زندگی
علی اکبر سعیدی سیرجانی ، در تاریخ بیست آذر ماه ۱۳۱۰ در سیرجان کرمان متولد شد و در چهارم آذرماه ۱۳۷۳ و در زمانی که تحت بازداشت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود در مکانی نامعلوم و در شرایطی نامعلوم و براثر علتی نامعلوم در گذشت . پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سعیدی سیرجانی مدتی را در خارج از کشور گذرانید و سپس با اظهار این دلیل که « باید در داخل کشور برای ارتقای سطح آگاهی مردم و نیز دفاع از آزادی تلاش نمود و نه در خارج از کشور » به ایران بازگشت .در آن هنگام برخی از روشنفکران و فعالین سیاسی خارج از کشور بازگشت وی را نشانه همکاری و یا دست کم علاقه وی به همکاری و کنار آمدن با حکومت جمهوری اسلامی تلقی کردند ،اتهامی که سعیدی سیرجانی آن را به شدت رد می‌کرد .

بازداشت
او چه در زمانی که در خارج از ایران بود و چه پس از آنکه به کشور بازگشت فعالیتش را با نوشتن نامه‌هایی سرگشاده به بالاترین مقامات جمهوری اسلامی و از جمله آیت الله خامنه‌ای شدت بخشید . وی در آن نامه‌ها ضمن شرح سختی‌ها و فشارهایی که قشر روشنفکر ایران در طول سالهای بعد از انقلاب تحمل کرده بود از رهبران جمهوری اسلامی می‌خواست تا رویه و دیدگاه خود نسبت به منتقدینشان را عوض کنند . آیت الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌های سعیدی سیرجانی مطلبی را خطاب به وی نوشت و توسط کیومرث صابری (گل آقا) برای وی فرستاد . لحن عتاب آلود جوابیه آیت الله خامنه‌ای به گونه‌ای بود که به تعبیر سعیدی سیرجانی « قاصد را نیز شرمنده کرده بود » . خامنه‌ای در آن نامه سعیدی سیرجانی را به بی دینی و ارتداد متهم نموده و به وی نسبت به تلاشهای سیاسی اش و انتقاداتی که متوجه حکومت جموری اسلامی و رهبرانش می‌نمود هشدار داده بود . مرتد دانستن سعیدی سیرجانی توسط عالی ترین مقام روحانی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی می‌توانست در حکم صدور مجوز برای قتل وی باشد . سعیدی سیرجانی اما هشدار رهبر جمهوری اسلامی را نادیده گرفت و چندی بعد در بیست و سوم اسفندماه ۱۳۷۲ وقتی که از منزلش خارج شده بود توسط مامورین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و نه ماه پس از آن یعنی در ششم آذرماه ۱۳۷۳و در اسارت درگذشت.
او هیچگاه به بازداشتگاه و یا زندان مشخصی منتقل نگشت و تا روزی که خبر مرگش را اعلام کردند کسی از وضعیتش اطلاعی نداشت . بعدها گفته شد که وی در یکی از « خانه‌های امن وزارت اطلاعات » نگهداری می‌شد . با دستگیری سعیدی سیرجانی مقامات اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ابتدا با صدور اطلاعیه‌ای وی را متهم به « نگهداری و استعمال مواد مخدر و نیز همجنس بازی و لواط » کردند اما بعد از مرگش با انتشار مطلبی در روزنامه اطلاعات (که به بازجوی او منسوب شده بود) وی را به دلیل آنچه که « داشتن ذاتی پاک و فضایلی اخلاقی و دگرگونی روحی در طول بازداشتش » نامیده بودند ستودند. وزارت اطلاعات پیش از آن و در اطلاعیه‌ای که به عنوان اعلام خبر دستگیری سعیدی سیرجانی منتشر کرده بود ادعا نمود سعید سیرجانی در پوشش جلسات ادبی و فرهنگی در منزلش در واقع محافل تریاک کشی و آمیزش جنسی با مردان جوان براه می‌انداخت و به علاوه به سایر دوستانش نیز تلفن می‌کرد و آنها را برای شرکت در این محافل دعوت می‌نمود. در اطلاعیه‌های صادره از سوی وزارت اطلاعات مشخصا ادعا شده بود که سعیدی سیرجانی در تماسهای تلفنی با دوستانش برای توصیف حضور جوانانی که مورد استفاده جنسی قرار می‌داد از اصطلاح « کشک و بادمجان » استفاده می‌کرد. انتشار این مطلب موجی از خشم و نفرت را در میان روشنفکران ایران نسبت به وزارت اطلاعات برانگیخت. افراد و مجامع دفاع از حقوق بشر در داخل و نیز خارج از کشور اعلام کردند در حالی که سعیدی سیرجانی به عنوان متهمی که قدرت دفاع از خود را ندارد و اساسا معلوم نیست در کجا و تحت چه شرایطی نگهداری می‌شود و احتمالا هیچ ارتباطی نیز با دنیای خارج از محل بازداشت خود ندارد وارد کردن چنان اتهاماتی به وی با ابتدایی ترین اصول انسانی و اخلاقی در تضاد می‌باشد.

قتل
ماجرای مرگ سعیدی سیرجانی نیز مانند نحوه درگذشت بسیاری دیگر از روشنفکران ناراضی و منتقد حکومت جمهوری اسلامی ایران (که در طول سی سال گذشته فوت کرده‌اند) همچنان در پس پرده‌ای از ابهام باقی مانده‌است . مقامات جمهوری اسلامی هرگز در این باره اظهار نظری رسمی نکرده‌اند و بیشتر اطلاعات ارائه شده در باره علت و چگونگی مرگ سعیدی سیرجانی بر اساس شنیده‌های افراد مختلف بود است .
پس از اعلام خبر مرگ سعیدی سیرجانی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با درج مقالاتی در روزنامه اطلاعات نوشت که سعیدی سیرجانی پیش از مرگش توسط مقامات آن وزارت به دیدار مناطق جنگی و همچنین مقبره آیت الله خمینی برده شده و پس از آنکه تحت تاثیر معنوی فضای حاکم بر آن نقاط قرار گرفت از افکار و عقاید گذشته خود برگشته بود. همچنین مقداری دست نوشته و قطعه‌ای شعر در مدح و ثنای مقامات زنده و مرده حکومت جمهوری اسلامی نیز به عنوان آخرین یادداشتهای سعیدی سیرجانی به درج رسیدند .وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علت مرگ سعیدی سیرجانی را «ایست قلبی ناشی از مشکلات تنفسی » اعلام کرد اما هرگز جزئیات وضعیت جسمانی وی در مدت اسارتش و نیز اسناد و مدارک پزشکی مربوط آن را منتشر نکرد و در اختیار خانواده و دوستانش قرار نداد . بعدها و با افشای جریان موسوم به قتلهای زنجیره‌ای روشنفکران ایران، به نقل از سعید امامی (اسلامی) معاون اسبق و متوفی امنیت وزارت اطلاعات گفته شد که سعیدی سیرجانی بنا به تصمیم مقامات آن وزارت کشته شده بود. اکبر گنجی روزنامه نگاری که برای نخستین بار در داخل کشور پرده از راز بسیاری از قتلهای سیاسی منتقدین حکومت جمهوری اسلامی برداشت افشا نمود که سعید امامی ( اسلامی) در جمعی از از افراد قابل اعتمادش توضیح داده بود که ابتدا - و با برنامه ریزی قبلی - به وی یکی از خوراکی‌های مورد علاقه اش یعنی « ارده » داده شد و به دلیل آنکه این ماده غذایی باعث قبض شدن معده و یبوست می‌گردد، سعیدی سیرجانی از مراقبین و بازجویانش طلب داروی مسهل می‌کند .سعید امامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف ملین به سعیدی سیرجانی « شیافی ساخته شده از پتاسیم » داده شد تا به عنوان توصیه پزشک از آن استفاده کند. پتاسیم به سادگی می‌تواند قلب انسان را از کار بیندازد . سعید امامی (اسلامی) که خود نیز بعدها در زمان بازداشتش توسط همکارانش در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بطرز مشکوکی مرد ، همچنین در جلسه‌ای با حضور برخی از مقامات فرهنگی کشور با افتخار شرح داده بود که سعیدی سیرجانی چگونه بر اثر درد ناشی از عمل کردن سم پتاسیم در رودهٔ خود ضجه می‌کشید و بازجویان و مراقبینش می‌خندیدند و منتظر مرگش بودند. از آنجا که این ادعا در داخل کشور و در مطبوعات ایران منتشر شد و هرگز مورد تکذیب مقامات جمهوری اسلامی نیز قرار نگرفت می‌توان آن را قریب به واقعیت تصور کرد .
جسم سعیدی سیرجانی شبانه و توسط ماموران وزارت اطلاعات در گورستان بهشت زهرای تهران دفن شد . فرج سرکوهی یکی از دوستان سعیدی سیرجانی و از نویسندگان ناراضی ایران بعدها فاش ساخت که پس از اعلام خبر مرگ سعیدی سیرجانی شخص سعید امامی ( اسلامی) که معاونت وقت امنیت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت با وی و سایر اعضای فعال کانون نویسندگان ایران در تهران تماس گرفته و به آنها هشدار داده بود که از برگزاری هرگونه مراسم ختم و یا تجلیل برای سعیدی سیرجانی خودداری کنند در غیر اینصورت خود آنان نیز همگی به سرنوشت سعیدی سیرجانی دچار خواهند شد . در زمان بازداشت و مرگ سعیدی سیرجانی آیت الله خامنه‌ای رهبر نظام جمهوری اسلامی بود . همچنین آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری اسلامی ایران ، آیت الله محمد یزدی ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران ، آیت الله علی فلاحیان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و نیز آیت الله ناطق نوری ریاست مجلس شورای اسلامی ایران را بر عهده داشتند . علاوه بر آنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران نیز بر عهده مهندس مصطفی میر سلیم بود . پس از مرگ سعیدی سیرجانی خانواده وی و نیز سازمانهای مدافع حقوق بشر و دوستان و همفکران و سایر نویسندگان و فعالین نامدار سیاسی در داخل و خارج از کشور خواستار نبش قبر و معاینه جسدش توسط پزشکانی بی طرف شدند اما مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بشدت با این خواسته مخالفت کردند. علی اکبر سعیدی سیرجانی در ‎آخرین نامه‌ای که به آیت الله خامنه‌ای نوشت پذیرفت که با مرتد نامیدنش از سوی رهبر نظام جمهوری اسلامی قاعدتا بزودی کشته خواهد شد اما برای در امان ماندن از زندان و قتلی که می‌دانست در انتظارش بود هیچ اصرار و التماسی نکرد و مرگ در راه حق را شهادت نامید . رضا علامه زاده روشنفکر ایرانی مقیم هلند درباره افکار و نیز سرگذشت سعیدی سیرجانی فیلم مستندی ساخته‌است که در قسمتهایی از آن سعیدی سیرجانی سخن گفته و به نکات مختلفی اشاره می‌کند . وی از جمله تاکید می‌کند که از مرگ برای آزادی و میهنش ابایی ندارد و آیندگان باید بدانند که کسانی هم بودند که برای نجات و سعادت کشورشان تلاش می‌کردند . او همچنین می‌گوید ممکن است که دستگیر شده و تحت شکنجه‌ها و فشارهای گوناگون مجبور گردد همچون سایر روشنفکرانی که پیش از او گرفتار زندانهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شده‌اند اقاریر و اعترافاتی غیرواقعی کند اما معیار و مبنای قضاوت آیندگان درباره وی باید مطالبی باشند که در آزادی اش نوشته‌است . فیلم این گفتگو اکنون در شبکه اینترنت موجود است .

فیلم اعترافات و برنامه هویت
صداو سیمای جمهوری اسلامی سال ۱۳۷۵ سلسله برنامه‌هایی با عنوان « هویت» در نقد و حمله به روشنفکران و نویسندگان از شبکه یک سیما پخش کرد. در این برنامه‌ها از اعترافاتی که از سعیدی سیرجانی ، عزت الله سحابی ،غلامحسین میرزا صالح پخش و تحلیل‌های مورد نظر مقامات دولتی لابلای آن گنجانده می‌شد. گفته شد که این برنامه محصول مشترک صداو سیما و سعید امامی و حسین شریعتمداری ( مدیر مسئول فعلی روزنامه کیهان) بوده‌است. پس از رویداد قتل‌های زنجیره‌ای و افشای تخلفات وزارت اطلاعات این برنامه مجددا مورد توجه قرار گرفت. عزت الله سحابی فیلم‌های گرفته شده را پس از ماهها حبس و شکنجه خود و سایر زندانیان می‌داند. سعیدی سیرجانی در بخشی از این فیلم‌ها رندانه به شکنجه خود اشاره می‌کند:«اونچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد.می خواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم ، همه رگه‌هایی از لجبازی شدید دارد و شدیدا پشیمانم از این کار.»(هویت موسسه فرهنگی- انتشاراتی حیان ،ص۸۱)بعدها و پس از نسیمی از آزادی نسبی که در دوران اصلاحات وزید غلامحسین میرزا صالح و عزت الله سحابی و نیز سایر کسانی که در برنامه هویت فیلمهای اعترافات آنها پخش شده بود فرصتی یافتند تا فاش کنند که چگونه در طول مدت بازداشتشان و تحت چه فشارهای جسمی و روحی مجبور به اقرار و سخن گفتن علیه خود شده بودند . بسیاری از کسانی که در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات شروع به اعتراف علیه خود و اعتقادات خود می‌کردند امیدوار بودند به این ترتیب از دست بازجویانی که اختیار جان و مرگ متهمانشان را درست داشتند خلاصی یابند. تقریبا همه کسانی که فیلم و صدا و نوشته‌های اعترافاتشان در برنامه تلوزیونی هویت پخش شد آزاد شدند اما علی اکبر سعیدی سیرجانی این بخت را نداشت و در اسارت جان باخت .

آثار منظوم

• سوز و گداز (۱۳۳۰)
• آخرین شراره‌ها (۱۳۳۲)
• افسانه‌ها (۱۳۴۲)
• زیر خاکستر (۱۳۴۴)

آثار مکتوب

• آشوب یادها(۱۳۵۶)
• شیخ صنعان (۱۳۵۸)
• در آستین مرقع (۱۳۶۳)
• ای کوته‌آستینان (۱۳۶۷)
• سیمای دو زن (۱۳۶۷)
• ضحاکِ ماردوش (۱۳۶۴)
• ته بساط (۱۳۶۹)
• بیچاره اسفندیار (۱۳۶۹)
• قافله‌سالارِ سخن خانلری (۱۳۷۰)،
• شهسوار عرصهٔ آزادگی (۱۳۷۳) (که به چاپ نرسیده و گویا در بایگانی وزارت اطلاعات است)

علاوه بر کتابهای فوق ، سعیدی سیرجانی برخی از منابع غنی تاریخی و ادبی ایران را نیز شناسایی کرده و به همگان معرفی نموده‌است . بزرگترین خدمتی که علی اکبر سعیدی سیرجانی به تاریخ ایران کرد گردآوری و انتشار کتاب تاریخ بیداری ایرانیان به قلم ناظم الاسلام کرمانی بود . این کتاب در واقع بیان تاریخ مشروطه از زبان کسی بود که به دلیل حضور شخصی و موثرش در انقلاب مشروطه اظهاراتش می‌توانست به عنوان اسناد آن تاریخ مورد استفاده مورخین و پژوهشگران قرار گیرد . یکی دیگر از آثاری که سعیدی سیرجانی به تاریخ ایران هدیه کرده‌است کتابی است که اخیرا و تحت عنوان « وقایع اتفاقیه » در کتابفروشی‌ها ایران عرضه می‌شود . این کتاب در واقع مجموعه‌ای از یادداشتهایی است که یکی از عاملین و مخبرین اطلاعاتی و امنیتی انگلستان در سالهای آخر پیش از مشروطه از رویدادها و اوضاع و احوال مملکت و حکومت فارس ( استان فارس کنونی) و بویژه تحولات سیاسی و مذهبی در شیراز نوشته و برای سفارت انگلستان در تهران ارسال می‌کرده‌است.این کتاب نیز می‌تواند به عنوان یکی از غنی ترین منابع تاریخی برای تحقیق و پژوهش در زمینه شناخت ریشه‌های انقلاب مشروطه در ایران مورد استفاده قرار گیرد . سعیدی سیرجانی مقالات فراوانی را نیز در روزنامه‌ها و مجلات ایران در سالهای پیش و پس از انقلاب نوشته‌است که تاکنون گرد آوری و منتشر نشده‌اند. یکی از ویژگی‌های بی نظیر سعیدی سیرجانی احاطه همزمانش بر چند موضوع جداگانه و از جمله ادبیات فارسی عرفان و نیز تاریخ ایران بود و در هر سه زمینه به عنوان فردی خبره و کارشناس مطلب می‌نوشت .