انواع رمان از نظر ساخت

رمان را به لحاظ ساختمان و مایه های سبکی به چهار نوع، تقسیم کرده اند:

رمان حوادث

رمانی است که در آن تکیه اصلی بر حوادثی است که در طی رمان مدام اتفاق می افتد و رمان فی الواقع چیزی نیست جز مجموعه ای از حوادث و ماجراهای پی در پی و مختلف. مثل رمان روبنسون کروزئه اثر دانیل دفئو که مجموعه ای از حوادث گوناگونی است که برای قهرمانان داستان اتفاق می افتد. رمان حوادث، حد فاصل رمان با رمانس است، زیرا در رمانس هم مثلاً امیر ارسلان رومی، خواننده با حوادث متعدد (منتهی محیرالعقول) سرگرم است.

رمان شخصیت

رمان جدید برخلاف رمان های قدیم که معمولاً رمان حوادث بوده اند، رمان شخصیت هستند. در رمان حوادث، تکیه بر اعمالی است که قهرمان داستان انجام می دهد، اما در رمان شخصیت تکیه بر انگیزه ی انجام اعمال است.

بدین ترتیب در رمان های حوادث مثل سمک عیار و غالب داستانواره های قدیم ایرانی می توان پرسید: بعد چه شد؟ And Then?)) اما در رمان شخصیت باید پرسید: چرا چنین شد؟ (? Why) مثلاً در بوف کور توالی حوادث آن قدر اهمیت ندارد که انگیزه ی اعمال و این چرایی هاست که در آن بحث انگیز است. از این رو رمان حوادث را می توان ادامه همان قصه ی بلند دانست و اصطلاح داستان را به شخصیت اختصاص داد و پیداست که این دومی ارزش ادبی دارد.

رمان نامه ای

که در آن ساخت رمان بر مبنای نامه هایی است که بین دو قهرمان اثر رد و بدل می شود. یا خواننده از طریق نامه هایی که در رمان آمده است وارد فضای داستان می شود مثل «نامه های یک زن ناشناس» اثر استفان تسوایک یا «نامه های ورتر»( رنج های ورتر جوان) اثر گوته. در رمان واره های منظم ادبیات فارسی هم گاهی از نامه نگاری بین عاشق و معشوق استفاده شده است.

رمان اندیشه

رمانی است که مبنای آن بر ایده ها و مشرب های از پیش معلوم قالبی است، مثل رمان های نویسندگان حزب کمونیست شوروی. برخی از آثار جورج اورل (مثلا مزرعه حیوانات) و هاکسلی هم از این دست است.

در پایان این بخش بی فایده نیست که به آراء هنری جیمز داستان نویس و منتقد آمریکایی در باب «رمان شخصیت» و «رمان حوادث» اشاره ای به عمل آید. جیمز، تمایز بین این دو نوع رمان را اصولی نمی داند و می گوید از دید نویسنده چنین تمایزی نمی تواند وجود داشته باشد و او این نظر را در مورد تمایز بین رمان و رمانس که همان داستان های عاشقانه پر ماجرا می باشد نیز ابراز می دارد. به نظر هنری جیمز در رمان، حادثه و شخصیت به هم گره خورده اند. شخصیت چیزی جز حادثه نیست و حادثه دلیل بر وجود شخصیت است . بدین ترتیب به عقیده ی او فرق بین رمان حوادث و شخصیت و حتی رمان و رمانس برساخته ی منتقدان ادبی است .


انواع رمان برحسب موضوع

رمان ها را بر حسب تکیه ای که بر مطالب کرده اند و از نظر فرقی که در موضوع و مقاصد هنری دارند، به نحوه ی زیر تقسیم می کنند:

رمان شکل پذیری یا نوول تربیتی موضوع این گونه رمان ها توسعه و تکامل ذهن و شخصیت قهرمان است. قهرمان تجربیات مختلفی را پشت سر می گذارد و معمولاً بعد از سپری کردن یک بحران روحی، به ماهیت، نقش و وظیفه ی خود در جهان پی می برد. برخی از آثار توماس مان و سامرست موام (ماه و شش پشیز) از این دسته اند.

یکی از انواع فرعی این گونه رمان، رمان زندگی هنرمند است که در آن تحول و تکامل خود داستان نویس یا هنرمندی مطرح است. در این گونه داستان ها، هنرمند طی حوادثی به موقعیت و سرنوشت هنری خود وقوف می یابد. مثال این نوع ، رمان معروف مارسل پروست موسوم به «در جست و جوی زمان های گمشده» و «چهره ی هنرمند در جوانی» اثر جمیز جویس است.

رمان اجتماعی که در آن تکیه بر تاثیر اجتماع و مقتضیات اجتماعی بر شخصیت قهرمانان و حوادث داستان است و گاهی نیز در آن تزهایی برای اصلاحات اجتماعی عرضه می شود؛ مثل «خوشه های خشم» اثر جان اشتین بک داستان پرداز آمریکایی.

رمان تاریخی در این نوع رمان، زمینه ی اثر و شخصیت ها و حوادث از تاریخ اخذ شده اند، مثل رمان «ایوانف» اثر والتر اسکات یا «قصه ی دو شهر» اثر چارلز دیکنز یا آشیانه ی عقاب نوشته ی زین العابدین مؤتمن. جورج لوکاچ منتقد بزرگ ادبی در سال 1962 کتابی در بررسی این نوع رمان به نام «رمان تاریخی» نگاشت .

رمان محلی که تکیه ی آن بر آیین و رسوم و لهجه ی شهرها و ولایات است؛ نه به این قصد که صبغه محلی Color – Local پیدا کند بلکه به این جهت که تاثیر اوضاع و احوال و عوامل محلی را بر کردار و رفتار شخصیت های داستان نشان دهد و نحوه ی تفکر و احساسات قهرمانان داستان را با توجه به زمینه ها و مایه های محلی تبیین نماید. مثال این گونه رمان، «ایالت یوکنا پاتافا» اثر ویلیام فالکنر و برخی از آثار رسول پرویزی و صادق چوبک (مثل تنگسیر) است.

رمان روانی که در آن از مسائل ذهنی و روانی قهرمان یا قهرمانان داستانی سخن می رود. این نوع رمان امروز با پیشرفت دانش روانشناسی و روانکاوی، رواج بسیار یافته است. نمونه آن برخی از آثار جویس و ولف و صادق هدایت مثلاً بوف کور است.

انواع رمان از نظر پلات

هسته داستانی (Plot) رمان هم انواع مختلفی دارد: تراژدی، کمدی، طنز، عاشقانه.

باید توجه داشت که در رمان محض یعنی رمان به معنی واقعیش و به اصطلاح Novel Proper، شخصیت های پیچیده و مشکلی از طبقات مختلف اجتماع مطرح اند که برای اعمالی که در داستان انجام می دهند انگیزه های متفاوتی دارند. این قهرمانان در تقابل با شخصیت های دیگر، تجربیات زندگی را به خواننده منتقل می کنند. اما در داستان های عاشقانه و پهلوانی یعنی رمانس منثور ، همان طور که در منشأش رمانس های پهلوانی یا شهسوارانه دیده می شود، شخصیت های ساده ای مطرح اند که معمولاً عمق ندارند، و پیچیده نیستند و نویسنده در مورد آنان اغراق می کند و آنان را والاتر از آن چه هستند و به طور کلی بالاتر از واقعیت نشان می دهد. در این گونه رمان ها، قهرمان و نابکار، ارباب و رعیت، بد و خوب به صورت قاطعی از هم جدا می شوند. قهرمان از جنس دیگر مردمان نیست و از بافت واقعی اجتماع جداست. ساختمان پلات بر آرمان ها و خیالات و ماجراهای غیر واقعی مبتنی است. نمونه رمانس نوول ها را می توان در آثار خیالی عاشقانه – پهلوانی یا عاشقانه– ماجراجویانه در مقابل رمان های واقع گرا (Realistic Novels) والتر اسکات دید. امیلی برونته، ادگار آلن پو، مارک تواین، هم چنین آثاری دارند که کاملاً از آثار کسانی چون فالکنر متمایز است.

مراد از این بحث این است که ارزش پلات در همه انواع رمان ها به یک اندازه نیست. در برخی بسیار منسجم و در برخی سست و بی رمق است و چنان که بعداً توضیح داده خواهد شد. در برخی از روایات نیز اصلاً نمی توان قایل به پلات شد که ما این گونه روایات را قصه (در مقابل داستان) می خوانیم.