محمد یوسف رشیدی مورخ 6/9/88 در خانه پدری خود در نوشهر توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و تنها خبری که از خانواده اش در اختیار دوستان وی قرار گرفته است خبر اعتصاب غذای او در بازداشتگاه اداره ی کل اطلاعات استان مازندران است. محمد یوسف رشیدی یکی از فعالان دانشجویی چپگرای دانشگاه صنعتی امیر کبیر تهران است که در اعتراضات دانشجویی علیه حضور احمدی نژاد در دانشگاه نقش برجسته ای داشت و از زمان سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه پلی تکنیک در تعلیق از تحصیل به سر می برد. او در هنگام سخنرانی احمدی نژاد پلاکارد بزرگی را در مقابل او بالا برده برد که روی آن نوشته شده بود : رئیس جمهور فاشیست، پلی تکنیک جای تو نیست .
فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه را میتوانید از هر یک از لینکهای زیر دانلود کنید
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
مازيار رادمنش
مجتبی خامنه ای فرزند سید علی خامنه ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران است. نام سید مجتبی بعد از گلایه های کروبی مبنی بر دخالت وی در جریان رقابت انتخاباتی سال 84، داشت به بوته فراموشی سپرده می شد، اما روند حوادث اخیر و مواضع تند پدرش در برابر معترضان و اصلاح طلبان مجددا نام او را بعنوان یکی از حامیان جدی احمدی نژاد مطرح کرد. برخی رسانه ها مجتبی را تند رو تر از پدرش ارزیابی کرده، گرچه که وی تاکنون در رسانه ها ظاهر نشده و اطلاعی از مواضعش نیز در دست نیست.
چندی پیش روزنامه گاردین در تحلیلی نوشت که مجتبی خامنه ای ضمن آنکه در مجاب کردن پدرش به حمایت از احمدی نژاد درسال ۱۳۸۴ نقش داشته، در سرکوب مردم نیز دست دارد. به نوشته این روزنامه آیت الله خامنه ای نیز گرایش به رهبر شدن فرزندش است. جوان 40 ساله که سابقه دوستی با سعید امامی به دلیل سفر مشترکشان در سال 67 به انگلیس دارد، این روزها یکی از موثرترین عوامل کودتای منجر به پیروزی احمدی نژاد شناخته می شود.
سید مجتبی حسینی خامنه ای کیست؟
سید مجتبی حسینی خامنه ای سال 1348 در تهران (بنا به روایتی مشهد) متولد شد. خانواده اش آخوند مسلک بودند. پدرش سید علی از آخوندهای پیرو آیت الله خمینی در مشهد بود. پدربزرگش سید جواد نیز از روحانیون مشهور زمان خود در مشهد بود. مادرش خجسته نام دارد. مجتبی دومین فرزند خانواده است، برادر بزرگتر وی مصطفی، دو برادر کوچکترش محسن و میثم نام داشته و دو خواهرش نیز بشری و هدی نام دارند. فرزندان پسر غیر از میثم همگی در حال حاضر معمم هستند. دوران کودکی اش در خیابان نایب السلطنه نزدیک مدرسه علوی و در همسایگی خانواده رفسنجانی و حوالی میدان آذربایجان گذشت. وی به مدرسه علوی رفت و از آغاز تا پایان در همان مدرسه مشغول به تحصیل بود. پیش از انقلاب کودک بود و پس از انقلاب نیز مشغول تحصیل.
مختصری در مورد خانواده، برادران و خواهران
پدرش، سید علی خامنه ای، از روحانیون ساده زیست و مبارز پیش از انقلاب بود. وی تحصیلات خود را در حوزه های مشهد، نجف، قم تکمیل کرده و از شاگردان آیت الله خامنه ای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی محسوب می شد. وی سوابق متعدد زندان و تبعید پیش از انقلاب دارد و آنچنان که گفته می شود خویی شاعرمسلک و دستی نیز به ساز داشته است. برخی از نزدیکان وی می گویند که او ارتباط نزدیکی با استاد احمد عبادی برترین نوازنده ستار تاریخ معاصر ایران داشته و از مجلس درس وی نیز استفاده برده است. پس از انقلاب تا سال 60 به ترتیب، عضو حزب جمهوری اسلامی، معاون وزارت دفاع، سرپرست سپاه، امام جمعه تهران به پیشنهاد آیت الله منتظری و نماینده اولین دور مجلس از سوی مردم شهر تهران بود. پس از آن دو دوره متوالی رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. علی خامنه ای در ابتدای انقلاب به عنوان روحانی طرفدار دکتر شریعتی که در مقابل انتقادات از شریعتی سرسختانه از او دفاع می کرد شناخته شده است. او اول سیگار و بعد پیپ می کشید و گفته شده است که به دستور آیت الله خمینی اعتیادش را ترک کرد. سید علی خامنه ای با محافل شعرای مشهد از جمله شفیعی کدکنی، محمد مختاری، م. آزرم ( نعمت میرزازاده)، اخوان ثالث رابطه داشت و در جلسات شعر مشهد شرکت می کرد.
با مرگ آیت الله خمینی، خبرگان رهبری در تلاش برای یافتن رهبری تازه با استناد به خاطره آیت الله رفسنجانی مبنی بر پیشنهاد رهبری آقای خامنه از سوی آیت الله خامنه ای و خواب آیت الله اردبیلی مبتنی بر موافقت رهبری فقید انقلاب، حجت السلام خامنه ای یک شبه از هیئت پیشین در آمد و به مقام فقاهت و آیت اللهی صعود کرد. تا پیش از آن آیت الله خامنه ای از روحانیون نواندیشی محسوب می شد که برای ایجاد تعادل در نظام سیاسی کشور ضروری شمرده می شود. پس از آن آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر به جناح تندرو نزدیک شده، قدرتش را نیز گسترش داد. آیت الله خامنه ای به دلیل شراکت در دو پرونده آمیا و میکونوس از سوی برخی مراجع قضایی بین المللی تحت تعقیب است. وی در انتخابات سال 84 و 88 از محمود احمدی نژاد حمایت کرد. همچنین در میان مردم وی متهم به فرماندهی کودتایی است که منجر به ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد شده است.
عمویش، سید هادی خامنه ای از مبارزین دوران انقلاب و اصلاح طلبان پس از انقلاب است. وی از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۱۳۷۲ روزنامه جهان اسلام و سال ۱۳۷۹ روزنامه حیات نو را منتشر کرد. که این روزنامه به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد. شایان ذکر است که احضار وی به دادگاه در ارتباط با پرونده شهرام جزایری و به دلیل دریافت 500 میلیون تومان، جنجال بسیاری در محافل سیاسی بوجود آورد.
عمه اش، سیده بدری همسر شیخ علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعال در دوران انقلاب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری از شهر مشهد بود که پس از انقلاب کم کم از روحانیون حکومتی فاصله گرفت و در فروردین ۱۳۶۳ به عراق که در آن زمان با ایران در حال جنگ بود، گریخت و در آنجا پناهنده سیاسی شد. پس از آن در اردیبهشت ۱۳۶۴ همسرش (بدری حسینی خامنهای) نیز به همراه ۳ دختر و ۲ پسرش بطور غیرقانونی از میانه جبههها به عراق نزد وی رفتند. سال ها بعد، و در زمان جنگ خلیج وی به همراه خانواده اش با ضمانت آیت الله خامنه ای به ایران بازگشت.
برادر بزرگش، حجت السلام و المسلمین سید مصطفی خامنه ای از شاگردان پدرش، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بود. وی متاهل است و همسر وی دختر آیت الله عزیز خوشوقت از روحانیون راستگرای حامی احمدی نژاد است. برادران کوچکش، حجت السلام سید محسن خامنه ای نیز از شاگردان پدر، آیت الله خرازی، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بوده است. همسر وی دختر آیت الله خرازی و خواهر صادق خرازی است. و سید میثم، کوچکترین فرزند خانواده هنوز ازدواج نکرده، او تنها فرزند خانواده است که تا کنون معمم نشده است. دو خواهرش، یعنی بشری و هدی فارغ التحصیل مدرسه رفاه هستند. دختر بزرگ خانواده بشری، همسر فرزند آیت الله گلپایگانی رئیس دفتر رهبری نظام است.
سید مجتبی پس از انقلاب
مجتبی هنوز کودک بود که انقلاب شد. خانواده خامنه ای مثل خانواده روحانیون ارشد نظام تحت حفاظت قرار گرفتند. تا زمان ترورها وی به همراه خانواده اش در خیابان آذربایجان زنگی می کرد، اما پس از ترورهای سازمان مجاهدین خانواده رهبر فعلی نظام تحت حفاظت شدیدتری قرار گرفت. با آغاز ریاست جمهوری پدر، سید مجتبی به همراه خانواده در پاستور سکنی گزید. در همین دوران و در سال 66 توانست درس خود را به اتمام برساند. آنچنان که نزدیکان این خانواده می گویند وی به همراه برادر بزرگترش سید مصطفی سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارد. او به همراه مهدی هاشمی به جبهه های جنگ اعزام شده و سردار فضلی و نورعلی شوشتری بر این امر صحه گذاشته اند. پس از پایان جنگ و مرگ رهبری انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای به رهبری نظام رسید. از همان زمان آیت الله خامنه ای از حضور فرزندانش در محافل رسمی و انظار عمومی جلوگیری کرد. شدت محافظت از این خانواده سبب شده بود که مردم حتی ندانند رهبری نظام چند فرزند دارد. اساسا کسی نمی دانست که آیا فرزندان آیت الله خامنه ای دستی در سیاست دارند یا خیر. تا اینکه حجت السلام والمسلمین ناطق نوری در سال 84 پرده از فعالیت های سیاسی سید مجتبی برداشت.
آغاز فعالیت سیاسی
گرچه گفته می شود، سید مجتبی پیش از سال 84 نیز فعالیت سیاسی داشته است، اما مدرکی در دست نیست. وی در سال 83 و 84 با حضور در کمپین انتخاباتی قالیباف و محمود احمدی نژاد و در نهایت حمایت از او، ابتدا صدای ناطق نوری و سپس صدای یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مهدی کروبی را در آورد. مهدی کروبی در نامه ای که در روز 29 خردادماه سال 84 خطاب به رهبر نوشته بود تلویحا از اقدامات سید مجتبی شکایت کرده بود؛ "بهرغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد. پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که "آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت میکند" و شما فرمودهاید "ایشان آقا است نه آقازاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است .
در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود. چون جنابعالی جانشین امامی هستید که وقتی در یک حادثه عدهای مدعی شدند مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی باعث ایجاد محدودیتهایی برای ارتباط مردم با امام شده است، بهرغم جایگاه فکری و فقهی آن مرحوم دستور داد که "ایشان در کارهایی که مربوط به من است دخالت نکند".
سخنان مهدی کروبی سبب شد که موج شایعات حول سید مجتبی آنچنان شدت گیرد که خبر دروغ از راست مشخص نباشد. برخی در این باره می گویند که سردار حجازی و آقای وحید همه کاره های دفتر رهبری نوکران سید مجتبی است. او به نقل از منابعش مدعی است که سید مجتبی به همراه تیم اطلاعاتی اش بسیاری از اقدامات را علیه و یا له مسئولین نظام انجام می دهد. شایعه ها تا آنجا گسترش یافت که حتی انتخاب فرماندهان نظامی یا حتی سیاست های اصلی نظام نیز به سید مجتبی نسبت داده شد. گفته می شود او به شورای فرماندهان سپاه رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در لایه های بالایی نظامی و سیاسی کشور است. آنچنان که در محافل سیاسی گفته می شود وی از سال 84 مجتهد است و اجتهاد وی به امضای آیت الله مصباح یزدی نیز رسیده است. آیت الله خامنه ای در محفلی دوستانه در سال 83-84 خبر از اجتهاد فرزندش داده بود. اما کیفیت تحصیل سید مجتبی غیر از حضور در جلسات درس پدر، آیت الله شاهرودی، آیت الله مجتهدی تهرانی، آیت الله خرازی در تهران از سال 78 نیز به قم رفت و در حوزه علمیه خارج و اصول و دوره عالی حوزوی را تحصیل کرد. از اساتیدش در قم غیر از آیات مصباح، خرازی و صافی اطلاع دیگری دسترس نیست.
مجتبی خامنه ای و کودتای انتخاباتی
پس از 22 خردادماه امسال و با اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، نام مجتبی بیشتر از همیشه شنیده شد. این بار گفته می شد که در پس کودتای انتخاباتی که منجر به پیروزی احمدی نژاد شد، سید مجتبی و حمایت آیت الله خامنه ای قرار دارد. اما علت اینکه آیت الله خامنه ای سعی دارد با ساختن گروه جدیدی از مجتهدین جوان به یاری موسسه امام مصباح یزدی، مجلس خبرگان را به دست جوانانی بسپارد که با فرزندش انس دارند و از سوی دیگر وی را برای رهبری پس از خویش آماده سازد. همچنین به دلیل نوع تفکر سید مجتبی و آیت الله خامنه ای آنها دست به اقداماتی زدند تا مهندس موسوی، منتخب مردم به ریاست جمهوری نرسیده و محمود احمدی نژاد برای نیل به مقصود یعنی جلوگیری از به قدرت رسیدن مشارکت و سازمان مجاهدین به این مقام منصوب شود.
اما یک منبع حوزوی در قم در این باره می گوید هرچند این ها امروز شایعه است اما ممکن است بعدها به واقعیت برسند. اینکه سیدمجتبی بتواند پس از رهبری از سوی خبرگان منصوب شود فعلا به یک جوک شبیه است، چرا که بسیاری از اعضای خبرگان به این مقام نزدیکترند. اما بعید نیست با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای تازه 70 سال سن دارد و بیماری لاعلاجی ندارد طی سال های آینده وی خود را بیش از پیش نشان داده و به این شایعات جامه عمل بپوشاند. رسانه ها عادت دارند برخی افراد را بزرگ کنند آنقدر که بعد خودشان هم از آنها می ترسند، نمونه اش مصباح یزدی و امروز هم سید مجتبی؛ "به اعتقاد من خیز سید مجتبی برای رهبری امروز تنها شایعه است." او اضافه می کند سال 78 مجتبی به قم آمد، آن زمان حتی معمم هم نبود چطور ممکن است در این کوتاه زمان به این درجه رسیده باشد؟ کدام عقل سلیم می پذیرد؟ این ها شایعاتی است که مردم می سازند وگرنه او حداکثر حجت السلام است.
سید مجتبی حسینی خامنه ای در سال 78 با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل که آن ایام تنها استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان بود ازدواج کرد. حداد عادل درباره کیفیت ازدواج فرزندش می گوید که همسر رهبری بار اول سال 77 زمانی که دخترش 17 ساله بوده و در سال چهارم دبیرستان درس می خوانده با آنها تماس گرفته است. او گرچه دختر را برای پسرش می پسندد اما استخاره بد می آید به همین علت ازدواج سر نمی گیرد. یک سال بعد دوباره اقدام برای خواستگاری کردند. مادر سید مجتبی دختر را پسندیده بود، برای همین بار دیگر استخاره کرد و چون خوب آمد به خواستگاری می آیند؛ "پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند. بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند آقای دکتر! داریم خویش و قوم می شویم. گفتم چطور؟ گفتند خانواده آمدند و پسندیدند و در گفتگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟ گفتم آقا! اختیار ما دست شماست. آقا فرمودند نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من اینطور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسئولین در آنجا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه ای اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتا خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است."
حداد عادل سپس به زندگی ساده دخترش در قم اشاره می کند و اینکه آنها از ازدواج فرزندش در نهایت سادگی برگزار شده و حتی حلقه داماد نیز مربوط به آیت الله خامنه ای بوده است. به روایت حداد مراسم آنقدر ساده بوده که "شام به آیت الله خامنه ای نرسید و ایشان شب عروسی تنها تکه ای نان خوردند"! داستان نان شب عروسی مجتبی خامنه ای، مانند داستان بلوکه شدن یک میلیارد و ششصد میلیون دلار در حساب او در لندن که اخیرا از سوی برخی سایت ها مطرح شده از جمله معماهایی است که همچون معماهای دیگر زندگی سیاسی ایران است که روزی گشوده خواهد شد .
مجتبی خامنه ای فرزند سید علی خامنه ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران است. نام سید مجتبی بعد از گلایه های کروبی مبنی بر دخالت وی در جریان رقابت انتخاباتی سال 84، داشت به بوته فراموشی سپرده می شد، اما روند حوادث اخیر و مواضع تند پدرش در برابر معترضان و اصلاح طلبان مجددا نام او را بعنوان یکی از حامیان جدی احمدی نژاد مطرح کرد. برخی رسانه ها مجتبی را تند رو تر از پدرش ارزیابی کرده، گرچه که وی تاکنون در رسانه ها ظاهر نشده و اطلاعی از مواضعش نیز در دست نیست.
چندی پیش روزنامه گاردین در تحلیلی نوشت که مجتبی خامنه ای ضمن آنکه در مجاب کردن پدرش به حمایت از احمدی نژاد درسال ۱۳۸۴ نقش داشته، در سرکوب مردم نیز دست دارد. به نوشته این روزنامه آیت الله خامنه ای نیز گرایش به رهبر شدن فرزندش است. جوان 40 ساله که سابقه دوستی با سعید امامی به دلیل سفر مشترکشان در سال 67 به انگلیس دارد، این روزها یکی از موثرترین عوامل کودتای منجر به پیروزی احمدی نژاد شناخته می شود.
سید مجتبی حسینی خامنه ای کیست؟
سید مجتبی حسینی خامنه ای سال 1348 در تهران (بنا به روایتی مشهد) متولد شد. خانواده اش آخوند مسلک بودند. پدرش سید علی از آخوندهای پیرو آیت الله خمینی در مشهد بود. پدربزرگش سید جواد نیز از روحانیون مشهور زمان خود در مشهد بود. مادرش خجسته نام دارد. مجتبی دومین فرزند خانواده است، برادر بزرگتر وی مصطفی، دو برادر کوچکترش محسن و میثم نام داشته و دو خواهرش نیز بشری و هدی نام دارند. فرزندان پسر غیر از میثم همگی در حال حاضر معمم هستند. دوران کودکی اش در خیابان نایب السلطنه نزدیک مدرسه علوی و در همسایگی خانواده رفسنجانی و حوالی میدان آذربایجان گذشت. وی به مدرسه علوی رفت و از آغاز تا پایان در همان مدرسه مشغول به تحصیل بود. پیش از انقلاب کودک بود و پس از انقلاب نیز مشغول تحصیل.
مختصری در مورد خانواده، برادران و خواهران
پدرش، سید علی خامنه ای، از روحانیون ساده زیست و مبارز پیش از انقلاب بود. وی تحصیلات خود را در حوزه های مشهد، نجف، قم تکمیل کرده و از شاگردان آیت الله خامنه ای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی محسوب می شد. وی سوابق متعدد زندان و تبعید پیش از انقلاب دارد و آنچنان که گفته می شود خویی شاعرمسلک و دستی نیز به ساز داشته است. برخی از نزدیکان وی می گویند که او ارتباط نزدیکی با استاد احمد عبادی برترین نوازنده ستار تاریخ معاصر ایران داشته و از مجلس درس وی نیز استفاده برده است. پس از انقلاب تا سال 60 به ترتیب، عضو حزب جمهوری اسلامی، معاون وزارت دفاع، سرپرست سپاه، امام جمعه تهران به پیشنهاد آیت الله منتظری و نماینده اولین دور مجلس از سوی مردم شهر تهران بود. پس از آن دو دوره متوالی رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. علی خامنه ای در ابتدای انقلاب به عنوان روحانی طرفدار دکتر شریعتی که در مقابل انتقادات از شریعتی سرسختانه از او دفاع می کرد شناخته شده است. او اول سیگار و بعد پیپ می کشید و گفته شده است که به دستور آیت الله خمینی اعتیادش را ترک کرد. سید علی خامنه ای با محافل شعرای مشهد از جمله شفیعی کدکنی، محمد مختاری، م. آزرم ( نعمت میرزازاده)، اخوان ثالث رابطه داشت و در جلسات شعر مشهد شرکت می کرد.
با مرگ آیت الله خمینی، خبرگان رهبری در تلاش برای یافتن رهبری تازه با استناد به خاطره آیت الله رفسنجانی مبنی بر پیشنهاد رهبری آقای خامنه از سوی آیت الله خامنه ای و خواب آیت الله اردبیلی مبتنی بر موافقت رهبری فقید انقلاب، حجت السلام خامنه ای یک شبه از هیئت پیشین در آمد و به مقام فقاهت و آیت اللهی صعود کرد. تا پیش از آن آیت الله خامنه ای از روحانیون نواندیشی محسوب می شد که برای ایجاد تعادل در نظام سیاسی کشور ضروری شمرده می شود. پس از آن آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر به جناح تندرو نزدیک شده، قدرتش را نیز گسترش داد. آیت الله خامنه ای به دلیل شراکت در دو پرونده آمیا و میکونوس از سوی برخی مراجع قضایی بین المللی تحت تعقیب است. وی در انتخابات سال 84 و 88 از محمود احمدی نژاد حمایت کرد. همچنین در میان مردم وی متهم به فرماندهی کودتایی است که منجر به ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد شده است.
عمویش، سید هادی خامنه ای از مبارزین دوران انقلاب و اصلاح طلبان پس از انقلاب است. وی از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۱۳۷۲ روزنامه جهان اسلام و سال ۱۳۷۹ روزنامه حیات نو را منتشر کرد. که این روزنامه به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد. شایان ذکر است که احضار وی به دادگاه در ارتباط با پرونده شهرام جزایری و به دلیل دریافت 500 میلیون تومان، جنجال بسیاری در محافل سیاسی بوجود آورد.
عمه اش، سیده بدری همسر شیخ علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعال در دوران انقلاب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری از شهر مشهد بود که پس از انقلاب کم کم از روحانیون حکومتی فاصله گرفت و در فروردین ۱۳۶۳ به عراق که در آن زمان با ایران در حال جنگ بود، گریخت و در آنجا پناهنده سیاسی شد. پس از آن در اردیبهشت ۱۳۶۴ همسرش (بدری حسینی خامنهای) نیز به همراه ۳ دختر و ۲ پسرش بطور غیرقانونی از میانه جبههها به عراق نزد وی رفتند. سال ها بعد، و در زمان جنگ خلیج وی به همراه خانواده اش با ضمانت آیت الله خامنه ای به ایران بازگشت.
برادر بزرگش، حجت السلام و المسلمین سید مصطفی خامنه ای از شاگردان پدرش، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بود. وی متاهل است و همسر وی دختر آیت الله عزیز خوشوقت از روحانیون راستگرای حامی احمدی نژاد است. برادران کوچکش، حجت السلام سید محسن خامنه ای نیز از شاگردان پدر، آیت الله خرازی، آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی بوده است. همسر وی دختر آیت الله خرازی و خواهر صادق خرازی است. و سید میثم، کوچکترین فرزند خانواده هنوز ازدواج نکرده، او تنها فرزند خانواده است که تا کنون معمم نشده است. دو خواهرش، یعنی بشری و هدی فارغ التحصیل مدرسه رفاه هستند. دختر بزرگ خانواده بشری، همسر فرزند آیت الله گلپایگانی رئیس دفتر رهبری نظام است.
سید مجتبی پس از انقلاب
مجتبی هنوز کودک بود که انقلاب شد. خانواده خامنه ای مثل خانواده روحانیون ارشد نظام تحت حفاظت قرار گرفتند. تا زمان ترورها وی به همراه خانواده اش در خیابان آذربایجان زنگی می کرد، اما پس از ترورهای سازمان مجاهدین خانواده رهبر فعلی نظام تحت حفاظت شدیدتری قرار گرفت. با آغاز ریاست جمهوری پدر، سید مجتبی به همراه خانواده در پاستور سکنی گزید. در همین دوران و در سال 66 توانست درس خود را به اتمام برساند. آنچنان که نزدیکان این خانواده می گویند وی به همراه برادر بزرگترش سید مصطفی سابقه حضور در جبهه های جنگ را دارد. او به همراه مهدی هاشمی به جبهه های جنگ اعزام شده و سردار فضلی و نورعلی شوشتری بر این امر صحه گذاشته اند. پس از پایان جنگ و مرگ رهبری انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای به رهبری نظام رسید. از همان زمان آیت الله خامنه ای از حضور فرزندانش در محافل رسمی و انظار عمومی جلوگیری کرد. شدت محافظت از این خانواده سبب شده بود که مردم حتی ندانند رهبری نظام چند فرزند دارد. اساسا کسی نمی دانست که آیا فرزندان آیت الله خامنه ای دستی در سیاست دارند یا خیر. تا اینکه حجت السلام والمسلمین ناطق نوری در سال 84 پرده از فعالیت های سیاسی سید مجتبی برداشت.
آغاز فعالیت سیاسی
گرچه گفته می شود، سید مجتبی پیش از سال 84 نیز فعالیت سیاسی داشته است، اما مدرکی در دست نیست. وی در سال 83 و 84 با حضور در کمپین انتخاباتی قالیباف و محمود احمدی نژاد و در نهایت حمایت از او، ابتدا صدای ناطق نوری و سپس صدای یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مهدی کروبی را در آورد. مهدی کروبی در نامه ای که در روز 29 خردادماه سال 84 خطاب به رهبر نوشته بود تلویحا از اقدامات سید مجتبی شکایت کرده بود؛ "بهرغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد. پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که "آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت میکند" و شما فرمودهاید "ایشان آقا است نه آقازاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است .
در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود. چون جنابعالی جانشین امامی هستید که وقتی در یک حادثه عدهای مدعی شدند مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی باعث ایجاد محدودیتهایی برای ارتباط مردم با امام شده است، بهرغم جایگاه فکری و فقهی آن مرحوم دستور داد که "ایشان در کارهایی که مربوط به من است دخالت نکند".
سخنان مهدی کروبی سبب شد که موج شایعات حول سید مجتبی آنچنان شدت گیرد که خبر دروغ از راست مشخص نباشد. برخی در این باره می گویند که سردار حجازی و آقای وحید همه کاره های دفتر رهبری نوکران سید مجتبی است. او به نقل از منابعش مدعی است که سید مجتبی به همراه تیم اطلاعاتی اش بسیاری از اقدامات را علیه و یا له مسئولین نظام انجام می دهد. شایعه ها تا آنجا گسترش یافت که حتی انتخاب فرماندهان نظامی یا حتی سیاست های اصلی نظام نیز به سید مجتبی نسبت داده شد. گفته می شود او به شورای فرماندهان سپاه رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در لایه های بالایی نظامی و سیاسی کشور است. آنچنان که در محافل سیاسی گفته می شود وی از سال 84 مجتهد است و اجتهاد وی به امضای آیت الله مصباح یزدی نیز رسیده است. آیت الله خامنه ای در محفلی دوستانه در سال 83-84 خبر از اجتهاد فرزندش داده بود. اما کیفیت تحصیل سید مجتبی غیر از حضور در جلسات درس پدر، آیت الله شاهرودی، آیت الله مجتهدی تهرانی، آیت الله خرازی در تهران از سال 78 نیز به قم رفت و در حوزه علمیه خارج و اصول و دوره عالی حوزوی را تحصیل کرد. از اساتیدش در قم غیر از آیات مصباح، خرازی و صافی اطلاع دیگری دسترس نیست.
مجتبی خامنه ای و کودتای انتخاباتی
پس از 22 خردادماه امسال و با اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، نام مجتبی بیشتر از همیشه شنیده شد. این بار گفته می شد که در پس کودتای انتخاباتی که منجر به پیروزی احمدی نژاد شد، سید مجتبی و حمایت آیت الله خامنه ای قرار دارد. اما علت اینکه آیت الله خامنه ای سعی دارد با ساختن گروه جدیدی از مجتهدین جوان به یاری موسسه امام مصباح یزدی، مجلس خبرگان را به دست جوانانی بسپارد که با فرزندش انس دارند و از سوی دیگر وی را برای رهبری پس از خویش آماده سازد. همچنین به دلیل نوع تفکر سید مجتبی و آیت الله خامنه ای آنها دست به اقداماتی زدند تا مهندس موسوی، منتخب مردم به ریاست جمهوری نرسیده و محمود احمدی نژاد برای نیل به مقصود یعنی جلوگیری از به قدرت رسیدن مشارکت و سازمان مجاهدین به این مقام منصوب شود.
اما یک منبع حوزوی در قم در این باره می گوید هرچند این ها امروز شایعه است اما ممکن است بعدها به واقعیت برسند. اینکه سیدمجتبی بتواند پس از رهبری از سوی خبرگان منصوب شود فعلا به یک جوک شبیه است، چرا که بسیاری از اعضای خبرگان به این مقام نزدیکترند. اما بعید نیست با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای تازه 70 سال سن دارد و بیماری لاعلاجی ندارد طی سال های آینده وی خود را بیش از پیش نشان داده و به این شایعات جامه عمل بپوشاند. رسانه ها عادت دارند برخی افراد را بزرگ کنند آنقدر که بعد خودشان هم از آنها می ترسند، نمونه اش مصباح یزدی و امروز هم سید مجتبی؛ "به اعتقاد من خیز سید مجتبی برای رهبری امروز تنها شایعه است." او اضافه می کند سال 78 مجتبی به قم آمد، آن زمان حتی معمم هم نبود چطور ممکن است در این کوتاه زمان به این درجه رسیده باشد؟ کدام عقل سلیم می پذیرد؟ این ها شایعاتی است که مردم می سازند وگرنه او حداکثر حجت السلام است.
سید مجتبی حسینی خامنه ای در سال 78 با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل که آن ایام تنها استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان بود ازدواج کرد. حداد عادل درباره کیفیت ازدواج فرزندش می گوید که همسر رهبری بار اول سال 77 زمانی که دخترش 17 ساله بوده و در سال چهارم دبیرستان درس می خوانده با آنها تماس گرفته است. او گرچه دختر را برای پسرش می پسندد اما استخاره بد می آید به همین علت ازدواج سر نمی گیرد. یک سال بعد دوباره اقدام برای خواستگاری کردند. مادر سید مجتبی دختر را پسندیده بود، برای همین بار دیگر استخاره کرد و چون خوب آمد به خواستگاری می آیند؛ "پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند. بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند آقای دکتر! داریم خویش و قوم می شویم. گفتم چطور؟ گفتند خانواده آمدند و پسندیدند و در گفتگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟ گفتم آقا! اختیار ما دست شماست. آقا فرمودند نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من اینطور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسئولین در آنجا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه ای اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتا خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است."
حداد عادل سپس به زندگی ساده دخترش در قم اشاره می کند و اینکه آنها از ازدواج فرزندش در نهایت سادگی برگزار شده و حتی حلقه داماد نیز مربوط به آیت الله خامنه ای بوده است. به روایت حداد مراسم آنقدر ساده بوده که "شام به آیت الله خامنه ای نرسید و ایشان شب عروسی تنها تکه ای نان خوردند"! داستان نان شب عروسی مجتبی خامنه ای، مانند داستان بلوکه شدن یک میلیارد و ششصد میلیون دلار در حساب او در لندن که اخیرا از سوی برخی سایت ها مطرح شده از جمله معماهایی است که همچون معماهای دیگر زندگی سیاسی ایران است که روزی گشوده خواهد شد .
ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک از عادی ترين اعمال در بند 2 الف است. بازداشتی های اين بند عمدتا مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند. آنها وجود خارجی ندارند و هويت آنها در رايانه زندان ثبت نمی شود و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. در اين بند تمام مامورين 2 عضويتی هستند. هم در سپاه و در وزارت اطلاعات هستند و در يک مدار گردشی بين بازداشتگاه 209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت خدمت هستند. اتاق شکنجه اين بند بسيار مدرن و مجهز است و در قسمت زيرين بند، شکنجه هایی مثل اعدام و تيرباران مصنوعی انجام می شود.
هيچ شخصی غير از پرسنل و متهمين، حتی عالی رتبه ترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر متوليان امور بازداشتی ها بالای 55 سال سن دارند و دارای نسبت های فاميلی باهم هستند . حتی برای خالی نماندن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را برای جانشينی درکنار خويش آموزش ميدهند. بند 325 و 500 الف ويژه روحانيت است. در اينجا بازداشتی ها برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند. به گفته روحانيون اين بندها، آوردن و استعمال مواد مخدر بطور مطلق آزاد است و بهمين دليل بيش از 70 در صد متهمين ويژه روحانيت ترياکی اند.
بند 209 اوين بازداشتگاهی نسبتا سری در زندان اوين است. اين بازداشتگاه از ساختمان های ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است . در قسمت پشت، بهداری زندان اوين و جنب آشپزخانه و بند نسوان قرار دارد و از بازداشتگاههای آموزشگاه قابل رويت است. در قسمت روبروی آن، قسمت نانوايی زندان اوين واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند 350 امنيتی و کارگری ختم می شود. اين مجموعه ساختمانی 2 طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانالهای پوشيده شده از پشم شيشه و فويل آلومينيومی آنرا از ساير ساختمان ها مجزا می سازند. دارای 2 درب ورودی در قسمت جلو می باشد. درب کوچک که دارای آيفون و سيستم مدار بسته تصويری است قسمت ورود متهمين و درب ديگر احتمالا محل ورود پرسنل اجرايی و عملياتی در آن مجموعه است. هيچ شخصی به غير از پرسنل و متهمين اين بند امنيتی حتی عاليترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 را ندارند و فقط و با دستور متوليان رده بالای ناظر بر اين بازداشتگاه حق ديدار را دارند که آنهم در موارد بسيار استثنايی چنين اتفاقی می افتد.
قبل از ورود از همان جلوی درب که وارد سالن باريک بازداشتگاه 209 می شويد با چشم بند های طوسی رنگ چشم هايتان را می بندند. وقتی وارد محيط می شوید سريعا چند نفر به سراغ فرد بازداشتی می آيند و تمام لباسها و لوازم شخصی را از ريز و درشت به همراه پول تحويل می گيرند و مبلغ کمی از پول را در اختيار فرد می گذارند. فرمهايی در اختيار فرد بازداشتی می گذارند تا تمام مشخصات خود را بنويسد. در همين حين يک پيراهن و يک شلوار و يک بلوز دوخته شده از پارچه (اخيرا) سرمه ای رنگ راه راه را تحويل بازداشتی می دهند، به همراه يک عدد صابون و يک شامپوی کوچک و يک خمير دندان و مسواک بسيار ارزان قيمت و يک حوله کوچک و يک حوله متوسط و بعد روی يک صندلی می نشانند و بنا به دستور کارشناسان امنيتی، محل نگهداری در بازداشتگاه تعيين می شود. البته قبل از ورود به سلول فرد را به صورت لخت مادرزاد معاينه می کنند و دارا بودن بيماری خاص و درد جسمی را می پرسند و آثار و علائم خاص بدن را يادداشت می کنند و اگر در مراحل دستگيری آثار ضرب و شتم زخم و کبودی وجود داشته باشد يادداشت و صورتجلسه می شود و بر روی تصوير يک فرد که بر روی کاغذ کپی شده محل صدمات را علامت می زنند و آخرين سوال اين است که داروی خاصی مصرف ميکردی و يا سيگاری هستی و يا اعتياد داری؟
پس از اتمام همه اين مراحل فرد بازداشتی به محل در نظر گرفته شده منتقل می شود. وضعيت فيزيکی محيط اين چنين است که در راهرو ورودی در سمت چپ و راست اتاقهايی وجود دارد که درب اول سمت راست دفتر رئيس بازداشتگاه و درب روبروی آن اتاق مهمانها و اتاق بازجويی و اتاق کنفرانس و جنب آن اتاق کنترل دوربين ها و اتاق استراق سمع که هميشه و در همه لحظه افرادی به طور شبانه روزی پشت اين دستگاهها هستند و گفته ها و شنيده ها و حرکات بازداشتی ها را در هر مکانی کنترل می کنند . انتهای اين سالن باريک که در قسمت هم کف است يک راه پله به طرف بالا و يک راه پله به طرف پايين و يک راهرو به سمت راست می رود که البته در فاصله اين سه راهرو يک آسانسور وجود دارد که به طبقه پايين می رود. در اين مجموعه به طور کلی کسی حق نداشتن چشم بند ندارد و به طور مطلق تمام بازداشتی ها بايد چشم بند داشته باشند و با مراقب جا به جا شوند. حرف زدن و يا سر و صدا کردن و با سلولهای ديگر تماس برقرار کردن به طور کلی ممنوع و باعث برخورد شديد می شود.
بهداری در طبقه بالا و مسير سمت چپ راهرو قرار دارد که يک اتاق پزشک و يک تخت و مقداری تجهيزات پزشکی دارد و چون دقيقا بازداشتگاه 209 در فاصله کمتر از 20 متری بهداری تقريبا مجهز زندان قرار دارد زياد مسئله بهداری داخلی مهم نيست. البته در مواقع بسيار اضطراری متهمين به بهداری زندان فقط در جهت معاينه و مسائل اورژانسی منتقل می شوند و سريعا به محدوده 209 باز گردانده می شوند. حتی برای مراجعه نکردن به خارج از بازداشتگاه برای جراحی و کشيدن دندان و يا مسائل مشابه که برای فک و دندان بازداشتی ها رخ می دهد يک اتاق مجهز به ادوات دندانپزشکی وجود دارد. يک پزشک عمومی رسمی وزارت اطلاعات مسئول کنترل کل مسائل مربوط به امور افراد بازداشتی است و چندين بهيار و پرستار در کنار او . هيچگونه محدوديت بودجه و دارو و امکانات و اعزام و مامور و نقل و انتقال و يا فشار روانی بر اثر کمبود نفرات در بين کارکنان بازداشتگاه 209 وجود ندارد. هيچگونه نامی از ماموران برده نمی شود و چه بازداشتی و چه مامورين با شماره خاصی فراخوانده می شوند.
اکثر متوليان رسيدگی به امور بازداشتی های وزارت اطلاعات که در 209 اند افرادی دارای سنين بالای 55 سال اند که حتی در بين آنها افراد نزديک به 70 سال سن نيز ديده می شوند که ساليان سال در اماکن خاص امنيتی مثل 209 خدمت کرده اند و البته جالب ترين مسئله اين است که کارکنان اين بازداشتگاه نسبت های فاميلی نزديک با هم برقرار کرده اند و برای خالی نبودن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را در حال آموزش دادن وضعيت کارآموزی در کنارشان دارند.
محل اقامت متهمين بازداشتی در 209 به 5 بخش تقسيم می شود.
انفرادی مطلق که يک اتاق کوچک با عرض تقريبی 1 متر و طول 2 متر است و هيچ گاه امکاناتی در آن قرار ندارد به جز 2 عدد پتو و موکت کف آن.
انفرادی دارای دستشويی و توالت فرنگی که در آن نيز موکت کف و 2 عدد پتو قرار دارد و عرض آن 1 متر و طول آن 5/2 متر است.
در سوئيت تک نفره و 2 نفره که اتاق های 5 متری و 6 متری است با نظر کارشناسان و سرتيم های بازجويی کننده امکانات داده می شود که البته در آن دستشويی و توالت وجود دارد و امکانات يخچال 7 فوت و تلويزيون طبق دستور داده می شود.
سوئيت های سوپر لوکس که برای اتباع خارجی و افراد فوق سرشناس و دردسر ساز امنيتی از نظر اصحاب رسانه ای و افکار عمومی جهان، تدارک ديده شده و از امکانات يخچال و تلويزيون و دستشويی و حمام برخوردار است و افرادی چون کيان تاجبخش درآنجا نگهداری می شدند.
و در آخر قسمت بندهای عمومی که اتاقهای دارای ظرفيت 6 الی 16 نفر هستند که بنا به گفته ها 3 تا 4 بند عمومی در 209 وجود دارد و تعداد زيادی انفرادی در تمام طبقات که با دربهای ميله ای در جلو محدوده ها مشخص می شوند.
هر قسمت و واحد دارای افراد خاص خود می باشند و می توان به راحتی گفت هر مجموعه انفرادی در طبقات دارای 3 مراقب 24 ساعته می باشد که البته اين افراد به غير از مسئولين و متوليان صاحب امر هستند که راسا نظارت می کنند و تقريبا در هر طبقه چيزی حدود 10 نفر مدام در سالن هستند که در صورت رخ داد خاصی در روز سريعا به متوليان بازداشتگاه خبر می دهند و مطالبات و خواسته ها و نامه بازداشتيها را می رسانند و يا تقاضای پزشک و غيره را اعلام می کنند و در صورت حادثه مسئله را به دفتر نماينده دادستان در 209 که اتاقش در کنار اتاق استراق سمع است ارجاع می دهند.
اکثر مامورين انفراديها پير مردهای پر حوصله هستند و درب انفراديها را برای دستشويی باز می کنند. هر 3 روز يکبار استحمام آزاد است. بازداشتيهای مستقر در بندهای عمومی در هفته 3 جلسه به مدت نيم ساعت به حياطی حدودا 100 متر که سقف آنرا ميله و شيشه پوشانده منتقل می شوند که البته حياط و محدوده آن و نفرات حاضر در آن از طريق دوربين های فوق مدرن کنترل می شوند. البته سقف شيشه ای حياط متحرک و دارای متورهای برقی می باشد که به راحتی می توانند شيشه ها را کنار بزنند و آفتاب مستقيم بتابد و هوا در حياط جريان پيدا کند. به غير از اتاقهای بازجويی که در طبقه بالا به تعداد 4 اتاق هستند، اکثر اتاقهای بازجويی در قسمت همکف واقع شده است. در مواردی همزمان، شايد دهها نفر در حال بازجويی هستند که البته بازجوها از افراد ليسانس به بالا حداقل در موارد استخدامی دهه گذشته انتخاب شده اند و دوره های خاص بازجويی را در کشورهای دارای کلاس بالای امنيتی سپری نموده اند. بازجويی های سخت را هم که نياز به دانستن زبانهای خارجی دارد در مورد اتباع خارجی بازداشتی انجام می دهند.
البته در اين بين متهمين زن و فعال سياسی و روزنامه نگار و خبرنگار و يا مدافع حقوق بشر و يا فعال حزبی و گروهی و فرقه ای نيز وجود دارند که آنها در يکی از بريدگی های خاص و محدوده های کم ترددتر بازداشتگاه نگهداری می شوند در ضمن در بين دهها انفرادی و سوئيت و بند عمومی اتاقهای خاص اسفنجی نيز وجود دارد که در آن به هيچ وجه فرد بازداشتی در صورت از دست دادن تعادل روانی نمی تواند به خود صدمه ای وارد کند و اکثر اوقات به عنوان اتاق بازجويی دارای عايق صدا مورد استفاده قرار می گيرد و در آنها به طور رسمی متهم بازداشتی را نگه نمی دارند.
اکثر بازداشت شدگان دادستانی ها و تيمهای عملياتی وزارت اطلاعات در سراسر کشور را که در بازداشتگاه 209 به سر می برند نسل دوم و نسل سوم فعالان و بازداشتيها و زندانيان سياسی پس از انقلاب 57 تشکيل می دهند که با توجه به ميزان آگاهی و دسترسی اين نسل از مبارزان و فعالان و دانشجويان سياسی به رسانه های داخلی و خارجی و نهاد های حقوق بشری و افشاگری های قربانيان وقايع رخ داده در مورد بازداشتيهای نسل اول زندانيان سياسی دست به دست هم داده که ديگر اصحاب اطلاعاتی و عملياتی و دادستانی با درنظر گرفتن موقعيت و بهره زمانی کمتر بتوانند از قدرت سرکوبگرانه و زنده بگورانه در مورد متهمين و بازداشتيهای اين چنينی بهره ببرند، خصوصا اينکه با بازداشت سران وزارت اطلاعات در مقوله قتلهای زنجيره ای و مرگ خانم زهرا کاظمی ديگر پشمی به کلاهشان باقی نمانده مگر اينکه متهم و بازداشتی آنقدر بی کس و کار و بی صاحب و تنها باشد که عقده دلشان را سر او خالی کرده و يا بکشندش و يا اعدامش کنند.
در فعل حال وضعيت سلولهای انفرادی مخصوصا طبقه بالا به اين شرح است که از طريق شيشه پنجره بالای اتاق که در ارتفاع بسيار بالا قرار دارد نور به داخل سلولها می آيد. می توان گفت واقعا در انفرادی باتوجه به وضعيت فيزيکی آن اقداماتی مانند: حلق آويز شدن و اقدام به خودکشی در ميان بازداشتيها به صفر رسيده است چون هيچ آويز و امکانات و ابزاری وجود ندارد.
در جلوی پنجره ای که نور از آن عبور می کرد يک نوع فنس توری ريز وجود دارد که درفاصله 20 سانتی متری از آن ميله های عمودی محافظ و در فاصله 5 سانتی متری از آن شيشه پنجره که همه اينها در ارتفاع بالای 3 متر از سطح انفرادی است که البته در بعضی از انفرادی ها فرق می کند و در آنها فنسها و تورها باز شده و به جای آنها از ورقه های فلزی که از دهها نقطه سوراخ شده اند در سلولها استفاده گرديده که ميزان ورود نور را به نصف می رساند. تجهيزات مداربسته و استراق سمع در بعضی از سلولها و انفرادی ها و سوئيت ها نصب است و می توان گفت در محدوده داخلی 209 تقريبا نقطه کور از ديد دوربين ها وجود ندارد .
مامورين بر مبنای سياست تعريف شده روز که به آن ديکته می شود با متهمين بازداشتی برخورد می کنند اگر دستور داده شود فحش بده همانکار را می کنند و اگر دستور بدهند دايه مهربانتر از مادر باش باز همان کار را می کنند و برخوردهايشان هيچ ارتباطی به ذات و سليقه شخصی ندارد. اکثريت مامورين 209 تلاش خود را ميکنند که صورت آنها توسط متهمين بازداشتی ديده نشود. اين افراد در راستای رفتار تعريف شده شان به متهمين سيگاری روزی چند نوبت سيگار می دهند. تمام غذاها و نوشيدنی ها با ليوان و ظرف های يک بار مصرف داده می شود. ساعات بازجويی و روزهای آن به هيچ عنوان مشخص نيست. اتاق عکاسی و خبرنگاری و تهيه عکس در طبقه بالا قرار دارد که در آن از مصاحبه ها و اقرارها و يا گفته های متهمين فيلم برداری می شود و يا در آن از چهره متهمين عکس تهيه می شود.
در اين بين وضعيت افرادی که در بندهای عمومی 209 هستند از همه بهتر است. در اين بندهای عمومی که مابين 12 الی 20 تخت وجود دارد و در آن متهمينی را نگه می دارند که از مراحل حساس و مهم بازجوئی گذشته باشند و يا فشار روانی آنها را دچار مشکل کرده باشد و بازدهی مطلوبی در بازجويی ندارند که بعضی اوقات به طور موقت استراحت و در مواردی تا زمان انتقال از 209 به آنجا هدايت می شوند. اين بندها دارای سرويس دستشويی و توالت و حمام هستند و چند دوربين مداربسته مدرن اوضاع داخلی آنرا کنترل می کنند و اما در بندهای عمومی هر کدام يک دستگاه تلويزيون و يخچال و سماور برقی دارند که البته قانون خاصی درمورد متهمين بندهای عمومی لحاظ می شود. مثلا: اکثرا دسته ها و فعالان سياسی گروهی بازداشت شده ای هستند. مثل: اعضای القاعده و يا پژاک و پ. ک. ک . و مجاهدين خلق و يا انصارالاسلام و جندالله را که دسته های چند نفری هستند را کنار هم نگه نمی دارند که البته در اين بين جاسوسان نيز مستثنی نيستند.
اما در زمان انتقال از 209 به بازداشتگاه و يا زندان همه اموال پس داده می شود و بايد برگه ای در مورد شرح وضعيت مدت بازداشت در 209 را پرکنی و در قسمتی در اين برگه نوشته شده که پيشنهاد خود را در مورد وضعيت 209 بنويسيد که کل اين ماجراها القاعات مصنوعی برخورد دموکراتيک.
بند 325 و 500 الف ويژه روحانيون
در محدوده محوطه زندان اوين دقيقا در مجموعه چسبيده به اندرزگاه 1 و يا همان بند قرنطينه، 2 بند وجود دارد که به بند 325 و 500 الف معروف هستند که تحت اختيار و نظارت مطلق دادگاه ويژه روحانيت است و امور آن هيچ گونه ارتباط قضايی و اجرايی به سازمان زندانها ندارد و فقط از جهت سرکشی و رسيدگی به امور فنی ساختمان محل اقامت زندانيان روحانی تحت اختيار و نظارت سازمان زندانها و متوليان زندان اوين است. بند 500 الف قسمتی از بازداشتگاه ويژه روحانيت است که در آن متهمين بازداشتی را نگه می دارند و دارای 2 اتاق است که حدودا روی هم رفته 30 تخت دارد و در آن امکانات رفاهی مطلوبی وجود دارد مثل يخچال و يخچال فريزر و تلويزيون و کولر و سرويسهای بهداشتی و همچنين تلفن نامحدود که البته اين محل برای نگهداری روحانيون بازداشتی بلاتکليف است.
بند 325 روحانيت که در دوره های نه چندان دور افرادی مثل شهردار سابق تهران “غلامحسين کرباسچی” و “عبدالله نوری” در آن بوده اند که دارای سالنی بزرگ است که درآن 18 اتاق وجود دارد که کل جمعيت اين تشکيلات تحت نظارت دادگاه ويژه روحانيت فقط 13 نفر است که هر يک از متهمين بازداشتی و يا زندانيان ويژه روحانيت برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند تا زمانی که بازگردند. بنا به گفته روحانيون ساکن در اين بندها آوردن و استعمال مواد مخدر به طور مطلق آزاد می باشد و در مواردی نيز از طريق مجاری چراغ سبزی مواد مخدر به متهمين ويژه روحانيت که بيش از 70 درصدشان معتاد هستند ارائه می شود.
استفاده از تلفن در اين بندها نامحدود است. همه ملاقاتها هر هفته حضوری است و ملاقات شرعی و خصوصی با همسران هفته ای يکبار است. جيره قضايی خاصی با دستور و نظارت سرسختانه دادگاه ويژه روحانيت به روحانيون بند ويژه ارائه می شود. آشپزخانه و چراغخانه برای پخت و پز وجود دارد ، سيستم گرمايش و سرمايش و تهويه مطلوبی در اين بند وجود دارد .
بر خلاف حياط 300 متری که برای 650 نفر در اندرزگاه 8 وجود دارد بند ويژه روحانيت از يک حياط دارای زمين واليبال و يک حوضچه و يک باغچه گل کاری شده به وسعت 800 متر فقط برای 13 نفر بهره می برد که آنگونه که معلوم است يک گوشه از اين حياط به يکی از بازداشتگاههای محرمانه حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی که در محدوده محوطه زندان اوين واقع است متصل است که البته محدوده حياط ويژه روحانيت چشم اندازی به ساختمان و يا خانه تک طبقه خانمی به نام ربابه در حياط اوين که محل نگهداری افراد بسيار خاص است دارد. به همراه مجموعه ای دايره ای شکل چند طبقه که شباهت به بازداشتگاه ضد خرابکاری توحيد دارد که بنا به دانسته ها اين مجموعه مشترکا بنا به ضرورت زمانی و نياز در اختيار حفاظت اطلاعات قوه قضاييه و وزارت اطلاعات يا همان بند 209 و حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی می باشد که البته مسئله بنای تک طبقه معروف به ساختمان رباب که دارای امکانات مستقل و تکميل يک خانه کوچک است فقط در اختيار وزارت اطلاعات و مراجع عاليرتبه ناظر بر آن نهاد است که البته قسمتی از محدوده آن متصل به مجموعه بازداشتگاه ويژه روحانيت است و احتمالا افراد بسيار خاص و فوق محرمانه و مهم در آن نگهداری می شوند و آخرين قسمت ساختمان بازداشتگاه ويژه روحانيت نيز به بازداشتگاه 2 الف تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران متصل است که بازداشتيهای امنيتی بازداشت شده از طريق سپاه پاسداران در آن نگهداری می شوند.
بازداشتگاه 2 الف اطلاعات سپاه پاسداران
بازداشتگاه محرمانه 2 الف که تحت اختيار اطلاعات سپاه می باشد در محوطه زندان اوين جنب بند ويژه روحانيت و پشت اندرزگاه 1 يا همان قرنطينه قرار دارد. اين بازداشتگاه هم اکنون 2 طبقه است. 1 طبقه هم کف و 1 طبقه زير زمين که البته هر از گاهی مورد استفاده مشترک با وزارت اطلاعات يا همان بند 209 قرار می گيرد و البته بنا به شرايط خاص کشور فی الحال در حال توسعه و افزايش اتاقها و طبقات آن هستند تا در مواقع اضطراری پيش رو بتوان از آن استفاده کرد. برخلاف بند 209 که به طور علنی از شکنجه استفاده نمی گردد و حدودا در راستای رسيدن به اهداف امنيتی خاص در سطح داخلی و خارجی رفتار و امکانات مطلوبی را در آن برای متهمين بازداشتی تعريف کرده اند ولی در بازداشتگاه 2 الف سپاه دقيقا قضايا برعکس است.
در بند 2 الف که تمام مامورين مراقب آن 2 عضويتی هستند و هم در سپاه پاسداران و هم تحت اختيار وزارت اطلاعات هستند و در يک مثلث گردشی مابين بازداشتگاه209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت گردشی و خدمت هستند. در هريک از اين بازداشتگاهها با نوع تعريفی که دراختيارشان قرار می دهند تغيير ماهيت رفتاری می دهند. همان ماموری که شايد در 209 بنا به تعريف خاصی محترمانه برخورد می کند شايد در بند 2 الف جزو بد دهن ترين و شرورترين و شکنجه گر ترين مامورين باشد و يا در بازداشتگاه ديگری رفتاری مغاير 2 رفتار سابق دارد. ولی در کل رفتار مامورين در بازداشتگاه 2 الف خشن تعريف شده که مامورين درتمام لحظات حضور در بازداشتگاه با باتومهای دارای شوک الکتريکی و شوکرهای کوچک تردد می کنند.
در هيچ لحظه ای متهم در بند 2 الف بدون چشم بند نيست. از درب اصلی که در نقطه آخر راه کناری بند قرنطينه و ويژه روحانيت است تا رسيدن به درب اصلی بازداشتگاه، 3 درب فاصله دارد. پس از درب سوم و گذشتن از مقابل دفتر پرسنل و تحويل وسايل و پوشيدن لباس مخصوص بازداشتگاه متهم وارد دالانی می شود که رودرروی آن 4 راهروی باريک وجود دارد که در هر طرف اين راهروها بعضا 4 و يا 5 سلول انفرادی وجود دارد و 2 اتاق عمومی نيز وجود دارد که يکی 6 تخته و ديگری 9 تخته است.
غذای 2 الف برعکس 209 که مجزا تهيه می شود و يا ويژه روحانيت که سفارشی طبخ و سرو می شود همان غذای زندان است با کيفيت و کميت کمتر و بدتر. متهمين بازداشتگاه 2 الف مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند به همراه هم جرمشان که فرقی نمی کند از چه قشری باشد. تماس تلفنی هر 10 روز آنهم با دستور کارشناس پرونده و در حضور بازجو انجام می شود.
زندانيان و بازداشتی های 2 الف نيز مثل اکثر بازداشتی های امنيتی ماهيتا وجود خارجی ندارند و در بخش رايانه ثبت نمی شوند و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. دراين بازداشتگاه به طور مطلق چيزی به نام هوا خوری وجود ندارد و ملاقات به طور رسمی و حقيقی وجود ندارد. استحمام در هفته 2 بار امکان دارد که حمام يک اتاق است و درآن ميله دوش نصب شده است. طبقه زيرين بند 2 الف اکثرا اتاق بازجويی و انفرادی است. از بهداری و بخش درمان در آن خبری نيست در صورت بروز شرايط اضطراری و مصدوميت وخيم متهم ” آنرا در ابتدا به بهداری و اورژانس زندان اوين و سپس به بيمارستان بقيه الله انتقال می دهند.
ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی ترين اعمال در بند 2 الف محسوب می شود. انفراديهايی با ابعاد کوچکتر از 209 در بند 2 الف وجود دارد که فاقد نور و کف پوش و پنجره است و فقط از فضای شيارهای درب ” هوا تردد می کند و نور ديده می شود. اتاق شکنجه بسيار مدرن و مجهزی در قسمت زيرين بند 2 الف وجود دارد که در آن حتی اعدام و تيرباران سوری نيز انجام می شود.
هيچ شخصی غير از پرسنل و متهمين، حتی عالی رتبه ترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر متوليان امور بازداشتی ها بالای 55 سال سن دارند و دارای نسبت های فاميلی باهم هستند . حتی برای خالی نماندن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را برای جانشينی درکنار خويش آموزش ميدهند. بند 325 و 500 الف ويژه روحانيت است. در اينجا بازداشتی ها برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند. به گفته روحانيون اين بندها، آوردن و استعمال مواد مخدر بطور مطلق آزاد است و بهمين دليل بيش از 70 در صد متهمين ويژه روحانيت ترياکی اند.
بند 209 اوين بازداشتگاهی نسبتا سری در زندان اوين است. اين بازداشتگاه از ساختمان های ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است . در قسمت پشت، بهداری زندان اوين و جنب آشپزخانه و بند نسوان قرار دارد و از بازداشتگاههای آموزشگاه قابل رويت است. در قسمت روبروی آن، قسمت نانوايی زندان اوين واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند 350 امنيتی و کارگری ختم می شود. اين مجموعه ساختمانی 2 طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانالهای پوشيده شده از پشم شيشه و فويل آلومينيومی آنرا از ساير ساختمان ها مجزا می سازند. دارای 2 درب ورودی در قسمت جلو می باشد. درب کوچک که دارای آيفون و سيستم مدار بسته تصويری است قسمت ورود متهمين و درب ديگر احتمالا محل ورود پرسنل اجرايی و عملياتی در آن مجموعه است. هيچ شخصی به غير از پرسنل و متهمين اين بند امنيتی حتی عاليترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 را ندارند و فقط و با دستور متوليان رده بالای ناظر بر اين بازداشتگاه حق ديدار را دارند که آنهم در موارد بسيار استثنايی چنين اتفاقی می افتد.
قبل از ورود از همان جلوی درب که وارد سالن باريک بازداشتگاه 209 می شويد با چشم بند های طوسی رنگ چشم هايتان را می بندند. وقتی وارد محيط می شوید سريعا چند نفر به سراغ فرد بازداشتی می آيند و تمام لباسها و لوازم شخصی را از ريز و درشت به همراه پول تحويل می گيرند و مبلغ کمی از پول را در اختيار فرد می گذارند. فرمهايی در اختيار فرد بازداشتی می گذارند تا تمام مشخصات خود را بنويسد. در همين حين يک پيراهن و يک شلوار و يک بلوز دوخته شده از پارچه (اخيرا) سرمه ای رنگ راه راه را تحويل بازداشتی می دهند، به همراه يک عدد صابون و يک شامپوی کوچک و يک خمير دندان و مسواک بسيار ارزان قيمت و يک حوله کوچک و يک حوله متوسط و بعد روی يک صندلی می نشانند و بنا به دستور کارشناسان امنيتی، محل نگهداری در بازداشتگاه تعيين می شود. البته قبل از ورود به سلول فرد را به صورت لخت مادرزاد معاينه می کنند و دارا بودن بيماری خاص و درد جسمی را می پرسند و آثار و علائم خاص بدن را يادداشت می کنند و اگر در مراحل دستگيری آثار ضرب و شتم زخم و کبودی وجود داشته باشد يادداشت و صورتجلسه می شود و بر روی تصوير يک فرد که بر روی کاغذ کپی شده محل صدمات را علامت می زنند و آخرين سوال اين است که داروی خاصی مصرف ميکردی و يا سيگاری هستی و يا اعتياد داری؟
پس از اتمام همه اين مراحل فرد بازداشتی به محل در نظر گرفته شده منتقل می شود. وضعيت فيزيکی محيط اين چنين است که در راهرو ورودی در سمت چپ و راست اتاقهايی وجود دارد که درب اول سمت راست دفتر رئيس بازداشتگاه و درب روبروی آن اتاق مهمانها و اتاق بازجويی و اتاق کنفرانس و جنب آن اتاق کنترل دوربين ها و اتاق استراق سمع که هميشه و در همه لحظه افرادی به طور شبانه روزی پشت اين دستگاهها هستند و گفته ها و شنيده ها و حرکات بازداشتی ها را در هر مکانی کنترل می کنند . انتهای اين سالن باريک که در قسمت هم کف است يک راه پله به طرف بالا و يک راه پله به طرف پايين و يک راهرو به سمت راست می رود که البته در فاصله اين سه راهرو يک آسانسور وجود دارد که به طبقه پايين می رود. در اين مجموعه به طور کلی کسی حق نداشتن چشم بند ندارد و به طور مطلق تمام بازداشتی ها بايد چشم بند داشته باشند و با مراقب جا به جا شوند. حرف زدن و يا سر و صدا کردن و با سلولهای ديگر تماس برقرار کردن به طور کلی ممنوع و باعث برخورد شديد می شود.
بهداری در طبقه بالا و مسير سمت چپ راهرو قرار دارد که يک اتاق پزشک و يک تخت و مقداری تجهيزات پزشکی دارد و چون دقيقا بازداشتگاه 209 در فاصله کمتر از 20 متری بهداری تقريبا مجهز زندان قرار دارد زياد مسئله بهداری داخلی مهم نيست. البته در مواقع بسيار اضطراری متهمين به بهداری زندان فقط در جهت معاينه و مسائل اورژانسی منتقل می شوند و سريعا به محدوده 209 باز گردانده می شوند. حتی برای مراجعه نکردن به خارج از بازداشتگاه برای جراحی و کشيدن دندان و يا مسائل مشابه که برای فک و دندان بازداشتی ها رخ می دهد يک اتاق مجهز به ادوات دندانپزشکی وجود دارد. يک پزشک عمومی رسمی وزارت اطلاعات مسئول کنترل کل مسائل مربوط به امور افراد بازداشتی است و چندين بهيار و پرستار در کنار او . هيچگونه محدوديت بودجه و دارو و امکانات و اعزام و مامور و نقل و انتقال و يا فشار روانی بر اثر کمبود نفرات در بين کارکنان بازداشتگاه 209 وجود ندارد. هيچگونه نامی از ماموران برده نمی شود و چه بازداشتی و چه مامورين با شماره خاصی فراخوانده می شوند.
اکثر متوليان رسيدگی به امور بازداشتی های وزارت اطلاعات که در 209 اند افرادی دارای سنين بالای 55 سال اند که حتی در بين آنها افراد نزديک به 70 سال سن نيز ديده می شوند که ساليان سال در اماکن خاص امنيتی مثل 209 خدمت کرده اند و البته جالب ترين مسئله اين است که کارکنان اين بازداشتگاه نسبت های فاميلی نزديک با هم برقرار کرده اند و برای خالی نبودن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را در حال آموزش دادن وضعيت کارآموزی در کنارشان دارند.
محل اقامت متهمين بازداشتی در 209 به 5 بخش تقسيم می شود.
انفرادی مطلق که يک اتاق کوچک با عرض تقريبی 1 متر و طول 2 متر است و هيچ گاه امکاناتی در آن قرار ندارد به جز 2 عدد پتو و موکت کف آن.
انفرادی دارای دستشويی و توالت فرنگی که در آن نيز موکت کف و 2 عدد پتو قرار دارد و عرض آن 1 متر و طول آن 5/2 متر است.
در سوئيت تک نفره و 2 نفره که اتاق های 5 متری و 6 متری است با نظر کارشناسان و سرتيم های بازجويی کننده امکانات داده می شود که البته در آن دستشويی و توالت وجود دارد و امکانات يخچال 7 فوت و تلويزيون طبق دستور داده می شود.
سوئيت های سوپر لوکس که برای اتباع خارجی و افراد فوق سرشناس و دردسر ساز امنيتی از نظر اصحاب رسانه ای و افکار عمومی جهان، تدارک ديده شده و از امکانات يخچال و تلويزيون و دستشويی و حمام برخوردار است و افرادی چون کيان تاجبخش درآنجا نگهداری می شدند.
و در آخر قسمت بندهای عمومی که اتاقهای دارای ظرفيت 6 الی 16 نفر هستند که بنا به گفته ها 3 تا 4 بند عمومی در 209 وجود دارد و تعداد زيادی انفرادی در تمام طبقات که با دربهای ميله ای در جلو محدوده ها مشخص می شوند.
هر قسمت و واحد دارای افراد خاص خود می باشند و می توان به راحتی گفت هر مجموعه انفرادی در طبقات دارای 3 مراقب 24 ساعته می باشد که البته اين افراد به غير از مسئولين و متوليان صاحب امر هستند که راسا نظارت می کنند و تقريبا در هر طبقه چيزی حدود 10 نفر مدام در سالن هستند که در صورت رخ داد خاصی در روز سريعا به متوليان بازداشتگاه خبر می دهند و مطالبات و خواسته ها و نامه بازداشتيها را می رسانند و يا تقاضای پزشک و غيره را اعلام می کنند و در صورت حادثه مسئله را به دفتر نماينده دادستان در 209 که اتاقش در کنار اتاق استراق سمع است ارجاع می دهند.
اکثر مامورين انفراديها پير مردهای پر حوصله هستند و درب انفراديها را برای دستشويی باز می کنند. هر 3 روز يکبار استحمام آزاد است. بازداشتيهای مستقر در بندهای عمومی در هفته 3 جلسه به مدت نيم ساعت به حياطی حدودا 100 متر که سقف آنرا ميله و شيشه پوشانده منتقل می شوند که البته حياط و محدوده آن و نفرات حاضر در آن از طريق دوربين های فوق مدرن کنترل می شوند. البته سقف شيشه ای حياط متحرک و دارای متورهای برقی می باشد که به راحتی می توانند شيشه ها را کنار بزنند و آفتاب مستقيم بتابد و هوا در حياط جريان پيدا کند. به غير از اتاقهای بازجويی که در طبقه بالا به تعداد 4 اتاق هستند، اکثر اتاقهای بازجويی در قسمت همکف واقع شده است. در مواردی همزمان، شايد دهها نفر در حال بازجويی هستند که البته بازجوها از افراد ليسانس به بالا حداقل در موارد استخدامی دهه گذشته انتخاب شده اند و دوره های خاص بازجويی را در کشورهای دارای کلاس بالای امنيتی سپری نموده اند. بازجويی های سخت را هم که نياز به دانستن زبانهای خارجی دارد در مورد اتباع خارجی بازداشتی انجام می دهند.
البته در اين بين متهمين زن و فعال سياسی و روزنامه نگار و خبرنگار و يا مدافع حقوق بشر و يا فعال حزبی و گروهی و فرقه ای نيز وجود دارند که آنها در يکی از بريدگی های خاص و محدوده های کم ترددتر بازداشتگاه نگهداری می شوند در ضمن در بين دهها انفرادی و سوئيت و بند عمومی اتاقهای خاص اسفنجی نيز وجود دارد که در آن به هيچ وجه فرد بازداشتی در صورت از دست دادن تعادل روانی نمی تواند به خود صدمه ای وارد کند و اکثر اوقات به عنوان اتاق بازجويی دارای عايق صدا مورد استفاده قرار می گيرد و در آنها به طور رسمی متهم بازداشتی را نگه نمی دارند.
اکثر بازداشت شدگان دادستانی ها و تيمهای عملياتی وزارت اطلاعات در سراسر کشور را که در بازداشتگاه 209 به سر می برند نسل دوم و نسل سوم فعالان و بازداشتيها و زندانيان سياسی پس از انقلاب 57 تشکيل می دهند که با توجه به ميزان آگاهی و دسترسی اين نسل از مبارزان و فعالان و دانشجويان سياسی به رسانه های داخلی و خارجی و نهاد های حقوق بشری و افشاگری های قربانيان وقايع رخ داده در مورد بازداشتيهای نسل اول زندانيان سياسی دست به دست هم داده که ديگر اصحاب اطلاعاتی و عملياتی و دادستانی با درنظر گرفتن موقعيت و بهره زمانی کمتر بتوانند از قدرت سرکوبگرانه و زنده بگورانه در مورد متهمين و بازداشتيهای اين چنينی بهره ببرند، خصوصا اينکه با بازداشت سران وزارت اطلاعات در مقوله قتلهای زنجيره ای و مرگ خانم زهرا کاظمی ديگر پشمی به کلاهشان باقی نمانده مگر اينکه متهم و بازداشتی آنقدر بی کس و کار و بی صاحب و تنها باشد که عقده دلشان را سر او خالی کرده و يا بکشندش و يا اعدامش کنند.
در فعل حال وضعيت سلولهای انفرادی مخصوصا طبقه بالا به اين شرح است که از طريق شيشه پنجره بالای اتاق که در ارتفاع بسيار بالا قرار دارد نور به داخل سلولها می آيد. می توان گفت واقعا در انفرادی باتوجه به وضعيت فيزيکی آن اقداماتی مانند: حلق آويز شدن و اقدام به خودکشی در ميان بازداشتيها به صفر رسيده است چون هيچ آويز و امکانات و ابزاری وجود ندارد.
در جلوی پنجره ای که نور از آن عبور می کرد يک نوع فنس توری ريز وجود دارد که درفاصله 20 سانتی متری از آن ميله های عمودی محافظ و در فاصله 5 سانتی متری از آن شيشه پنجره که همه اينها در ارتفاع بالای 3 متر از سطح انفرادی است که البته در بعضی از انفرادی ها فرق می کند و در آنها فنسها و تورها باز شده و به جای آنها از ورقه های فلزی که از دهها نقطه سوراخ شده اند در سلولها استفاده گرديده که ميزان ورود نور را به نصف می رساند. تجهيزات مداربسته و استراق سمع در بعضی از سلولها و انفرادی ها و سوئيت ها نصب است و می توان گفت در محدوده داخلی 209 تقريبا نقطه کور از ديد دوربين ها وجود ندارد .
مامورين بر مبنای سياست تعريف شده روز که به آن ديکته می شود با متهمين بازداشتی برخورد می کنند اگر دستور داده شود فحش بده همانکار را می کنند و اگر دستور بدهند دايه مهربانتر از مادر باش باز همان کار را می کنند و برخوردهايشان هيچ ارتباطی به ذات و سليقه شخصی ندارد. اکثريت مامورين 209 تلاش خود را ميکنند که صورت آنها توسط متهمين بازداشتی ديده نشود. اين افراد در راستای رفتار تعريف شده شان به متهمين سيگاری روزی چند نوبت سيگار می دهند. تمام غذاها و نوشيدنی ها با ليوان و ظرف های يک بار مصرف داده می شود. ساعات بازجويی و روزهای آن به هيچ عنوان مشخص نيست. اتاق عکاسی و خبرنگاری و تهيه عکس در طبقه بالا قرار دارد که در آن از مصاحبه ها و اقرارها و يا گفته های متهمين فيلم برداری می شود و يا در آن از چهره متهمين عکس تهيه می شود.
در اين بين وضعيت افرادی که در بندهای عمومی 209 هستند از همه بهتر است. در اين بندهای عمومی که مابين 12 الی 20 تخت وجود دارد و در آن متهمينی را نگه می دارند که از مراحل حساس و مهم بازجوئی گذشته باشند و يا فشار روانی آنها را دچار مشکل کرده باشد و بازدهی مطلوبی در بازجويی ندارند که بعضی اوقات به طور موقت استراحت و در مواردی تا زمان انتقال از 209 به آنجا هدايت می شوند. اين بندها دارای سرويس دستشويی و توالت و حمام هستند و چند دوربين مداربسته مدرن اوضاع داخلی آنرا کنترل می کنند و اما در بندهای عمومی هر کدام يک دستگاه تلويزيون و يخچال و سماور برقی دارند که البته قانون خاصی درمورد متهمين بندهای عمومی لحاظ می شود. مثلا: اکثرا دسته ها و فعالان سياسی گروهی بازداشت شده ای هستند. مثل: اعضای القاعده و يا پژاک و پ. ک. ک . و مجاهدين خلق و يا انصارالاسلام و جندالله را که دسته های چند نفری هستند را کنار هم نگه نمی دارند که البته در اين بين جاسوسان نيز مستثنی نيستند.
اما در زمان انتقال از 209 به بازداشتگاه و يا زندان همه اموال پس داده می شود و بايد برگه ای در مورد شرح وضعيت مدت بازداشت در 209 را پرکنی و در قسمتی در اين برگه نوشته شده که پيشنهاد خود را در مورد وضعيت 209 بنويسيد که کل اين ماجراها القاعات مصنوعی برخورد دموکراتيک.
بند 325 و 500 الف ويژه روحانيون
در محدوده محوطه زندان اوين دقيقا در مجموعه چسبيده به اندرزگاه 1 و يا همان بند قرنطينه، 2 بند وجود دارد که به بند 325 و 500 الف معروف هستند که تحت اختيار و نظارت مطلق دادگاه ويژه روحانيت است و امور آن هيچ گونه ارتباط قضايی و اجرايی به سازمان زندانها ندارد و فقط از جهت سرکشی و رسيدگی به امور فنی ساختمان محل اقامت زندانيان روحانی تحت اختيار و نظارت سازمان زندانها و متوليان زندان اوين است. بند 500 الف قسمتی از بازداشتگاه ويژه روحانيت است که در آن متهمين بازداشتی را نگه می دارند و دارای 2 اتاق است که حدودا روی هم رفته 30 تخت دارد و در آن امکانات رفاهی مطلوبی وجود دارد مثل يخچال و يخچال فريزر و تلويزيون و کولر و سرويسهای بهداشتی و همچنين تلفن نامحدود که البته اين محل برای نگهداری روحانيون بازداشتی بلاتکليف است.
بند 325 روحانيت که در دوره های نه چندان دور افرادی مثل شهردار سابق تهران “غلامحسين کرباسچی” و “عبدالله نوری” در آن بوده اند که دارای سالنی بزرگ است که درآن 18 اتاق وجود دارد که کل جمعيت اين تشکيلات تحت نظارت دادگاه ويژه روحانيت فقط 13 نفر است که هر يک از متهمين بازداشتی و يا زندانيان ويژه روحانيت برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند تا زمانی که بازگردند. بنا به گفته روحانيون ساکن در اين بندها آوردن و استعمال مواد مخدر به طور مطلق آزاد می باشد و در مواردی نيز از طريق مجاری چراغ سبزی مواد مخدر به متهمين ويژه روحانيت که بيش از 70 درصدشان معتاد هستند ارائه می شود.
استفاده از تلفن در اين بندها نامحدود است. همه ملاقاتها هر هفته حضوری است و ملاقات شرعی و خصوصی با همسران هفته ای يکبار است. جيره قضايی خاصی با دستور و نظارت سرسختانه دادگاه ويژه روحانيت به روحانيون بند ويژه ارائه می شود. آشپزخانه و چراغخانه برای پخت و پز وجود دارد ، سيستم گرمايش و سرمايش و تهويه مطلوبی در اين بند وجود دارد .
بر خلاف حياط 300 متری که برای 650 نفر در اندرزگاه 8 وجود دارد بند ويژه روحانيت از يک حياط دارای زمين واليبال و يک حوضچه و يک باغچه گل کاری شده به وسعت 800 متر فقط برای 13 نفر بهره می برد که آنگونه که معلوم است يک گوشه از اين حياط به يکی از بازداشتگاههای محرمانه حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی که در محدوده محوطه زندان اوين واقع است متصل است که البته محدوده حياط ويژه روحانيت چشم اندازی به ساختمان و يا خانه تک طبقه خانمی به نام ربابه در حياط اوين که محل نگهداری افراد بسيار خاص است دارد. به همراه مجموعه ای دايره ای شکل چند طبقه که شباهت به بازداشتگاه ضد خرابکاری توحيد دارد که بنا به دانسته ها اين مجموعه مشترکا بنا به ضرورت زمانی و نياز در اختيار حفاظت اطلاعات قوه قضاييه و وزارت اطلاعات يا همان بند 209 و حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی می باشد که البته مسئله بنای تک طبقه معروف به ساختمان رباب که دارای امکانات مستقل و تکميل يک خانه کوچک است فقط در اختيار وزارت اطلاعات و مراجع عاليرتبه ناظر بر آن نهاد است که البته قسمتی از محدوده آن متصل به مجموعه بازداشتگاه ويژه روحانيت است و احتمالا افراد بسيار خاص و فوق محرمانه و مهم در آن نگهداری می شوند و آخرين قسمت ساختمان بازداشتگاه ويژه روحانيت نيز به بازداشتگاه 2 الف تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران متصل است که بازداشتيهای امنيتی بازداشت شده از طريق سپاه پاسداران در آن نگهداری می شوند.
بازداشتگاه 2 الف اطلاعات سپاه پاسداران
بازداشتگاه محرمانه 2 الف که تحت اختيار اطلاعات سپاه می باشد در محوطه زندان اوين جنب بند ويژه روحانيت و پشت اندرزگاه 1 يا همان قرنطينه قرار دارد. اين بازداشتگاه هم اکنون 2 طبقه است. 1 طبقه هم کف و 1 طبقه زير زمين که البته هر از گاهی مورد استفاده مشترک با وزارت اطلاعات يا همان بند 209 قرار می گيرد و البته بنا به شرايط خاص کشور فی الحال در حال توسعه و افزايش اتاقها و طبقات آن هستند تا در مواقع اضطراری پيش رو بتوان از آن استفاده کرد. برخلاف بند 209 که به طور علنی از شکنجه استفاده نمی گردد و حدودا در راستای رسيدن به اهداف امنيتی خاص در سطح داخلی و خارجی رفتار و امکانات مطلوبی را در آن برای متهمين بازداشتی تعريف کرده اند ولی در بازداشتگاه 2 الف سپاه دقيقا قضايا برعکس است.
در بند 2 الف که تمام مامورين مراقب آن 2 عضويتی هستند و هم در سپاه پاسداران و هم تحت اختيار وزارت اطلاعات هستند و در يک مثلث گردشی مابين بازداشتگاه209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت گردشی و خدمت هستند. در هريک از اين بازداشتگاهها با نوع تعريفی که دراختيارشان قرار می دهند تغيير ماهيت رفتاری می دهند. همان ماموری که شايد در 209 بنا به تعريف خاصی محترمانه برخورد می کند شايد در بند 2 الف جزو بد دهن ترين و شرورترين و شکنجه گر ترين مامورين باشد و يا در بازداشتگاه ديگری رفتاری مغاير 2 رفتار سابق دارد. ولی در کل رفتار مامورين در بازداشتگاه 2 الف خشن تعريف شده که مامورين درتمام لحظات حضور در بازداشتگاه با باتومهای دارای شوک الکتريکی و شوکرهای کوچک تردد می کنند.
در هيچ لحظه ای متهم در بند 2 الف بدون چشم بند نيست. از درب اصلی که در نقطه آخر راه کناری بند قرنطينه و ويژه روحانيت است تا رسيدن به درب اصلی بازداشتگاه، 3 درب فاصله دارد. پس از درب سوم و گذشتن از مقابل دفتر پرسنل و تحويل وسايل و پوشيدن لباس مخصوص بازداشتگاه متهم وارد دالانی می شود که رودرروی آن 4 راهروی باريک وجود دارد که در هر طرف اين راهروها بعضا 4 و يا 5 سلول انفرادی وجود دارد و 2 اتاق عمومی نيز وجود دارد که يکی 6 تخته و ديگری 9 تخته است.
غذای 2 الف برعکس 209 که مجزا تهيه می شود و يا ويژه روحانيت که سفارشی طبخ و سرو می شود همان غذای زندان است با کيفيت و کميت کمتر و بدتر. متهمين بازداشتگاه 2 الف مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند به همراه هم جرمشان که فرقی نمی کند از چه قشری باشد. تماس تلفنی هر 10 روز آنهم با دستور کارشناس پرونده و در حضور بازجو انجام می شود.
زندانيان و بازداشتی های 2 الف نيز مثل اکثر بازداشتی های امنيتی ماهيتا وجود خارجی ندارند و در بخش رايانه ثبت نمی شوند و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. دراين بازداشتگاه به طور مطلق چيزی به نام هوا خوری وجود ندارد و ملاقات به طور رسمی و حقيقی وجود ندارد. استحمام در هفته 2 بار امکان دارد که حمام يک اتاق است و درآن ميله دوش نصب شده است. طبقه زيرين بند 2 الف اکثرا اتاق بازجويی و انفرادی است. از بهداری و بخش درمان در آن خبری نيست در صورت بروز شرايط اضطراری و مصدوميت وخيم متهم ” آنرا در ابتدا به بهداری و اورژانس زندان اوين و سپس به بيمارستان بقيه الله انتقال می دهند.
ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی ترين اعمال در بند 2 الف محسوب می شود. انفراديهايی با ابعاد کوچکتر از 209 در بند 2 الف وجود دارد که فاقد نور و کف پوش و پنجره است و فقط از فضای شيارهای درب ” هوا تردد می کند و نور ديده می شود. اتاق شکنجه بسيار مدرن و مجهزی در قسمت زيرين بند 2 الف وجود دارد که در آن حتی اعدام و تيرباران سوری نيز انجام می شود.
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
رهبرشان شیطان صفت، عن بود عنتر آمده
این همه لشکر!؟ کی !؟ کجا!؟، مشتی اراذل جیره خوار
با وعده شام و نهار، چون قوم بربر آمده
بر بیت آن مرد خدا، یورش ببردند اشقیا
خولی و شمر و حرمله، با تیغ خنجرآمده
یاران محرم آمده، ماه مهی سبزینه فام
از شرق و غرب آسمان، سبز است و اخضر آمده
ای سبز ها سبزینه ها، آزاده همچون سروها
از بیشه زار شهرتان، سرو مکرر آمده
حتی کویر لوت ما، سر سبز و خرم می شود
زاین موج سبز ایزدی، که اینک سراسر آمده
ناقوس مرگ شامیان، اینک ز هر سو پر طنین
آرد خبر از مرگ آن، شیطان که رهبر آمده
یاران خبر یاران خبر، یک لشکر از جراره ها
از بهر خونخواری برون، از بیت رهبر آمده
مشتی حرامی سگ صفت، گرد آمدند اندر بسیج
در خدمت بی چون آن، شیطان که رهبر آمده
در بی مخی شعبانی اند، بی چشم و رو بی آبرو
هر پرده ای را میدرند، چون امر رهبر آمده
ضحاک وار آن رهبری، کرده نهان زیر عبا
ماران بس جراره نک، رهبر ستمگر آمده
مشتی حرامی گرد هم، همچون سگان عوعو که هی
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
رهبرکجا؟ لشکر کجا؟، رجاله ها بد کاره ها
از بهر کلاشی همه، مزدور رهبر آمد
کهریزک رهبر شده، تعطیل ماه و هفته ای
این جانیان زآنجا برون، با امر رهبر آمده
زندانی رهبر چو شد، دختر پسر پیر و جوان
بهر تجاوز مستحب، فتوا ز رهبر آمده
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
لشکر؟! نه جانم مشت خر، با بانگ عرعر آمده
این هجو نیست این هزل نیست، این نیش باشد نیشتر
از بهر بیداری تورا، که این گاو رهبر آمده
رهبرشان شیطان صفت، عن بود عنتر آمده
این همه لشکر!؟ کی !؟ کجا!؟، مشتی اراذل جیره خوار
با وعده شام و نهار، چون قوم بربر آمده
بر بیت آن مرد خدا، یورش ببردند اشقیا
خولی و شمر و حرمله، با تیغ خنجرآمده
یاران محرم آمده، ماه مهی سبزینه فام
از شرق و غرب آسمان، سبز است و اخضر آمده
ای سبز ها سبزینه ها، آزاده همچون سروها
از بیشه زار شهرتان، سرو مکرر آمده
حتی کویر لوت ما، سر سبز و خرم می شود
زاین موج سبز ایزدی، که اینک سراسر آمده
ناقوس مرگ شامیان، اینک ز هر سو پر طنین
آرد خبر از مرگ آن، شیطان که رهبر آمده
یاران خبر یاران خبر، یک لشکر از جراره ها
از بهر خونخواری برون، از بیت رهبر آمده
مشتی حرامی سگ صفت، گرد آمدند اندر بسیج
در خدمت بی چون آن، شیطان که رهبر آمده
در بی مخی شعبانی اند، بی چشم و رو بی آبرو
هر پرده ای را میدرند، چون امر رهبر آمده
ضحاک وار آن رهبری، کرده نهان زیر عبا
ماران بس جراره نک، رهبر ستمگر آمده
مشتی حرامی گرد هم، همچون سگان عوعو که هی
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
رهبرکجا؟ لشکر کجا؟، رجاله ها بد کاره ها
از بهر کلاشی همه، مزدور رهبر آمد
کهریزک رهبر شده، تعطیل ماه و هفته ای
این جانیان زآنجا برون، با امر رهبر آمده
زندانی رهبر چو شد، دختر پسر پیر و جوان
بهر تجاوز مستحب، فتوا ز رهبر آمده
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
لشکر؟! نه جانم مشت خر، با بانگ عرعر آمده
این هجو نیست این هزل نیست، این نیش باشد نیشتر
از بهر بیداری تورا، که این گاو رهبر آمده
سعید امامی این سخنرانی را در سال 1375 در دانشگاه همدان در برابر جمعی از بسیجی های دانشجو ایراد کرد . وی در این زمان معاون امنیتی علی فلاحیان و از مشاوران حوزه وزارتی , وزارت اطلاعات بود . در این سخنرانی سعید امامی خط و مشی وزارت اطلاعات در رابطه با نحوه برخورد با اپوزیسیون را به روشنی مطرح میکند و همچنین از روشها و تاکتیکهای وزارت اطلاعات در برخورد با مسایل امنیتی پرده بر میدارد .
این فیلم توسط خود بازجویان بصورت مخفیانه گرفته شده است
کل فیلم با فرمت RealPlayer حجم 21 مگابایت
http://images.indymedia.org/imc/uk/iran_full_edit_smalldownl.rm
فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در فیلم میبینید که آنقدر به کف پایش شلاق زده اند که نمیتواند بدرستی راه برود
“احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛
و فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در اینجا بازجویان با هم چانه میزنند که زن سعید امامی 50 ضربه شلاق بخورد یا 70 تا یا بیشتر یا اقرار کند که به اسراییل رفته و روابط نامشروع ( با مصطفی کاظمی و دیگران) داشته و ...
با دایره مشخص شده : “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛
با دایره مشخص شده : “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛
ایستاده سمت چپ : “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته : فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
ایستاده سمت راست :“احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به
آنها التماس میکند
نشسته : فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
ایستاده سمت راست :“احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به
آنها التماس میکند
ایستاده سمت راست :“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به آنها التماس میکند
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به آنها التماس میکند
نشسته از پشت سر:“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته روبرو:فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
نشسته از پشت سر:“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته روبرو:فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در فیلم میبینید که جواد آزاده زن سعید امامی را ماده سوسک خطاب میکند و دایما وی را با دمپایی میزند
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
مصطفی موسوی ( کاظمی ) از معاونان و کارمندان ارشد وزارت اطلاعات و همدست و
معاون سعید امامی درانجام قتلهای زنجیره ای
سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
وفرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
قبرسعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات و
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
-
-
-
-
-
عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ ....
نشسته روبرو:فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در فیلم میبینید که جواد آزاده زن سعید امامی را ماده سوسک خطاب میکند و دایما وی را با دمپایی میزند
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات
مصطفی موسوی ( کاظمی ) از معاونان و کارمندان ارشد وزارت اطلاعات و همدست و
معاون سعید امامی درانجام قتلهای زنجیره ای
سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
وفرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
قبرسعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات و
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
-
-
-
-
-
عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ ....