برای رسیدن به (مدلول) یقینی احتیاج به شناخت راه‏های استدلال منطقی داریم و روش استدلال و استنتاج بر سه نحو است:1 - قیاس 2 - تمثیل 3 - استقراء

در حقیقت اگر بخواهد استلال، قطعی و یقینی و بدون شبهه و شک باشد، باید از راه قیاس منطقی وارد شد و الا تمثیل و استقراء روشهای یقینی برای رسیدن به نتیجه نیستند.

اما قیاس که روش علمی است. به این صورت است که هر قیاسی مشتمل بر یک عده قضایای یقینی باشد زیرا اگر یکی از مقدمات یقینی نباشد نتیجه، یقینی نخواهد بود چون نتیجه‏ای که بدست می‏آید تابع أخسّ مقدمتین است. مثلاً اگر بگوئیم:(این میز است) و (گمان می‏کنم که هر میزی از چوب باشد) نمی‏توانیم به نتیجه قطعی دست یابیم یعنی نمی‏توانیم به طور قطع بگوئیم. (این میز از چوب است) بنابراین شرط اساسی برای نتیجه‏گیری این است که مقدماتی که در طریق استدلال است، هم یقینی باشد. هر گاه از مقدمات علمی به نتیجه یقینی دست یافتیم به این استدلال قیاس می‏گویند بنابراین شرط استنتاج بر نحو قیاس این است که مقدمات یقینی باشد، شرط دیگر این نحوه استدلال این است که واسطه‏ای در کار باشد تا به وسیله آن بتوانیم به نتیجه برسیم. مثلاً می‏گوئیم:(این چوب است). و (هر چوبی و زنش از آب سبکتر است). پس نتیجه می‏گیریم که این چوب نیز از آب سبکتر است. همان طور که مشاهده میشود حد وسط یا واسطه در استدلال کلمه چوب است. شرط سوم این است که مقدمه دوم (کبری) کلی باشد. شرط چهارم این است که مقدمه اولی (صغری) قضیه موجبه (مثبت) باشد و منفی نباشد این یک شکل از اشکال اربعه قیاس است این قیاس دارای 4 شکل است.(1)

پی‏نوشت‏ها:
1 - با استفاده از محمد رضا مظفرالمنطق، ج‏2، ص 240.