خاکستر سوزان


یکی از نکات کلیدی در مبحث داستان، بحث روایت است. شناخت روایت هم به ما کمک می‌کند داستان را بهتر بشناسیم و هم کمک می‌کند بهتر داستان بنویسیم. بحث روایت البته بحث طول و درازی است، اما سعی می‌کنیم این‌جا تا حدی درباره‌ی تعریف آن و دیدگاه‌هایی که درباره‌اش هست، صحبت کنیم. اکثر روایت‌شناسان، روایت را متنی می‌دانند که قصه‌ای را بیان می‌کند و یک قصه‌گو (راوی) دارد. ژرار ژنت، منتقد فرانسوی، روایت را گونه‌ای گزینش عناصر و ایجاد نظم هم‌نشینی در طرح می‌داند قبل از پرداختن به مبحث روایت‌شناسی، خوب است ابتدا گونه‌های مختلف راوی را مرور کنیم:


1ـ راوی دانای کل که چهار شکل دارد:
الف ـ نویسنده‌ی دانای کل: در این شکل روایت که قدیمی‌ترین شکل آن است و معمولاً در قصه‌های قدیمی، مثل هزار و یک شب پیدا می‌شود، راوی نویسنده‌ی داستان است و بر همه‌چیز آگاهی دارد. در این شکل از روایت افعال معمولاً‌به صورت ماضی می‌آید؛
ب ـ راوی دانای کل خنثی: در این شکل روایت، نویسنده مستقیماً درگیر نیست و من دوم او (که او هم دانای کل و کلی‌نگر است) روایت‌گر است؛
ج ـ راوی دانای کل چندگانه‌ی محدود: در این شکل، راوی به کل ناپیداست و از ذهنیت شخصیت داستان روایت‌گری می‌کند. رمان «خانم دالووی» از ویرجینیا ولف، دارای چنین روایتی است؛
د‌ ـ راوی دانای کلّ محدود: در این روایت، ما فقط ذهن یک راوی (معمولاً یکی از قهرمانان) را پیش رو داریم و محدود بودن آن به این دلیل است که داستان فقط از دید یک شخصیت دیده می‌شود.


2ـ شکل‌های مختلف «من»:
الف ـ منِ دوم نویسنده: این من، یا دانای کل است یا منی با دیدگاه محدود. همیشه حضوری سایه‌وار دارد و به خواننده نمی‌گوید که نویسنده است و گاه فقط از طریق برخی قراین می‌شود به ماهیت او پی برد؛
ب ـ منِ ناظر: در این شیوه، «من» فقط قسمتی را که شاهد بوده روایت می‌کند. او بی‌طرف است و ناظری بیش نیست و نمی‌تواند به ذهن آدم‌ها دست‌رسی بیابد؛
ج ـ منِ قهرمان: در این‌جا راوی دیگر فقط ناظر نیست، بلکه خود یکی از کاراکترهای داستان می‌شود و ممکن است داستان را از زاویه‌ی درونی خود نگاه کند.


3ـ شکل‌های مختلف سوم شخص:

الف ـ سوم شخص عینی: این راوی همان منِ دوم نویسنده است که به صورت سوم شخص درآمده و سعی می‌کند هرچه را که می‌بیند، بی‌طرف گزارش کند؛
ب ـ چشم دوربین (برشی از زندگی): زاویه دید در این روش نزدیک است، ولی انگار خواننده از توی دوربین دارد صحنه را نگاه می‌کند؛ کارهای ارنست همینگوی به این شکل از روایت نزدیک است.


نظریه‌های روایت:

حال که با گونه‌های راوی آشنا شدیم، می‌رویم سر اصل روایت. روایت چند ویژگی دارد:
1ـ مصنوعی بودن: تفاوت روایت با زبان طبیعی و روزمره (مثلاً گفت‌وگوی دو نفر در صف اتوبوس) در این است که روایت از قبل دارای طرح و برنامه‌ای است و طبق آن طرح ساخته می‌شود؛
2ـ تکراری بودن: این تکراری بودن به این معناست که چیزهایی که ما در داستان می‌خوانیم، در داستان‌ها و یا قصه‌هایی که قبلاً خوانده‌ایم، تکرار شده و فضاسازی و شخصیت‌های داستان هم برای‌مان آشناست؛
3- سیر مشخص روایت: هر روایت از جایی شروع می‌شود و به جایی ختم می‌شود؛
4ـ هر روایتی یک راوی و یا قصه‌گو دارد؛
5ـ در هر روایت با نوعی جابه‌جایی روبه‌رو هستیم، به این معنا که روایت سلسله‌ای از حوادث نیست که پشت سر هم قطار شده باشند، بلکه راوی (نویسنده) می‌تواند حادثه‌ای را جابه‌جا کند یا دست به ترکیب‌های تازه‌ای بزند و یا سیر زمانی وقایع را عوض کند. قبل از آن‌که به دسته‌بندی نظریات اصلی مبحث روایت بپردازیم، باید بگوییم که عنصر بسیار مهم روایت، زمان است و تقریباً اکثر روایت‌شناسان و «زمان» را جزء لاینفک هرگونه روایتی می‌دانند.


مهم‌ترین نظریات درباره‌ی روایت:

مبحث روایت، پنج نظریه‌پرداز عمده و اصلی دارد: ولادیمیر پراپ، تزوتان تودوروف، رولان بارت، ژرار ژنت و آلجیر داس گریما.

ولادیمیر پراپ: این نظریه‌پرداز روسی، عمده‌ی نظریات خود را درباره‌ی روایت، در سال 1938 در کتاب «ریخت‌شناسی قصه‌های پریان» منتشر کرد. پراپ روایت را این‌گونه تعریف می‌کند: «متنی که تغییر وضعیت را از حالت پایدار به حالت ناپایدار و دوباره بازگشت آن به حالت پایدار بیان می‌کند». پراپ این تغییر وضعیت را رخداد (EVENT) می‌نامد. علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع بیش‌تر از نظریه‌ی پراپ، به کتاب مذکور مراجعه کنند.

تزوتان تودوروف: این نویسنده و منتقد بلغاری‌الاصل، معتقد است که داستان با وضعیتی پایدار شروع می‌شود، سپس نیرویی تعادل آن را برهم می‌زند و موقعیت ناپایداری ایجاد می‌شود و با کنش قهرمان داستان، موقعیت دوباره به حالت پایدار برمی‌گردد. تودوروف معتقد است که در داستان دو فصل وجود دارد: فصل وضعیت‌ها (پایدار و ناپایدار) و فصل گذار.

رولان بارت: بارت روایت را ابزار ارتباط می‌داند که فرستنده‌ای دارد و گیرنده‌ای. او تقسیم‌بندی سه‌گانه‌ای از روایت دارد: 1ـ راوی دیدگاه شخصیت اصلی داستان را دارد، با ضمیر اول شخص می‌نویسد، گاه قهرمان است و گاه شاهد رخدادهای داستان؛ 2ـ راوی غیرشخصی است، دانای کل است و به قول گوستاو فلوبر داستان را «از جایگاه خداوندی» می‌بیند؛ 3ـ در جدیدترین گونه‌ی روایت که نمونه‌ی کامل‌اش در آثار هنری جیمز هست،‌راوی روایت خود را به دانش و بینش شخصیت‌ها محدود می‌کند و همه‌چیز چنان پیش می‌رود که انگار هریک از شخصیت‌ها، راوی است.

ژرار ژنت: ژرار ژنت، منتقد و نویسنده‌ی فرانسوی، روایت را دارای چهار عنصر می‌داند: 1ـ نظم که بیان منطقی و زمان‌مند داستان است؛ 2ـ تداوم روایت که نشان می‌دهد کدام رخدادها یا کارکردهای داستان را می‌توان گسترش داد یا حذف کرد؛ 3ـ تکرار که به تعداد روایت یک رخداد در رمان می‌پردازد؛ 4ـ حالت یا وجه، به این معنا که فاصله‌ی روایت با بیان راوی کدام است؟ آیا روایت مستقیم است یا غیرمستقیم و یا غیرمستقیم آزاد؟

آلجیر گریما: گریما، روایت‌شناس مقیم فرانسه، برای روایت، سه نوع ساختار قائل است: الف ـ زنجیره‌های اجرایی که چگونگی انجام عمل و یا مأموریتی را بیان می‌کند؛ ب ـ زنجیره‌های میثاقی که به وسیله‌ی آن‌ها وضعیت روایی مورد نظر به سرانجام معهود خود می‌رسد؛ ج ـ زنجیره‌های جابه‌جاکننده که به کمک آن‌ها انواع جابه‌جاسازی روایتی انجام می‌شود.

در پایان باید گفت که نظریه‌های روایت محدود به این پنج نظریه نمی‌شوند و ممکن است ما به نظریات دیگری هم بربخوریم، اما این پنج نظریه که به شکل موجز معرفی شد، از اصلی‌ترین نظریات مبحث روایت محسوب می‌شون




نامه نگارى : گفتگویى است کتبى که هر کس در زندگى خود، کم یا زیاد، به آن نیازمند مى شود.

انواع نامه
نامه خصوصى در بردارنده مطالب فردى است . نامه خصوصى، به صرف خصوصى بودن، نباید از شیوایى و رسایى بى بهره باشد.نامه خصوصى باید هم ساده باشد و صمیمى، و هم زیبا و دلنشین.
رعایت نکات زیرتوصیه مى شود:
یکم . انتخاب کاغذ خوب و مرغوب، و قلم مناسب.
دوم . نوشتن روى یک برگ کاغذ و خالى گذاشتن پشت آن.
سوم . تمیز و خوانا نوشتن.
چهارم . گنجاندن مطالب کوتاه و پربار.
پنجم . کم کردن از تکلّفات و مبالغات لفظى.
ششم. رعایت اصول نشانه گذارى و شیوه خط و قواعد ساختارى نوشته، مانند حاشیه دادن و فاصله گذاشتن میان سطرها.
هفتم. آوردن نام و امضاى خود در سمت چپ انتهاى نامه.
هشتم. نوشتن نام و عنوان گیرنده در سمت راست بالاى صفحه اوّل نامه.
نهم. درج تاریخ و محلّ نگارش نامه در سمت چپ بالاى صفحه اوّل نامه.
دهم. نوشتن نام و نشانى کامل گیرنده پشت پاکت.
یازدهم. نوشتن نام و نشانى کامل خود پشت پاکت و داخل نامه، زیر آخرین صفحه.

نامه ادارى معمولا میان دو شخصیت حقوقى یا یک شخصیت حقیقى و حقوقى مبادله مى شود. دو شرط اصلى نگارش نامه ادارى، یکى رسمیّت و تبعیّت از قواعد ادارى است - اگر چه خشک و مخالف ذوق باشد - و دیگرى جدیت









انشای توصیفی :

در انشای توصیفی باید به توصیف همه جانبه موضوع پرداخت . برای توصیف خوب باید چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم . آنچه را مشاهده کرده ایم یا میکنیم به دقت به ذهن بسپاریم ویادداشت کنیم.

اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید مراقب باشیم چیزی از قلم نیفتد. لازم است توصیف ما به گونه ای باشد که خواننده مورد وصف (موضوع) را در مقابل چشمان خود آنگونه که هست مجسم کند و خویشتن را در مقابل آن ببیند . هر چه توصیف ما دقیق تر و زیبا تر باشد انشا یا نوشته بهتر خواهدبود .

برای مثال وقتی از ما می خواهند باغی را توصیف کنیم تمام توضیحات لازم از جمله صدای پرندگان – آب – حرکت برگ ها و حتی ریزترین مطالب از چشم ما دور نماند .


مبنای این استانداردها بر این اساس است که معلمان تازه کار چه چیزی را باید بدانند و یا انجام دهند. فرآیند آموزشی معلمان مجرب و کارآمد، نمایشگر درک کامل آنان از نیازهای تحصیلی؛ احساسی و فیزیکی تک تک یادگیرندگان است. به دنبال هر یک از استانداردهای معلم مجرب، به ملاک های عملکردی پیشنهادی اشاره شده است.

انتظار می رود که استانداردها و ملاک های عملکردی به عنوان یک کل مورد توجه قرار گیرد. نه این که به عنوان یک لیست تجویز شده برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده واقع شود. ملاک های عملکردی برای هر استاندارد ماهیتی توصیفی دارند و بر اساس درجه اولویت ذکر نشده اند.

استاندارد 1 : معلم مجرب آموزش را طراحی و برنامه ریزی می کند.

ملاک های عملکردی:

- آموزش را به گونه ای تدوین می کند که دانش آموزان را وادار به استفاده از دانش، مهارت و فرآیند های تفکر کند.

- مهارتها و فرآیندهای تفکر و محتوا را در ماده درسی تلفیق می کند.

- آن دسته از تجارب یادگیری که امکان چالش، تلاش، انگیزش و مشارکت فعال در یادگیری را فراهم می آورد، مورد بهره برداری قرار می دهد.

- موقعیت فیزیکی کلاس را به گونه ای ترتیب می دهد که یاددهی و یادگیری امکان به کارگیری روش های مختلف را فراهم آورد.

- فرآیند ارزیابی مناسب را تدوین می کند و به کار می گیرد.

- منابع مناسب و گوناگونی را از مدرسه و جامعه؛ در جهت خدمت به یادگیری جمع آوری نموده و از آنها استفاده می کند.

- آن دسته از تجارب یادگیری را که دانش آموزان را به سازگاری، چاره جویی؛ چالش انگیزی؛ انعطاف پذیری و خلاقیت تشویق می کند، تدوین و آنها را به کار می گیرد.

- از دانش حاصل از تجارب گذشته برای پیش بینی چالش های آموزشی آینده استفاده می کند.


استاندارد ۲: فضای یادگیری را ایجاد و آن را حفظ می کند.

ملاک های عملکردی: - ارتباط حمایت آمیز با دانش آموزان برقرار کند و آنان را به چالش کشاند.

- به وسیله تعیین انتظارات مناسب در طی فعالیت های گروهی، تعامل کلاسی مثبت ایجاد می کند.

- نسبت به تک تک فراگیران حساسیت مناسب نشان می دهد و به شکلی واقعی پاسخگوی همه دانش آموزان است.

- به منظور ارتقا فرایند کلاسی و شیوه های آموزشی از خود انعطاف پذیری و خلاقیت نشان می دهد.

- جهت ایجاد یک محیط چندرسانه ای غنی مواد و وسایل را به نحو مناسب جای داده و سازماندهی می کند.

- از انواع فنون کلاس داری که احساس مسئولیت و مشارکت همه افراد را ترغیب می کند، استفاده می کند.

- با دیگر همکاران جهت ایجاد یک فضای یادگیری کارآمد در درون مدرسه همکاری می کند.


استاندارد ۳: آموزش را اجرا، اداره می کند.

ملاک های عملکردی: - هدف های جزیی و حدود انتظار مربوط به یادگیری را بیان می کند.

- میان یادگیری و دانش قبلی تجارب و سوابق دانش آموزان و نیز انتظار نقش های آینده شان ارتباط برقرار می کند.

- از مجموعه مهارت ها، مفاهیم، ویژگی ها و یا فرآیندهای تفکر که باید آموخته شود، الگوسازی کرده و آنها را عملاً نشان می دهد.

- موفقیت هایی جهت افزایش معلومات فراگیران درباره تشابهات و تفاوت های فرهنگی ایجاد می کند.

- فراگیران را جهت انعکاس تفکرات خود و دیگران ترغیب، تشویق و تهییج می کند.

- از راهبردهای مناسب طرح سؤال جهت کمک به دانش آموزان برای تفکر و حل مسأله استفاده می کند.

- آزمونی از مباحث اجتماعی مرتبط با محتوای درس برای دانش آموزان ترتیب می دهد.

- از رسانه ها جدید استفاده بهینه می کند.

- از زمان استفاده بهینه می کند.

- برای دانش آموزان موقعیت هایی را جهت انجام تمرین مطالب آموخته شده فراهم می کند.

- آموخته های اشتباه(خطاهای یادگیری) دانش آموزان را شناسایی می کند، راهنمایی های لازم را انجام می د هد و پیشرفت آنان در رسیدن به اهداف معین به طور مستمر بازخورد می دهد.


استاندارد ۴: نتایج یادگیری را سنجیده بیان می کند.

ملاک های عملکردی: - روش های ارزشیابی مناسب را انتخاب می کند و آنها را مورد استفاده قرار می دهد.

- شرایط مناسبی را برای ارزیابی ایجاد می کند که تفاوت های اجتماعی و فرهنگی و فیزیکی را مورد توجه قرارداده باشد.

- عملکرد دانش آموزان را با استفاده از ملاک های تعیین شده ارزیابی می کند.

- موقعیت هایی را برای دانش آموزان جهت ارزیابی ، بهبود و ارتقا عملکردهایشان بر اساس نتایج ارزشیابی فراهم می کند.

- انتظارات، ملاک های ارزشیابی، وضعیت پیشرفت آنان و نقاط قوت و ضعف را به والدین و خود فراگیرنده اعلام می کند.












 آیا مي‌دانستید برخی‌ها واژه‌هاي زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی مي‌دانند؟

آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژه‌هاي دیگر.

 آیا مي‌دانستید که بسیاری از واژه‌هاي عربی در زبان فارسی در واقع عربی نیستند و اعراب آن‌ها را به معنایی که خود مي‌دانند در نمي‌یابند؟ این واژه‌ها را ساختگی (جعلی) مي‌نامند و بیشترشان ساختة ترکان عثمانی است. از آن زمره‌اند:

ابتدایی (عرب مي‌گوید: بدائی)، انقلاب (عرب مي‌گوید: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، تولید (انتاج)، تمدن (مدنیه)، جامعه (مجتمع)، جمعیت (سکان)، خجالت (حیا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعی)، مسری (ساری)، مصرف (استهلاک)، مذاکره (مفاوضه)، ملت (شَعَب)، ملی (قومی)، ملیت (الجنسیه) و بسیاری از واژه‌هاي دیگر.

 بسیاری از واژه‌هاي عربی در زبان فارسی را نیز اعراب در زبان خود به معنی دیگری مي‌فهمند، از آن زمره‌اند:

رقیب (عرب مي‌فهمد: نگهبان)، شمایل (عرب مي‌فهمد: طبع‌ها)، غرور (فریفتن)، لحیم (پرگوشت)، نفر (مردم)، وجه (چهره) و بسیاری از واژه‌هاي دیگر.

 آیا مي‌دانستید که ما بسیاری از واژه‌هاي فارسی‌مان را به عربی و یا به فرنگی واگویی (تلفظ) مي‌کنیم؟ این واژه‌هاي فارسی را یا اعراب از ما گرفته و عربی (معرب) کرده‌اند و دوباره به ما پس داده‌اند و یا از زبان‌هاي فرنگی، که این واژها را به طریقی از خود ما گرفته‌اند، دوباره به ما داده‌اند و از آن زمره‌اند:

از عربی:

فارسی (که پارسی بوده است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فیل (پیل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، یاقوت (یاکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)، نارنجی (نارنگی)، سفید (سپید)، قلعه (کلات)، خنجر (خون گر)، صلیب (چلیپا) و بسیاری از واژه‌هاي دیگر.

از روسی:

استکان: این واژه در اصل همان «دوستگاني» فارسي است که در فارسي قديم به معناي جام شراب بزرگ و يا نوشيدن شراب از يك جام به افتخار دوست بوده است که از سدة ١۶ ميلادي از راه زبان‌ تركي وارد زبان روسي شده و به شكل استكان درآمده است و اکنون در واژه‌نامه‌هاي فارسي آن را وام‌واژه‌اي روسي مي‌دانند.

سارافون: اين واژه در اصل «سراپا» ی فارسي بوده است كه از راه زبان تركي وارد زبان روسي شده و واگویی آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعي جامة ملي زنانة روسي گفته مي‌شود كه بلند و بدون آستين است.

پیژامه: همان « پای‌جامه» فارسی است که اکنون در زبان‌هاي انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی pyjama نوشته شده و به کار مي‌رود و آن‌ها مدعی وام دادن آن به ما هستند.

واژه‌هاي فراوانی در زبان‌هاي عربی، ترکی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز فارسی است و بسیاری از فارسی زبانان آن را نمي‌دانند. از آن جمله‌اند:

کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریباً همة زبان‌هاي اروپایی هست.

شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackal و در آلمانیSchakal نوشته مي‌شود.

کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravan و در آلمانی Karawane نوشته مي‌شود.

کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته مي‌شود.

پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته مي‌شود.

مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus نوشته مي‌شود.

شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته مي‌شود.

بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته مي‌شود و در این زبان‌ها معنی رشوه هم مي‌دهد.

لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته مي‌شود و در این زبان‌ها به معنی ملوان هندی نیز هست.

خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبان‌هاي انگلیسی و آلمانی khaki نوشته مي‌شود.

کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته مي‌شود.

ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته مي‌شود. Esther نیز که نام زن در این کشورهاست به همان معنی ستاره است.

برخی دیگر از نام‌هاي زنان در این کشور‌ها نیز فارسی است، مانند:

Roxane که از واژة فارسی رخشان به معنی درخشنده است و در فارسی نیز به همین معنی برای نام زنان روشنک وجود دارد.

Jasmine که از واژة فارسی یاسمن و نام گلی است.

Lila که از واژة فارسی لِیلاک به معنی یاس بنفش رنگ است.

Ava که از واژة فارسی آوا به معنی صدا یا آب است. مانند آوا گاردنر.

واژه‌هاي فارسی موجود در زبان‌هاي عربی، ترکی و روسی را به دلیل فراوانی جداگانه خواهیم آورد.

 آیا مي‌دانستید که این عادت امروز ایرانیان که در جملات نهی‌کنندة خود «ن» نفی را به جای «م» نهی به کار مي‌برند از دیدگاه دستور زبان فارسی نادرست است؟

امروز ایرانیان هنگامی که مي‌خواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! یا مگو! (یعنی به جای کاربرد م نهی) به نادرستی مي‌گویند: نکن! یا نگو! (یعنی ن نفی را به جای م نهی به کار مي‌برند).

در فارسی، درست آن است که برای نهی کردن از چیزی، از م نهی استفاده شود، یعنی مثلاً باید گفت: مترس!، میازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نیازار!، نده!، نبادا!) و تنها برای نفی کردن (یعنی منفی کردن فعلی) ن نفی به کار رود، مانند: من گفتة او را باور نمي‌کنم، چند روزی است که رامین را ندیده‌ام. او در این باره چیزی نگفت.

 آیا مي‌دانستید که اصل و نسب برخی از واژه‌ها و عبارات مصطلح در زبان فارسی در واژ‌ه‌ها عبارتی از یک زبان بیگانه قرار دارد و شکل دگرگون شدة آن وارد زبان عامة ما شده است؟ به نمونه‌هاي زیر توجه کنید:

هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژه‌ها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه مي‌تواند نازیبا و نچسب باشد، جملة انگلیسی I shall have (به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژة مسخره آمیز را برای هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه) به کار مي‌برند.

چُسان فُسان: از واژة روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.

زِ پرتی: واژة روسی Zeperti به معنی زتدانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاق‌های روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان مي‌افتاد دیگران مي‌گفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.

شِر و وِر: از واژة فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.

فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار در شهر باستون Boston در امریکا بافته شده است و بوستونی مي‌گفته‌اند.

اسکناس: از واژة روسی Assignatsia که خود از واژة فرانسوی Assignat به معنی برگة دارای ضمانت گرفته شده است.

فکسنی: از واژة روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شده است.

لگوری (دگوری هم مي‌گویند): یادگار سربازخانه‌هاي ایران در دوران تصدی سوئدی‌ها است که به زبان آلمانی به فاحشة کم‌بها یا فاحشة نظامی مي‌گفتند: Lagerhure.

نخاله: یادگار سربازخانه‌هاي قزاق‌هاي روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ مي‌گفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند.

منبع: sare.ir





هر چه به خرداد نزدیک مى شویم، دلهره هاى پایان سال تحصیلى که دانش آموزان را گرفتار مى کند نیز بیشتر مى شود. در هر سن و سال و وضعیت تحصیلى که باشیم باز هم امتحان، امتحان است و ترس و اضطراب هاى خاص خودش را دارد. قصد ما ترساندن بیش از حد شما از امتحان نیست. در این مطلب شما را با روش هاى کاربردى آشنا مى کنیم که مى تواند در آمادگى شما براى امتحانات پایان ترم مفید واقع شود. علت بیشتر مشکلات آموزشى دانش آموزان عدم استفاده صحیح از نیروى فکرى و ذهنى است. مهمترین دلیل که باعث مى شود مطالب درسى در زمان برگزارى امتحانات به فراموشى سپرده شود، عدم داشتن حضور ذهن است. استفاده صحیح از نیروى ذهن به همراه یک برنامه ریزى متناسب و دقیق و به کارگیرى قواعد اصولى حین مطالعه از مهم ترین عوامل در به خاطر سپردن مفاهیم و نهایتاً موفقیت دانش آموز در امتحانات است.

اما اینکه چطور مطالعه کنیم، اولین سئوالى است که دانش آموزان در کلاس هاى یادگیرىروش هاى آموزشى مى پرسند. قدم اول براى مطالعه درس هاى امتحانى، تنظیم برنامه درسى است. درس خواندن نیز همانند دیگر مسائل مهم زندگى به برنامه ریزى و تنظیم و دقت نیاز دارد. برنامه ریزى به شما کمک مى کند که است�د. به این توجه نکنید که چون استعداد زیادى در بعضى از درس ها مثلاً ریاضى ندارید، وقت گذاشتن بى فایده است. این یک حقیقت است که ما کارى را انجام مى دهیم که دوست داریم. اما اگر هدف از درس خواندن برایمان روشن باشد دیگر علاقه داشتن یا نداشتن و حتى استعداد مهم نیست. هدف در شما انگیزه ایجاد مى کند که با خاطرى آسوده و به دور از تنفرات درسى به یادگیرى درس موردنظر بپردازید. در برنامه ریزى خود تنها به یک درس اکتفا نکنید. برخى افراد از شیوه مطالعه تک درس استفاده مى کنند. اینکه شما یک هفته براى خواندن یک درس وقت بگذارید، ذهن تان خیلى زود خسته شده و یادگیرى تان کاهش مى یابد. به جاى شیوه تک درس، مطالعه ۳ ، ۴ درس را در برنامه تان بگنجانید. هر چقدر تنوع در زمان بندى و دروس مورد مطالعه، بیشتر باشد بازده ذهنى شما نیز بیشتر خواهد بود. به تناسب بین دروس انتخابى نیز توجه کنید. مطالعه همزمان درس هایى که با عدد و فرمول سروکار دارد، شیوه کارآمدى نیست. خواندن شیمى و فیزیک در یک روز به طور چشو� مطالعه ۳ ، ۴ درس را در برنامه تان بگنجانید. هر چقدر تنوع در زمان بندى و دروس مورد مطالعه، بیشتر باشد بازده ذهنى شما نیز بیشتر خواهد بود. به تناسب بین دروس انتخابى نیز توجه کنید. مطالعه همزمان درس هایى که با عدد و فرمول سروکار دارد، شیوه کارآمدى نیست. خواندن شیمى و فیزیک در یک روز به طور چشمگیرى ذهن شما را خسته مى کند و مانع از ادامه فعالیت مغزى شما مى شود. ترکیب درس هاى مفهومى مثل ریاضى و فیزیک با درس هایى که به حفظیات معروفند مثل ادبیات بهترین شیوه براى مطالعات تمام وقت به شمار مى رود.

خودتان را از مطالعه بیزار نکنید، اینکه شما خودتان را براى امتحان آماده مى کنید به معنى حذف تفریح و سرگرمى از برنامه روزانه نیست. بعد از ۴۵ تا ۵۰ دقیقه مطالعه به یک ربع استراحت نیاز دارید. نوشیدن یک لیوان آب میوه یا شیر به همراه بیسکویت، آجیل در این میان تاثیر مفیدى بر عملکرد مغزى شما خواهد داشت. مى توانید براى خودتان پاداش تعیین کنید. با خودتان قرار بگذارید که اگر فلان درس را به موقع و البته با یادگیرى کامل تمام کردید، به تماشاى برنامه تلویزیونى دلخواه بروید یا موزیک مورد علاقه تان را گوش دهید. حال پس از اینکه برنامه ریزى کردید و طول مدت مطالعه را تعیین کردید، به مطالعه مشغول شوید. چگونگى مکان و زمان مطالعه تاثیر مهمى در فرآیند یادگیرى شما دارد. البته این موضوع به روحیات شما بستگى دارد. بعضى فقط در محیط آرام درس مى خوانند یک سرى هم در مکان هاى شلوغ و با هر سروصدایى مى توانند به مطالعه بپردازند. در هر حال باید در هر مکانى که هستید تمرکز حواس داشته باشید. همیشه عواملى وجود دارند که باعث حواس پرتى ما از موضوع اصلى شوند. یادآورى خاطرات و تخیلات گوناگون که عموماً منشاء محیطى دارد و از سروصدا و رفت وآمد دیگران حاصل مى شود، از مهمترین مواردى است که باعث از دست رفتن تمرکز و حضور ذهن مى شود. در این زمان صدبار هم که یک نوشته را بخوانیم در ذهن مان ثبت نمى شود.

براى اینکه ذهن تان از موضوع اصلى دور نشود، تند بخوانید. نه آن قدر که چیزى نفهمید. سرعت مطالعه خود را تا آنجا افزایش دهید که یک درگیرى ذهنى مطلوب ایجاد شود. تندخواندن نوعى مطالعه اولیه به صورت سریع است که باعث مى شود با مفاهیم کلى درس آشنا شوید. سپس از خودتان سئوال بپرسید. سئوالاتى که حول وحوش موضوع اصلى درس دور مى زند به شما کمک مى کند با ایجاد ارتباط بین مفاهیم، یادگیرى درس را براى خودتان آسان سازید. البته یادگیرى شما باید در طول سال تحصیلى و همزمان با آموزش درس موردنظر انجام گیرد، یادگیرى که در اینجا گفته مى شود تکرار مجدد درس و به خاطر سپردن آن در مغز است.

در حین تندخواندن، ابتدا چیزهایى را بخوانید که فهم شان برایتان ساده است. تمامى زیرنویس ها، پاراگراف ها، سرفصل ها و مطالبى را که مهم به نظر مى رسند بخوانید، حتى اگر کمى از مطلب را بفهمید، بهتر از آن است که چیزى از آن سر در نیاورید. در یادگیرى فرمول ها و لغات خارجى به جاى حفظ کردن آنها، شکل شان را به خاطر بسپارید. به کارگیرى گوش و چشم در درک مطالب از اهمیت ویژه اى برخوردار است. از طریق سمعى هم مى توانید به درک مفاهیم درسى نائل شوید. صداى خودتان را ضبط کنید و در طول روز گوش کنید. این کار به شما کمک مى کند تا در هر لحظه اى حتى زمانى که به استراحت مشغولید از طریق تکرار، مطالب را در حافظه تان ثبت کنید.

تصویری از دجال بر طبق مشخصات تعریف شده در روایات و احادیث

مشخصات:

ناگهان مردی درشت اندام، قرمز رنگ با موی فر، یک چشم که چشم کورش بیرون آمده بودرا دیدم. گفتند:این دجال است. (۱)

دجال چشم راستش کور و مانند دانه انگور برجسته و از حدقه جدا شده است (۲)

مردی کوتاه، مصیبت زده، دارای موی فر و یک چشم است و چشم کورش بارز و برجسته است (۱)

او یک چشم است و پیشانی باز دارد و گودی زیر گلویش عریض و دارای انحنا است (۲)

فرمودند دجال چشم چپش کور است و موی زیاد دارد (۳)

فرمودند همانا بین دو چشمش کلمه کافر نوشته شده است و در روایتی دیگر می گوید کلمه کافر به صورت مقطع (ک ف ر) نوشته شده است (۴)

به سرعت رفتیم تا به دیری رسیدیم. در آن دیر بزرگترین و محکم ترین انسان را دیدم. (منظور دجال است) (۴)

ما بین خلق آدم تا برپایی قیامت مخلوقی بزرگتر از دجال (از نظر فتنه و قدرت) آفریده نشده است (۵)

و اما در مورد عقیم بودن دجال، در حدیث ابوسعید خدری -رضی الله عنه- در داستانش با ابن صیاد چنین آمده است. او به ابوسعید گفت: «آیا از پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- نشنیده ای فرمودند: او (دجال) بچه دار نمی شود ابوسعید گفت، گفتم: بلی (۱)

به نحوی که در حدیث ابن عمر نقل شده است و چشم چپ او نیز که تکه گوشتی اضافه دارد (۳و۴)

چشمش كور است، ناخن و استخوان پیشانى اش شكستگى دارد، افعى ها ازاو بیرون مى آید، پشتش قوز دارد، هر سلاحى را در دست خود كج مى كند حتى نیزه و كمانرا، تا سینه در دریا فرو مى رود، كوتاه قد و كهنسال است و در میان دو چشمش نوشتهشده : كافر » ((۱۴۳) صحیح مسلم ج ۸ ص ۱۹۳ و الزام الناصب ص ۲۰۲ و ۲۲۸ )

دجّال با یك چشمش مىبیند ولى با چشم دیگرش نمى بیند، قامتى دراز و چشمانى زاغ دارد كه از آنها آب مى ریزد، صورتش آبله رو است و دهانش بوى بد مى دهد، دندانهایش درشت است و ناخنهایشخمیده، پوست بدنش آبله دار و بى مو، در سرش نشانه شكستگى دارد، گردنش دراز، اخلاقشزشت و انگشتانش بسیار بلند است كه از وسطهاى كف دستش منشعب مى شود، صدایش طنین دار،شانه هایش بلند و پیشانى اش فراخ است، یكى از دیده هایش معیوب است، ریشش به سینه اشفروهشته، مردى زشت خوى و ترش رویست، بر مركبى سوارست كه خودش سرخ و پاهایش سبز استو میان دو گوشش ۲۰ میل است!!، سرش چون كوهى بلند و پشتش متناسب با آنست. گامهایش ۲۰ میل است!! (الحاوى للفتاوى ج ۲ ص ۱۷۱، صحیح بخارى ج ۹ ص ۶۰، صحیح مسلم ج ۸ ص ۱۹۵، الزامالناصب ص ۷۴ و بشارة الاسلام ص ۲۷۴ )

«همراه او آتش و نورى هست، آتش او آب خنك است و آب او آتش است. هر كس از شما شیعیانآن زمان را درك كند خود را به آنچه كه آتش به نظر مى رسد بیفكند كه آنچه آتش تصوّرشود آب گوارائى است!!» (بشارة الاسلام ص۲۷۴، صحیح مسلم ج ۸ ص ۱۹۵ و الحاوى للفتاوى ج ۲ ص ۱۷۱)

او بر فراز مركبى مى آید كهبین دو گوشش یك میل است. او خروج مى كند درحالیكه بهشت و جهنّم را با خود یدك مىكشد و كوهى از نان و رودخانه اى از آب را همراه خود حمل مى كند. (صحیح بخارى ج ۹ ص ۶۱، صحیح مسلم ج۴ ص۱۲۰، ینابیع المودّه ج ۳ ص ۱۶۵، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۹۴، منتخب الاثر ص۴۶۰، البیان ص ۱۰۴، كشف الغمّه ج ۳ ص ۲۶۰ والزام الناصب ص ۷۴)

چشم راستش معیوب و چشم دیگرش چون ستارهصبح بر پیشانى اش مى درخشد. در چشم چپش چون زالوئى آمیخته با خون است...... و بر مركبىسرخ به طول هفتاد زراع سوار مى شود. گامهایش یك میل است، زمین رد زیر پاهایشدرنوردیده مىشود. بر آبى عبور نمى كند جز اینكه براى همیشه در زمین فرو مى رود (خشك مىشود )، با صداى بلند بانگ مى زند ( الصّواعق المحرقه ص۱۶۵، بحار الانوار ج۵۲ ص۱۹۲، الزامالناصب ص۱۸۰، بشارة الاسلام ص ۴۴ و الملاحم و الفتن ص۷۷ )

منابع
(1) «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب ذکر الدجال (13/90- با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب ذکر المسیح بن مریم -علیهما السلام- و المسیح الدجال (2/237 - با شرح نووی).
(2) «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب ذکر الدجال (13/90 - با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة باب ذکر الدجال (18/59 - با شرح نووی).
(3) «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب ذکر الدجال (18/65 - با شرح نووی).
(1) «سنن ابوداود» (11/443 - با شرح عون المعبود).
حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (2/317 - 318) (حدیث 2455).
(2) «مسند احمد» (15/28 - 30) شرح احمد شاکر او می گوید اسنادش صحیح است و ابن کثیر آن را حسن دانسته است «النهایة / الفتن و الملاحم» (1/130) د. طه زینی.
(3) «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة باب ذکر الدجال (18/60 - 61 - با شرح نووی).
(4) «صحیح بخاری» کتاب الفتن با ذکر الدجال (13/91 - با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة باب ذکر الدجال (18/59 - با شرح نووی).
(5) «صحیح مسلم» کتاب الفتن باب ذکر الدجال (18/59 - با شرح نووی).
(1) «صحیح مسلم» (18/61 - با شرح نووی).
(2) «فتح الباری» (13/100).
(3) «شرح نووی بر مسلم» (18/60).
(4) «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة باب قصة الجساسة (18/81 - با شرح نووی).
(5) «صحیح مسلم کتاب الفتن باب فی بقیة من أحادیث الدجال (18/ 86 - 87 - با شرح نووی).
(1) «صحیح مسلم» کتاب الفتن باب ذکر ابن صیاد (18/50 - با شرح نووی).
(2) «فتح الباری» (13/97).
(3) «شرح نووی بر مسلم» (2/235).
(4) «التذكرة» (ص 663).


عکس مانور نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس نیروهای ضد شورش ناجا


عکس تکاوران نیروی انتظامی


عکس ماموران یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس رزمایش نیروهای یگان سرکوب پلیس


عکس نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس ماموران ضد اغتشاش نیروی انتظامی


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس تکاوران نیروی انتظامی


عکس مانور نیروهای ضد شورش ناجا


عکس ماموران یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس نیروهای یگان سرکوب پلیس


عکس تکاوران نیروی انتظامی


عکس ماموران یگان بکوب نیروی انتظامی


عکس نیروهای ضد شورش ناجا


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس ماموران ضد اغتشاش نیروی انتظامی


عکس نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس ماموران یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس ماموران یگان بکوب نیروی انتظامی


عکس رزمایش نیروهای ضد شورش ناجا


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس نیروهای یگان سرکوب پلیس


عکس تکاوران نیروی انتظامی


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس ماموران یگان بکوب نیروی انتظامی


عکس ماموران یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس رزمایش ماموران ضد اغتشاش نیروی انتظامی


عکس نیروهای ضد شورش ناجا


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس تکاوران نیروی انتظامی


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس ماموران یگان بکوب نیروی انتظامی


عکس نیروهای یگان ویژه ناجا


عکس ماموران ضد اغتشاش نیروی انتظامی


عکس ماموران یگان ویژه پاسداران ناجا


عکس مانور تکاوران نیروی انتظامی


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پلیس


عکس ماموران ضد اغتشاش نیروی انتظامی


عکس نیروهای ضد شورش ناجا


عکس مانور نیروهای یگان ویژه پاسداران ناجا