عادت داد.

- باید دانش آموزان را واداشت که هر انشا را پس از تصحیح در دفتر مخصوص انشا، با رعایت پاکیزگی و خوانایی و اصول نشانه گذاری و حاشیه گذاری، پاک نویس کنند و این دفتر اقلاً ماهی یک بار جمع آوری شود و مورد مشاهده و مطالعه و اظهارنظر معلم قرار گیرد.

- باید دانش آموزان را به مطالعه ی نثر امروزی تشویق و آن ها را در انتخاب نمونه های خوب آن یاری کرد.

- باید دانش آموزان را به مطالعه و تشکیل جلسات سخنرانی و بحث و مناظره و تهیه ی روزنامه ی دیواری تشویق کرد.

- باید برای دانش آموزان تکلیفی سالانه متناسب با ذوق و توانایی آن ها تعیین کرد، و حتی نمره ی آن را به نحوی در نمره ی امتحانی آن ها دخالت داد. این کار می تواند خلاصه کردن یک کتاب، معرفی و نقد یک کتاب، انجام دادن یک کار تحقیقی یا اجرای یک سخنرانی جامع باشد. در صورت لزوم برای انجام دادن تکلیف سالانه می توان گروه های چند نفری را معین کرد.

- باید اقلاً ماهی یک بار در کلاس از دانش آموزان خواست که انشایی بنویسند و نمره ی آن را در امتحان دخالت داد.

- برای نمره گذاری باید معیارها و ملاک های دقیق و عینی تعیین کرد، و براساس آن ها نمره داد تا دانش آموزان احساس بی عدالتی و تبعیض نکنند.

- باید دانش آموزان را متوجه هدف اصلی آموزش انشا کرد تا از توجه بیش از حد به کمی و زیادی نمره و مقایسه ی نمره ها منصرف شوند.

منبع : ماهنامه ی آموزش و پرورش، شماره ی 3، دوره ی 44، آذر 1353.

هفت‌سین سفره‌ای است که ایرانیان هنگام نوروز می‌آرایند. آنچه که در این سفره قرار می‌گیرد، باید دارای هفت خصوصیت زیر باشد:
پارسی باشد؛
با بند واژهٔ «س» آغاز شود؛
ریشهٔ گیاهی داشته باشد؛
خوردنی باشد؛
اسم مرکب نباشد؛
برای بدن سودمند باشد؛

بنابراین هر آنچه که دارای این ویژگی‌ها نباشد - اگر چه با بندواژهٔ «س» هم آغاز شده باشد - نمی‌توان جزء هفت سین به حسابش آورد. در زبان پارسی، تنها هفت چیز هستند که این ویژگی‌ها را دارا هستند:
سیر : به نام و عنوان اهورامزدا
سیب: به نام و عنوان سپندارمذ (اسفند)
سبزی: به نام فرشتهٔ اردیبهشت
سنجد : به نام فرشتهٔ خرداد
سرکه: به نام فرشتهٔ امرداد
سمنو : به نام فرشتهٔ شهریور
سماق: به نام فرشتهٔ بهمن

هرچند که در سفرهٔ هفت سین باید به هرحال هفت جزء که با آوای «سین» آغاز می‌شوند (نمادی از «سپنتا») چیده شود، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیرتر سفرهٔ هفت سین، تقریباً همهٔ خانواده‌های ایرانی اجزاء دیگری هم در سفره می‌چینند و در آرایش و رنگامیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال می‌کنند.

آینه و کتابی مقدس در کنار آن هم از اجزائی است که تقریباً در هر سفرهٔ هفت سینی چیده می‌شود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره می‌گذارند.
در کشورهای مختلف هفت سین‌های متفاوتی پهن می‌شود، سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از چیزهای مانند:
سبزه
سنجد
سیر
سماق
سرکه
سمنو
سیب
سپند (اسفند)



در سفره مرسوم است، میوه، گل، شیرینی‌های سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، کتاب آسمانی، دیوان شاعران، و آینه قرار دهند. نهادن ماهی قرمز ، این میهمان همه ساله سفره هفت سین بسیاری از خانواده های ایرانی که کوچک‌تر ها خیلی به آن علاقه دارند، بر سفره هفت‌سین بنیانی فرهنگی دارد. ماهی قرمز، تاریخی چند هزارساله را پشت سر نهاد تا به عنوان قدیمی‌ترین ماهی خانگی یا زینتی به حوض خانه‌های مردم و آب نماهای عمومی راه یافته است و مهمان کوچک نوروزی سفره‌های هفت‌سین ایرانیان شده است.ماهی‌قرمز نماد برج «حوت » یا «برج ماهی» در « گاهشماری هجری شمسی بُرجی » است که سال ها به طور غیر رسمی در ایران رواج داشت و در سال 1289 هجری خورشیدی، طبق ماده 3 محاسبات عمومی ( مطابق دوم حوت 1289 ) دوره دوم مجلس شورای ملی، تقویم رسمی ایران شد و تا سال 1304 که گاهشماری هجری خورشیدی فعلی جایگزین آن شد، رسمیت داشت و در افغانستان هنوز متداول است.نام ماه‌های « گاه‌شماری هجری شمسی برجی » برگرفته از نام 12 صورت فلکی منطقة‌البروج است و از همین روی « بُرج » نامیده شده اند. نام برج های دوازده‌گانه به ترتیب عبارت بودند از : «حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت ». اگرچه این نام‌ها عربی هستند اما ریشه کاملا ایرانی دارند و در برخی ار متون کهن که آگاهی‌هایی از ایران باستان به ما می دهند، می‌توان نام های ایرانی این برج‌های دوازده‌گانه و نگاه ایرانیان به آن‌ها را به خوبی دریافت. برای نمونه در کتاب « بندهش » که متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی) است، در بخش دوم با عنوان «درباره فراز آفریدن روشنان» درباره برج‌های دوازه‌گانه می خوانیم: «اورمزد در میان آسمان و زمین روشنی را آفرید. [نخست] ستارگان اختری و نیز نااختری را ، سپس خورشید را [آفرید] . چنین گوید: نخست سپهر را آفرید و ستارگان اختری را بر آن گماشت. [ستارگان] مایه‌ور این دوازده اند که نامشان بره، گاو، دوپیکر، خرچنگ، شیر،خوشه، ترازو، کژدم، نیم اسپ، بز، دلو و ماهی است ... ». البته در متون گوناگون به جای « خوشه » از « دوشیزه »، به جای «دلو» از «آبریز» یا «سقا» یا «دول»، به جای «نیم اسب» از «کمان» یا «قوس» و به جای «ماهی» از «دو‌ماهی» نیز استفاده می شود. در انتخاب ماهی قرمز يا Gold fish به عنوان نماد برج حوت و نهادن بر سر سفره هفت‌سین نیز دو علت بیش از همه مهم بوده است: نخست مقاومت بیشتر ماهی‌قرمز نسبت به عوامل نامساعد محیطی و پرورش آسان‌تر در مقایسه با انواع دیگر ماهی‌های زینتی و دوم رنگ جذاب قرمز نارنجی ( گاه با خال های سفید یا سیاه ) و تنوع شکل ظاهری. به نظر می رسد که رنگ «سرخ» این ماهی به عنوان نماد یا نشانه مهر، پیروزی، شادی، سرزندگی و برکت معنا می یابد. چنان که اهمیت رنگ قرمز در دیگر سنت‌های نوروزی نیز دیده می‌شود که از آن میان می‌توان به مواردی همچون « روبان سرخ » که بر میان سبزه‌نوروزی می بندند، «تن‌پوش سرخ» حاجی فیروز، نصب «پارچه قرمز» بر سردر خانه‌ها در برخی از نقاط تاجیکستان، جشن نوروزی « گل سرخ » در بلخ افغانستان، به پیشواز نوروز رفتن با آتش جشن چهارشنبه سوری (/ سرخی) و طلب « سرخی » از آتش پاک، و همچنین نهادن «سیب سرخ» بر سر سفره هفت‌سین، اشاره نمود. نکته مهم دیگر این که بسیاری از هشدارهایی که معمولا در آستانه نوروز درمورد خطر بیماریزا بودن ماهی های قرمز توسط رسانه های غیر مسئول و افراد غیرکارشناس منتشر می شود پایه و بنیاد کارشناسی و علمی ندارد.

















روی عکس کلیک کنید


دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسيار محدود است. مدارک نوشتاری در تاريخ ايران، تا قبل از قرن اول بعد از ميلاد ذکری از نوروز نمی کنند. هرچند که بسياری از محققان بر اين عقيده هستند که يکی از دلايل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشيد)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان هخامنشی بوده، اما نبود هيچگونه نشانه ای از وقوع اين مراسم در دوران هخامنشی، برای بعضی از دانشمندان اين سوال را پيش آورده که آيا نوروز در دوران باستانی به عنوان يک مراسم دولتی جشن گرفته می شده يا نه؟
نخستين برخورد ما با نوروز در مدارک تاريخی به سلطنت ولاش اول اشکانی (78-51 پ م) باز می گردد. ولاش اول را عموما" پايه گذار بسياری از مراسم ايرانی از جمله سده می دانند و نوشته شدن قسمتهايی از اوستا را نيز به دوران او نسبت می دهند. متاسفانه کمبود مدارک کامل ما را از تحقيق لازم در مورد جزئيات برگزاری نوروز در دوران اشکانی محروم می کند.
برعکس، از مراسم نوروز در دوران ساسانی(650-224 پ م) اطلاعات جامعی در دست داريم. کتيبه های ساسانی، پند نامه ها و ديگر قطعه های ادبيات ايرانی ميانه، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند. مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمايندگان ملت، بارعام ترتيب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است.
مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نيز باقی ماند و تمام شاهان ايران، حتی پادشاهانی که از اصل غير ايرانی ميامدند (مانند سلاطين غز و مغول) نيز دربار خود را برای برگزاری رسوم ايرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسياری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترين جشنهای سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.
با وجود داشتن مدارک مورد اطمينان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی، دليلی در دست نداريم که نوروز را جشنی با گذشته بسيار قديميتر از دوران ساسانی فرض نکنيم. بسياری از جشنهای مهم جهان در ابتدا تنها بوسيله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه های سلطنتی حساب نمی گشتند. قديمی بودن و دست نخوردن مراسم نوروز می تواند گواهی از اين باشد که اين جشن مدتها قبل از اينکه پادشاهان ساسانی (و شايد اشکانی) آنرا تبديل به جشنی رسمی کنند، وجود داشته و مانند امروز، بوسيله همه مردم ايران جشن گرفته می شده.


ريشه های تاريخی نوروز
اکثر مردم نوروز و جشنهای جنبی آن (چهارشنبه سوری و سيزده بدر) را جشنهايی با گذشته صد در صد ايرانی می دانند. بعضی از اين مراسم، بخصوص چهارشنبه سوری، بخاطر اهميت آتش در آن، حتی وابسته به دين زرتشت دانسته شده. از طرفی، شواهد مختلف نشاندهنده اين مطلب هستند که اين جشنها تاريخی فراتر از قوم «ايرانی» (به معنای قوم هندو-اروپايی مهاجری که در حدود سال 3000 سال قبل به ايران آمدند) دارند و احتمالا" از مراسم قبل از آريايی اين فلات سرچشمه می گيرند و چه بسا اقوام عيلامی، کاسی، گوتی و ديگر اقوام باستانی نيز آنها را جشن می گرفته اند.
منبع اطلاعات ما در مورد باورهای اقوام هندو-ايرانی و بعدا" ايرانی، در درجه اول قديمترين قسمتهای اوستا و در حالت دوم، مقايسه باورهای ديگر مردم هندو-اروپايی (بخصوص هندو-آريايی ها) با باورهای ايرانيان باستان است. ريگ ودا، قديميترين بخش وداهای هندو-آريايی، يکی از بهترين منابع موجود برای پی بردن به اصول اعتقادی و جشنها و مراسم اقوام آريایی (هندو-ايرانی) است. باورهای اقوام ديگر مانند سکاها، نورستانی ها، و مردم ايرانی زبانی که در ماوراالنهر و مناطق شرق کوههای پامير زندگی می کردند نيز می توانند الگوهای ما برای فهميدن باورهای ايرانی های باستان باشند.
در اوستا، بخصوص در گاثاها و بقيه يسناها که قديميترين بخشهای اين کتاب هستند، هيچگاه صحبتی از نوروز و جشنهای وابسته به آن نشده است. مراسم اوستايی اصولا" نيايشهايی به امشاسپندان مختلف و فره وشی ها هستند. يسناها سرودهايی هستند که برای ستايش ميترا، آناهيتا، ورونا، هوم، و ديگر امشاسپندان نوشته شده اند که در جشنهای وابسته به آنها بايد خوانده شوند (کلمه های «جشن» و «يسنا» از يک ريشه هستند). در نتيجه، دربخشهای قديم اوستا ذکری از جشنهای نوروز، چهارشنبه سوری، سيزده بدر و يا حتی سده نداريم. نخستين نشانه از نوروز در اوستا، در فرگرد دوم «ويديودات» است که در ضمن توضيح زندگی «ييم» (جمشيد)، به دستور برگزاری نوروز نيز اشاره شده (اين روايت را فردوسی نيز ذکر می کند). اما ويديودات از اخيرترين بخشهای اوستاست که به احتمال زياد يا در دوران ساسانی نوشته شده و يا در آن دوران بطور کامل بازنويسی شده و بسياری از باورهای زرتشتی ساسانی در اين کتاب وارد شده.
با نگاه کردن به باورهای مندرج در ريگ ودا نيز اثری از مراسمی مانند جشنهای بالا نمی بينيم. جشن شروع سال در نزد اين اقوام اهميت زيادی نداشته و ذکر خاصی از برگزاری مراسم بخصوصی برای آن نمی کنند. همچنين در باورهای مردم نورستان افغانستان که تا صد سال قبل که به جبر مسلمان شدند، زير نام «کافران» به پرستش خدايان باستانی هندو-ايرانی ادامه می دادند، هيچ اثری از نوروز وجود ندارد، هرچند که جشنهای سنتی نزد اين مردم کاملا" حفظ شده است.
از طرفی، با نگاه کردن به طرز زندگی اقوام هندو-ايرانی و مقايسه آن با اقوام ساکن ايران و بين النهرين، می توانيم به نتايجی در مورد ريشه های تاريخی نوروز و جشنهای ديگر مربوط به آن برسيم. اقوام هندو-ايرانی بطور اعم، از راه دامداری و پرورش اسب زندگی می کردند و زندگی آنها برمبنان کوچ نشينی بنا شده بود. اين طرز زندگی به اين معنی بود که هندو-ايرانی های باستان (مانند سکاهای دوران تاريخی، سرمتها، هيونها، مغولان، و ترکها) به دنبال حيوانات خود برای پيدا کردن چراگاههای سرسبز روان بودند. در دشتهای محل سکونت اين اقوام، فقط دو فصل زمستان و تابستان معنی داشت و به دليل طبيعت نامعمول آن، خط تقسيم و زمان اين دو فصل همواره نامعلوم بود.
اما مردم ساکن فلات ايران، عيلامی ها، کاسی ها، گوتی ها، اورارتو، ميتانی ها، و تا حد بيشتری مردمان ساکن بين النهرين، وابسته به زندگی کشاورزی ساکن بودند. اين بدين معنی بود که ترتيب کاشت، داشت، و برداشت محصولاتی نظير گندم، مشغله اصلی اين مردم محسوب می شد و زمان انجام هرکدام از اين وظايف، اهميت خاصی داشت. می بينيم که نوشتن تقويمهای نجومی که برمبنای آن حصول فصلها را معين می کردند، از دستاوردهای اين مردم است. طغيانهای سالانه رودخانه ها، شروع فصل گرما، زمان برداشت محصول، زمان رها کردن نوبتی زمين ها، همه و همه از مشغوليات زندگی کشاورزی بوده و هستند. به همين دليل، تقسيم سال به دوازده ماه و چهار فصل (که حضورشان در اين منطقه کاملا" حس می شد)، تقسيم ماه به بيست و هشت روز (بر مبنای تقويم قمری) و وضع کردن هفته، همه از تقسيمات مردم سومر و بابل بود که از طرف مردمان همسايه آنها نيز استفاده می شد.
از جشن گرفته شدن آغاز بهار در بابل باستان مدارک بسياری در دست داريم. در روز آغاز بهار، پادشاه به سوی معبد مردوک، خدای بابل، می رفت و با در دست گرفتن دستهای اين خدا، حمايت او را از سلطنت خود نشان می داد. بعد از اين مراسم، پادشاه به قصر سلطنتی باز می گشت و دستور بارعام می داد که همه مردم می توانستند به ملاقات پادشاه بيايند. اهميت اين مراسم را در آنجايی می توانيم ببينيم که بعد از تسخير بابل از طرف کورش، پادشاهان پارسی تا زمان خشايارشا نيز هرساله اين مراسم را انجام می دادند. پايان جشنهای بهاری در روز سيزدهم بهار (که اولين بار در افسانه های بابلی به عنوان عدد شوم شناخته شد) با رفتن همه اهالی شهر، از جمله شخص پادشاه، به طرف دشتهای خارج از شهر اعلام می شده (نمونه اين رسم را می توان در داستان حضرت ابراهيم مشاهده کرد).
از سوی ديگر، بسياری از فرهنگهای جهان، از بابل باستان گرفته تا سلتهای اروپايی، مراسمی مانند برافروختن آتش در پايان فصل برداشت دارند. اصولا" روشن کردن آتش بعد از خرمن چينی جزو مراسم بسيار معمول همه جوامع کشاورزی بوده و حتی امروزه نيز در کشورهای اروپايی می توان نظير آن را مشاهده کرد. در ايران نيز امروزه در طی مراسم جشن سده (که جشن رسمی پايان فصل برداشت بوده)، برافروختن آتش مرسوم است. به همين ترتيب، می توان روشن کردن آتش در چهارشنبه سوری را نوعی از همين مراسم دانست.
بطور خلاصه، می شود حدس زد که جشن آغاز بهار و مراسم روشن کردن آتش و خارج شدن از شهر، از آيينهای جوامع کشاورزی مقيم ايران بوده است. اما اقوام ايرانی بعد از مهاجرت به اين کشور و ساکن شدن در آن، به اقتباس اين مراسم پرداختند و با وارد کردن بعضی از عقايد خود (تشبيه حلول بهار به پيروزی راستی بر دروغ)، آنرا تبديل به جشنی کاملا" ايرانی کردند. اين جشن، که شايد از دورانی حتی قبل از زمان هخامنشی بوسيله اين مردم برگزار می شده، تا مدتها جشنی مردمی بوده که توانسته به دليل طبيعت غير دينی و غير سياسی خود، به جشنی عمومی برای همه مردم تبديل شود و کم کم به صورت جشنی درآيد که حتی دستگاه دولتی اشکانی و ساسانی نيز آنرا به عنوان مراسم رسمی خود انتخاب کند.

نوروز امروز
امروزه، نوروز جشن اصلی بسياری از مردم آسيای غربی است. کشورهايی که حتی هيچگاه تحت سلطه سياسی ايران نبوده اند، آنرا به عنوان يکی از جشنهای اصلی خود محسوب می کنند. هرکدام از مليتهای مختلف، مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه اين جشن را «نوروز» می نامند و آمدن آن را مقارن با حلول بهار حساب می کنند.
در ايران وافغانستان، نوروز همچنين آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه فروردين محسابه می شود. استفاده از سال خورشيدی از دوران هخامنشيان در ايران معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندين بار در دورانهای مختلف تغيير کرده است. در دوران ساسانی به دليل رعايت نکردن اصول کبيسه، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه مانند ميانه تابستان جشن گرفته شد. اين مشکل گاهشماری بوسيله ستاره شناس بزرگ، عمر خيام، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاريخ، تقويم «جلالی» به عنوان تقويم خورشيدی کشور انتخاب شد، هرچند که رسمی شدن آن به عنوان تقويم کشور، تا قرن چهاردهم خورشيدی (آغاز همين قرن ما) به طول انجاميد. يکی از مسايل مهم، رعايت کردن کبيسه صد و بيست ساله ايست که بوسيله عمر خيام توصيه شده و در بار آخر در زمان فتحعلی شاه قاجار رعايت شده. عدم رعايت اين کبيسه، باعث بهم خوردن تدريجی تاريخ سال تحويل می شود که شروع زودرس سال 1383، آنرا بصورت محسوسی در آورده است.
نام ماههای تقويم خورشيدی بارها تغيير کرده. در دوران هخامنشی، نامهايی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد. نام ماهها در دوران ساسانی بر مبنای نشانه های زرتشتی وضع شد که تقويم ماهانه ساسانی که فاقد هفته است و در آن هرروز ماه يک نام دارد، بهترين اثر باقی مانده از آن است. در بيشتر دوران اسلامی، اسامی بابلی/آرامی ماههای مانند «تموز» و «نيسان» مورد استفاده بود، اما با برقراری تقويم جلالی به عنوان تقويم رسمی ايران در اوايل قرن جاری خورشيدی، اسامی ساسانی نيز دوباره برقرار شدند که متاسفانه تلفظ آنها در مواردی تغيير کرد. در زير تلفظ پارسی ميانه اين اسامی و اصل اوستايی آنها در پرانتز آورده می شود :

Fravartin Frawashi(فره وشی، ارواح گذشتگان)
Ardiwehisht (asha-wahishta) (بهترين بهتر (از اصول زرتشتی
Khordad (Hauwartat)سلامتی
Teer Tishtria ( خدای باران)
Amordad (Amartaat)ناميرايی، نامرگی
Shahrivar (khshathrawara) پادشاهی خواسته شده
Mihr Mithra( خدای مهر و قراردادهای اجتماعی)
Aban (Apan) ( آبها (لقب آناهيتا
Adhar (Atar) آتش
Dey (Dawya )خدا
Wahman (wahu-mana ) بهمن، تفکر برتر
Spandaarmadh (Spanta-armaiti) ( آرماييتی مقدس (مادينه خدای طبيعت)

تاريخ در نوروز

مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خود را در نوروز سال 173 پيش از ميلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن شاه بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» مي‌خواندند.
در سال 52 ميلادي، مِهستان كه از نحوست 13 فروردين مي‌ترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت » انتخاب بلاش را ايجاب مي‌كرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است.
نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم ميلادي: 20، 21 و يا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «سزار» آماده مي‌كرد كه خبر رسيد سزار 15 مارس( هفت روز پيش از نوروز ) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران 9 سال پيش از آن (سال 53 پيش از ميلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت.
اردشير پاپكان- كه در سال 226 ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود، خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين- زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش‌يمن مي‌دانستند و بيشتر ازدواج‌ها را به اين روز موكول مي‌كردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شادي‌ها و پاكي‌ها بشمار مي آمدند ، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت‌روز دست از كار مي‌كشيدند.
در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملي بود بلكه ايام تميز كردن محيط‌زيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستي‌ها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليدي‌ها از روح و روان به شمار مي‌آمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بام‌ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليدي‌ها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت‌سين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملي، برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد.
در مارس 326 ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب عيد نوروز) علي‌رغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش‌بسي دو هفته‌اي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد.
در مراسم نوروز سال 399 ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد شاه وقت (ساساني) شده بودند، في‌البداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد.
در نوروز سال 501 ميلادي (1349 سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك- روحاني زرتشتي- جنبش سوسياليستي خود را بر پايه مالكيت عمومي دارايي‌ها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي- اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعه‌اي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد .
پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال 532 ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون ( ايوان مدائن – طاق كسري، نزديك بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.

در زمان حكومت طولاني نوشيروان ساساني( يا خسرو انوشروان ) ، تماس مستقيم مردم با شاه افزايش يافته بود و شاه شخصاً به برخي شكايات رسيدگي مي‌كرد و در مراسم نوروزي كاخ سلطنتي عده بيشتري از مردم عادي شركت مي‌كردند و به همين سبب خسرو انوشيروان در سال 549 ميلادي، پس از برگزاري مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگي را به ضميمه کاخ سلطنتي تيسفون که از دجله فاصله زياد نداشت صادر کرد و اين تالار و ساختمان ضميمه آن نهم مارس سال 551 ميلادي آماده بهره برداري شد و آيين هاي نوروزي آن سال در آنجا برگزار شد. اين تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسيب ديد و بعدا منصور خليفه عباسي دستور داد که با تخريب کاخ سلطنتي و عمارات بزرگ تيسفون ، مصالح لازم براي تکميل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزديکي تامين شود و باقيمانده سکنه تيسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود اين، بقاياي تالار خسرو انوشيروان که به طاق کسرا و ايوان مدائن معروف شده همچنان باقي و پايدار مانده و از آثار تاريخي مهم جهان بشمار مي آيد. دانشگاه گندي شاپور( خوزستان ) هم که به دستور خسرو انوشيروان براي تدريس و تحقيق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز ( سال 550 ميلادي ) گشايش يافت.