خاکستر سوزان




"استاد غلامحسین بنان" در ارديبهشت ماه سال 1290 خورشيدی در تهران خيابان "زرگنده" (قلهک)، در خانواده اي متمول و صاحب جاه، به دنيا آمد. پدرش "كريم خان بنان الدوله نوری" و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی ميرزاركنی (ركن الدله) برادر ناصرالدين شاه يا پسر محمد شاه "استاد غلامحسین بنان" در ارديبهشت ماه سال 1290 خورشيدی در تهران خيابان "زرگنده" (قلهک)،در خانواده اي متمول و صاحب جاه، به دنيا آمد. پدرش "كريم خان بنان الدوله نوری" و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی ميرزاركنی (ركن الدله) برادر ناصرالدين شاه يا پسر محمد شاه قاجار بود. از شش سالگی بنا به توصيه استاد "نی داود" به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پيانو پرداخت و در اين راه از راهنمايی های مادرش كه پيانو را بسيار خوب می نواخت بهره ها گرفت، اولين استاد او پدرش بود و دومين استاد، مرحوم "ميرزا طاهر ضياءذاكرين رثايی" و سومين استادش مرحوم "ناصرسيف" بوده اند.

بنان در سال 1321 خوانندگی را در راديو آغاز كرد، درآن زمان، شادروان روح الله خالقی مسوليت راديو را بر عهده داشت، روزی كه بنان با عبدالعلی وزيری جهت امتحان به راديو می روند در دفتر روح اله خالقی، ابوالحسن صبا هم نشسته بوده، از بنان مي خواهند كه برای ايشان قطعه ای بخواند و او « درآمد سه گاه» را آغازمی كند و صبا هم با ويلن او را همراهی می كند.هنوز « درآمد» تمام نشده بود كه خالقی به صبا می گويد:"شما نواختن ويولن را قطع كنيد" و به بنان اشاره می كند «گوشه حصار» را بخواند و بنان بدون اندک مكثی ، با چنان مهارت و استادی « درآمد حصار» را می خواند و به «سه گاه» فرود می آيد كه روح اله خالقی بی اختيار برخاسته و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آينده وی را در هنر آواز درخشان پيش بينی می كند. صدای بنان، بسيار لطيف و شيرين، زيبا و خوش اهنگ بود، كوتاه می خواند ولی درهمين كوتاهی، ذوق و هنر بسيار نهفته است، غلت ها و تحريرهای او چون رشته مرواريد غلطانی، به هم پيوسته و مانند آب روان است.

از سال1321 صدای "غلامحسين بنان" ، همراه با همكاری عده ای از هنرمندان ديگر از راديو تهران به گوش مردم ايران رسيد و ديری نگذشت كه نام بنان زبانزد همه شد و شيفتگان فراوانی در سراسر كشور پيدا كرد. خالقی او را در اركستر انجمن موسيقی شركت داد و با اركستر شماره یک نيز همكاری خود را شروع كرد و از بدو شروع برنامه هميشه جاويد "گلهای جاويدان" بنا به دعوت استاد ارجمند داود پير نيا با آن همكاری داشت.

بنان در طول فعاليت هنری خود، حدود 450 آهنگ اجرا كرد و انچه كه امتياز مسلم صدای او را پديد می آورد، زير و بم ها و تحريرات صدای اوست كه مخصوص به خودش است. بنان نه تنها در آواز قديمی و كلاسيک ايران استاد بود، بلكه در نغمات جديد و مدرن ايران نيز تسلط كامل داشت. تصنيف زيبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترين معرف اين ادعاست. غلامحسين بنان به سال 1315 خورشيدی به سمت بايگان در اداره كل كشاورزی استخدام شد و بعد از چندی به شركت ايران بار كه مركز آن در اهواز بود منتقل گشت. پس از چند سال به معاونت آن اداره منصوب شد. در سال 1321 به تهران آمد و بنا به پيشنهاد مرحوم "فرخ" كه وزير خواربار بود، به سمت منشی مخصوص وزير به كار پرداخت.

بعد از تغيير كابينه، به اداره كل غله و نان منتقل شد و چندی كفالت اداره دفتر و كارگزينی و مدتی هم مسؤوليت تحويل كوپن نان تهران را بر عهده داشت. در سال 1332 به پيشنهاد شادروان خالقی به اداره كل هنرهای زيبای كشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسيقی ملی به كار مشغول شد و در سال 1334 ريئس شورای موسيقی راديو شد. بنان در سال 1336 ه_ش در یک سانحه اتومبیل چشم راست خود را از دست داد. در سال 1346 نیز به عنوان اعتراض بر ابتذال خوانی در رادیو،خواندن را کنار گذاشت و زمان "قطبی" به طور کلی از رادیو قهر کرد و خانه نشین شد. غلامحسين بنان از ابتدا در برنامه های گل های جاويدان و گل های رنگارنگ و برگ سبز شركت داشته كه رهاورد اين همكاری ها ده ها برنامه گل های جاویدان، گل های رنگارنگ و برگ سبز است و برنامه های متعدد و گوناگون ديگری كه از اين خواننده بزرگ و هنرمند به يادگار مانده است.

غلامحسين بنان مدت ها بود كه مبتلا به ناراحتی جهاز هاضمه شده بود و از طرف ديگر حنجره اش نيز آمادگی بيان نيازهای درونيش را نداشت و به همين دليل اندک اندک از خواندن اجتناب ورزيد و از صحنه هنر كناره كشيد و ديگر حدود بيست سال آخر عمر را تقريبا فعاليت چشم گيری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بيشتر رنجور می كرد و متاسفانه كوشش های پزشكان و خاصه مراقبت ها و از خود گذشتگی های "پری بنان" همسر وفادارو مهربانش هم مؤثر نيفتاد و سرانجام درساعت 7 بعدازظهر پنجشنبه هشتم اسفندماه سال 1364 خورشيدی در بيمارستان ايرانمهر قلهك جهان را بدرود گفت.

گفتنی است وی در آواز به مکتب علینقی وزیری و روح الله خالقی گرایش داشت و یکی از هنر آموزان آواز در هنرستان موسیقی ملی و عضو ارکسترهای مختلف رادیو تهران بود. از جمله آثار او می توان به صفحات گرامافون همراه با نوازندگان مختلف و برنامه های رادیویی همراه با ارکستر گل ها و تکنوازان آن اشاره کرد. بهترین آثار او عبارتند از آواز دیلمان "تنها"،ماهور با پیانوی "رضا محجوبی"، همایون با "مرتضی محجوبی" و از دیگر تصانیف و قطعات این هنرمند برجسته می توان به کاروان، من از روز ازل، نوای نی، من بی دل، ساقی، آهنگ از "محجوبی"، دیدی ای مه آهنگ از "یاحقی"، مشتاق و پریشان، دیدار یار آهنگ از "وزیری"، حالا چرا آهنگ از "خالقی" اشاره کرد. "احمد ابراهيمی" و "کاوه ديلمی" از شناخته شده ترين شاگردان اين هنرمند برجسته به حساب می آیند.

"مرتضی نی داوود" نخستین کسی بود که به استعداد او در پی برد، بنان به نواختن ارگ و خواندن تصنیف و گاهی آواز روی آورد. گاهی هم به تشویق مادرش از آموزشهای پسر خاله خود برخوردار می شد. در سال 1296ش در مهمانی بزرگی که بنان الدوله راه انداخته بود، غلامحسین شش ساله به پیشنهاد مادر پشت ارگ نشست و قطعه ای نواخت و تصنیفی خواند. کودک شش ساله خیلی مورد توجه تحسین مهمانها قرار گرفت، ازآن شب به بعد،که پدر به استعداد پسر پی برده بود،او را پیش استادان بزرگ برای آموزش موسیقی و آواز فرستاد. بنان موسیقی را از " مرتضی نی داوود" و آواز را از "میرزا ضیاء الدین رضایی" فرا گرفت و از آنها نکته ها آموخت و از ردیف های موسیقی ایرانی آگاهی کامل یافت. بنان اگر چه در مدرسه ثروت مشغول تحصیل بود. اما بیشتر توجه او به موسیقی و آواز بود. بعدها در انجمن موسیقی ملی با کلنل وزیری مشغول کار شد.بنان در این انجمن سالهای سال خواننده بود.

بعدها از کلاسهای "روح الله خالقی"،"ابوالحسن صبا"و"مرتضی محجوبی" و دیگر هنرمندان بهره ها برد. بنان خود بارها گفته بود که من پیشرفت خود را در موسیقی مرهون صبا و خالقی می دانم. می گویند بنان بم ترین صدای مردانه را داشت و صدای او در ردیف آواشناسی،صوت متوسط بود. اما لطافت و قدرت صدا از ویژگیهای آوای او بود.بعدها به صلاحدید"کلنل وزیری" و "خالقی" ،صدایش را پایین تر هم آورد و چنین بود که صدایش گرم و گیرا و دل انگیز شد. " صبا" می گفت:"بعضی تحریر ها را هیچ کس به جز بنان نمی تواند درست بخواند" تحریر در اصطلاح موسیقی به معنی پیچیدگی در آواز ،کشش صدا ،غلت دادن آواز و پیراستن آواز از خشونت و زواید است. "فرهاد فخرالدینی" می گوید: "بنان به طرز عجیبی بر صدای خود مسلط بود و من هرگز ندیدم نتی را خارج ،یا کم و زیاد بخواند." بنان ذر انتخاب شعر و درست ادا کردن آن،بیش از اندازه دقت می کرد و در نتیجه وقتی شعر را می خواند آنچنان را آنچنان تر می کرد.

بنان در انتخاب شعر و موسیقی ، سخت خوش سلیقه بود. " روح الله خالقی" می گوید: "صوت بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام" اگر به یکی از تصنیفهای بنان گوش بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان،شکستن کلمه، نابجا خواندن،درنگ یا شتاب بی جا در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی شود. اوج،جای خود را دارد و فرود هم .اینجاست که هنر تبلور پیدا می کندو بنان را در صدر می نشاند. نوع ادای کلمات ،جدا از آواز و همراهی موسیقی هم آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است. "علی تجویدی" می گوید: " مرا عاشقی شیدا" را هیچ خواننده ای توان اجرا نداشت جز بنان، که آنرا به درستی خواند و اجرا کرد.بنان علاوه بر شعر هایی که از سروده های " رهی معیری" از سروده های "نواب صفا" نیز استفاده می کرد: یاد باد آن همدلی،آن همدمی،آن همرهی ساز محجوبی و آواز بنان، شعر رهی از کارهای به جا مانده بنان می توان به" بوی جوی مولیان" در بیات اصفهان که "روح الله خالقی " آنرا ساخته بود اشاره کرد. کار دیگری که نام بنان را بر سر زبانها انداخت و تا امروز هم اعتبار خود را حفظ کرده است تصنیف زیبا و پر مفهوم "من از روز ازل" ساخته استاد" مرتضی محجوبی" در مایه سه گاه است.در سال 1319 ه_ش که رادیو تأسیس شد ،بسیاری از هنرمندان به رادیو دعوت شدند که در صدر آنها بنان بود.که در سال 1321 این همکاری را پذیرفت و در برنامه "گلهای جاویدان" ،"برگ سبز" و"گلهای رنگارنگ" که به همت شادروان" داوود پیر نیا" تهیه و تدوین می شد،عاشقانه به کار پرداخت.

پس از آن بود که نام و آوازه بنان در همه جا پیچید و به عنوان یک آواز خوان و تصنیف خوان حرفه ای از شهرت جهانی برخوردار شد. بنان مردی مبادی آداب ،خوش لباس ،خوش بیان و بذله گو و مجلس آرا بود. موقع آواز خواندن همیشه لبخندی روی لبهای این هنرمند می شکفت. و می گفت:" این لبخند،قیافه مرا در هر حال برای بیننده و شنونده آوازم قابل تحمل تر می کند" خانه بنان در بلندیهای جمال آباد شمیران ،یادگارهای او را دارد. شاید هم اکنون نیز بتوان "حالا چرا" را در عشاق و بوسلیک ،"امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم" را در ابوعطا،"به یاد صبا "را در سه گاه و "همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی" را در ماهور و هزاران اثر دیگر را را در آن سربالاییها شنید و لذت برد و هنر سحرآفرین او را تحسین کرد.
بعد از انقلاب ،چندین بار از ایشان برای اجرای برنامه در رادیو دعوت به عمل آمد اما بنان دیگر حوصله آن سالها را نداشت. در سالهای آخر عمر تنها سرگرمی استاد خاطرات گذشته و گوش دادن به نوارهای زیبای خود بود. یاد و خاطره استاد بنان را می توانید در "نور و نوا" که به یاد او تدوین و پرداخته شده است زنده کنید و یاد تندیسی بیفتید که در خانه ،جای او را پر کرده است. سرانجام استاد بنان در ساعت45/6 بعد از ظهر هشتم اسفند سال 1364 در بیمارستان ایرانمهر به دیار باقی شتافت.














سپاه حفاظت انصارالمهدی از زیر مجموعه های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بشمار می‌رود. این نیروی حفاظتی در اوایل انقلاب و بعد از ترورهای فراوان علیه مسئولان ارشد جمهوری اسلامی شکل گرفت و ماموریت خود را آغاز نمود.

مقر رسمی سپاه حفاظت انصارالمهدی در دو ساختمان ۶ طبقه در خیابان پاستور تهران قرار دارد ولیکن این نیرو در نقاط دیگر شهر تهران نیز دارای مقر های ستادی و عملیاتی میباشد از جمله سفارت سابق آمریکا (مرکز خنثی سازی بمب) و محمدشهر کرج که پادگان آموزشی این نیرو ست .

وظیفه اصلی سپاه حفاظت انصارالمهدی ، محفاظت از جان تمام مقام‌های سیاسی جمهوری اسلامی از نمایندگان ارشد مجلس گرفته تا روسای جمهور و وزیران سابق می‌باشد.

تعداد اعضای ستادی و عملیاتی این نیرو حدودا 30000 هزار نفر تخمین زده میشود و هم اکنون فرماندهی این سپاه را شخصی بنام سردار ابوالقاسم ( که به احتمال زیاد اسم مستعار این فرمانده اطلاعاتی و عملیاتی میباشد ) برعهده دارد . وی قبلا مسئول عملیات حفاظت و امنیت بوده است .

یکی از معروفترین عملیاتی که این نیرو در سالهای اخیر بعهده داشته است ، کسب خبر و اطلاعات شخصی و روزمره سران جنبش سبز ( موسوی و کروبی ) و حصر خانگی آنها در پوشش گارد محافظ بوده است .







شاپور در ۱۹۱۴ در جنوب غربی ایران و از پدری به نام محمدرضا (معروف به سردار فاتح) و مادری به نام ناز بیگم به دنیا آمد. خانوادهٔ او از طوایف ایل بختیاری بودند. پدربزرگ مادری بختیار، نجف قلی صمصام‌السلطنه، دو بار در ۱۹۱۲ و ۱۹۱۸ به نخست‌وزیری رسیده بود. مادر دکتر شاپور بختیار در هفت سالگی او فوت کرد. شاپور بختیار تحصیلات دورهٔ ابتدایی را در شهرکرد گذراند و تحصیلات متوسطه را ابتدا در اصفهان و سپس در بیروت پایتخت لبنان به پایان رساند. او مدرک دیپلم دبیرستان خود را در بیروت و از مدرسه‌ٔ فرانسوی بیروت دریافت کرد.
وی در ۱۹۳۶ به فرانسه رفت و در ۱۹۳۹ دکترای خود را در زمینهٔه علوم سیاسی از دانشگاه سوربن دریافت کرد. او در ضمن دو مدرک لیسانس در زمینه‌های حقوق و فلسفه نیز دریافت کرده بود. با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه آزاد توسط آلمان نازی وی به فعالیت‌های مخفی مقاومت فرانسه پیوست. در سال ۱۹۴۶شاپور بختیار به ایران بازگشت. در سال ۱۹۵۱ توسط وزیر وقت کار به عنوان مدیر ادارهٔ کار استان اصفهان انتخاب شد و بعدها به ادارهٔ کار در استان خوزستان (مرکز صنعت نفت ایران) ارتقا یافت. در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران، بختیار که عضو حزب ایران شده بود، به طرفداری از مصدق برخاست و در سال ۱۹۵۳ در دولت کوتاه محمد مصدق، بختیار معاون وزارت کار شد. پس از بازگشت محمد رضا شاه پهلوی در پی کودتای ۲۸ مرداد، بختیار به منتقدان شاه پیوست و به همین علت چند بار به زندان افتاد.

بختیار در جبهه ملی دوم نیز فعال بود. در بهمن ۱۳۴۲ همراه با دیگر رهبران جبهه ملی به زندان افتاد. در دوران پهلوی شاهان، قانون اساسی مشروطیت و به خصوص اصولی از این قانون را که آزادی‌ها و حق حاکمیت مردم در آنها تصریح شده بود را رعایت نمی‌کردند و به این علت در خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار نامه‌ای به شاه نوشته و از او خواستند که برای نجات کشور به حکومت استبدادی پایان داده، به اصول مشروطیت تمکین کند.
در اواخر سال ۱۹۷۸ و اوج گیری انقلاب ایران، شاه دستور آزادی بختیار از زندان را صادر کرد و از وی در دیداری خصوصی در کاخ نیاوران تهران خواست که مقام نخست ‌وزیری ایران را قبول کند. بختیار برای «آرام کردن اوضاع» و جلوگیری از اوج گرفتن انقلاب ایران مقام نخست ‌وزیری را قبول کرد و خود را «مرغ طوفان» نامید. بختیار علیرغم مخالفت جبهه ملی ایران این پست را قبول کرد و به همین علت از جبهه ملی کناره گیری کرد.

نهایتا در گرماگرم تب انقلاب، بختیار به همراه وزرای دولتش از مجلس سنا رای اعتماد گرفت و ۳۶ روز در این سمت بود. در پی اوج گرفتن اعتراضات محمدرضا شاه به همراه فرح پهلوی از کشور خارج شد. با خروج شاه از ایران و اعلام بیطرفی ارتش، همه چیز به نفع انقلابی‌ها تغییر کرد. آیت‌الله خمینی بعد از ۱۳ سال تبعید در روز ۱۲ بهمن به ایران بازگشت و در همان جا دولت اپوزیسیون را اعلام کرد. سرانجام پس از ۱۰ روز انقلابی‌ها تمام مراکز و اداره های دولتی را به دست گرفتند و سرانجام دکتر شاپور بختیار در میانه فروردین سال ۱۳۵۸به فرانسه سفر کرد.
بلافاصله پس از ورود به فرانسه، وی نهضت مقاومت ملی ایرانرا بنیان گذاشت و به مخالفت صریح با جمهوری اسلامی و آیت‌الله خمینی پرداخت. از مهم‌ترین این فعالیت‌ها دخالت وی در کودتای نوژه بود. در تابستان ۱۳۵۹تیمی به رهبری انیس نقاش یکی از رهبران جنبش حزب الله در لبنان اقدام به قتل وی می‌کنند که با هشیاری محافظ هاي بختیار ناموفق بود. او از این سوء قصد جان سالم به در برد اما در این ماجرا یک پلیس و یکی از همسایگان خانه بختیار به قتل رسیدند.امیرشاهی مدعی‌ست که این تیم از سوی مسئولان وقت جمهوری اسلامی برای قتل دکتر شاپور بختیار اعزام شده بودند. انیس نقاش توسط پلیس فرانسه دستگیر و به حبس ابد محکوم می‌شود اما پس از مدتی از طرف دولت فرانسه مورد عفو قرار می‌گیرد و به جمهوری اسلامی تحویل داده می‌شود.

عاملان و طرح ترور دکتر شاپور بختیار
آخر بار در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۷۰برابر ۶ اوت ۱۹۹۱، شاپور بختیار و منشی وی سروش کتیبه را در خانه مسکونی اش در حومه پاریس به قتل می‌رسانند. امیر شاهی مدعی ا‌ست قتل توسط گروهی سه‌نفره و از سوی مسئولین وقت جمهوری اسلامی به این کار مبادرت ورزیدند. با وجود محافظت شبانه روزی از خانه بختیار و با وجود ۱۳ محافظ مسلح، قاتل ها بدون هیچ مشکلی از خانه وی خارج شده و متواری شدند. بعد از چند روز یکی از قاتل‌ها در سوئیس دستگیر شد و به فرانسه تحویل داده شد.
علی وکیلی راد در طول محاکمه‌اش در ۱۹۹۴در جریان اعترافاتش بيان کرد که جمهوری اسلامی وی و همکارانش را مامور قتل شاپور بختیار کرده بودند
ششم اوت ۱۹۹۱ اعلام شد که شاپور بختیار آخرین نخست وزیر نظام سلطنتی ایران در محل سکونتش در پاریس کشته شده است. معاینه جسد نشان داد که قتل ساعتها پیش از کشف جسد صورت گرفته بود. “سروش کتیبه ” منشی بختیار نیز با او کشته شده بود. قتل، با ضربات متعدد چاقو صورت گرفته بود به همان شیوه که زنده یاد فریدون فرخ زاد و داریوش فروهر را کشته بودنند. طبق گزارش پلیس نگهبان خانه، قبلا کسانی به دیدار بختیار رفته بودند که کارت شناسایی (مجعول) نشان داده بودند. بعدا سه نفر متهم به قتل شاپور بختیار شدند که تنها یکی از آنان به نام “علی وکیلی راد” در سویس دستگیر و در پاریس محاکمه و محکوم شد. در آن روز بختیار قرار ملاقاتی با سه نفر داشت که یکی از آنها عضوی از سازمان خودش بود. فرد مورد نظر فریدون بویراحمدی نام داشت که توسط سازمان اطلاعات ایران اجیر شده بود تا دو مرد دیگر به نامهای علی وکیلی راد و محمد آزادی را به دیدار بختیار ببرد. عده ای مدعی شده اند که دولت وقت فرانسه از طرح قتل بی اطلاع نبوده است. از جمله مسعود هندی که خویشاوند آیت الله خمینی و نماینده سابق تلویزیون دولتی ایران در پاریس بود. او به یکی از مسئولین وزارت اطلاعات برای اخذ ویزای ورودی قاتلان به فرانسه تحت پوشش تکنیسین برق، یاری کرده بود. نام مسعود هندی پیشتر در تحقیقات مربوط به قتل ارتشبد اویسی و برادرش، دو ایرانی مهاجر دیگر در پاریس، مطرح شده بود. بررسی مکالمات تلفنی علی وکیلی راد و محمد آزادی، با یک ترک ایرانی تبار به نام "ادیبسوی" می‌رسد که پاسپورتهای ترکیه‌ای برای قاتلان جعل کرده بود. قبل و بعد از قتل بختیار، دو ایرانی درگیر در توطئه از آپارتمان "ادیبسوی" تلفنهای بسیاری به وزارت مخابرات ایران کرده بودند. که شماره تلفنهای مذکور در تهران، توسط پلیس مخفی ایران و تیم حمایتی تروریستها در ژنو، مورد استفاده قرار گرفته بود. متهم دیگر، فرشته جهانبانی، آپارتمانی را اجاره کرده بود که یکی از قاتلان، بویراحمدی، بعد از جنایت در آن پناه جسته بود. وی همکاری با سازمان امنیت ایران (واواک) را تصدیق کرد. پلیس در آپارتمان وی رمز و قلم مخصوصی با جوهر نامرئی پیدا کرد. او امیرالله تیموری، رئیس امنیتی ایران ایر در فرودگاه اورلی پاریس را به عنوان مافوق خود معرفی کرد. زین‌العابدین سرحدی فرد دیگری بود که برای قاتلان در سویس هتل رزرو کرده و فرارشان را تسهیل نموده بود. سرحدی روز ۲۲ مرداد ۱۳۷۰ وارد سویس شده بود تا ظاهرا به عنوان بایگان در سفارت ایران در برن مشغول به کار شود. شیخ عطار فرد دیگری که مشاور فنی برنامه ارتباط ماهواره‌ای برای وزارت مخابرات ایران بود. این وزارتخانه به داشتن ارتباط نزدیک با " سرویس های اطلاعاتی" شهرت دارد.یکی دیگر غلامحسین شوریده شیرازی نژاد است که در محافل تجاری شناخته شده است او از یک شرکت سویسی بنام "کوماترا" تقاضا کرده بود که از "دوستی" از ایران دعوت به عمل آورد. این "دوست" در واقع محمد آزادی یکی از قاتلان است که ویزای ورود به سویس را بدست آورده بود. فرد دیگر، ناصر قاسمی نژاد، مقام اطلاعاتی در ژنو، منتظر تروریستها بوده است تا آنها را به ایران بازگرداند. دادگاه علی وکیلی راد را مجرم تشخیص داده و به حبس ابد محکوم کرد.چندی پیش او مورد عف قرار میگیزد و به تهران منتقل میشود. مسعود هندی، خویشاوند خمینی و کارمند تلویزیون دولتی ایران، به جرم همدستی در توطئه تروریستی به ده سال زندان محکوم شد.

غلامحسین شوریده شیرازی نژاد و حسین شیخ عطار، مشاور وزارت مخابرات ایران، ناصر قاسمی نژاد، فریدون بویراحمدی و محمد آزادی، افسر سپاه پاسداران، همگی غیاباً محاکمه شده و گناهکار تشخیص داده شدند و روز ۲۶ خرداد ۱۳۷۴ به حبس ابد محکوم گردیدند. بختیار هنگام مرگ ۷۶ ساله بود. یادش گرامی و روح اش شاد باد.





کاری از نیک آهنگ کوثر





کفر آن نیست که بگویی الله نیست

کفر جان و روحی کشتن است

کفر آتش ظلمی افروختن است

شعله ی عشقی خاموش کردن است

کفر انسانیت فراموش کردن است

نامهربانی ورزیدن است

دوست را آزردن است

درد بر سینه ها گذاردن است

ناشکیبا بودن است

کفر آن نیست که نخواهی دین را

که نخواهی دار را

که نخواهی سنگسار

که نخواهی تبعیض

که نخواهی دشمنی با مردمان

کفر آن نیست که برابر باشی

کفر آن نیست که خردمند باشی

کفر آن نیست که شادان باشی

کفر آن نیست که با باد هم آغوش باشی

کفر آن نیست که نخواهی

جنگ را

شلاق را

سرب داغ در جهنم را

کفر انسایت کشتن است

غم در دل مردم نهادن است

مردم را از یکدیگر جدا ساختن است

به اسم دین مردمان را کشتن است

ریشه ی خرد سوزاندن است

تخم نفرت کاشتن است

پرچم جنگ بر افراشتن است

دیگران را نجس خواندن است

تقدس را جای تفکر نهادن است

حکم منافق و مرتد صادر کردن است

به زور راه بهشت نشان دادن است

ای دوست مسلمانی بس است

گر نخواهی پردیس

گر نخواهی تبعیض

گر نخواهی سنگسار

گر نخواهی دین را

گر نخواهی دار را

گر نخواهی الله

کافری

جان من خونت حلال مرتدی







عکس امام نقی ، تمثال امام نقی ، کاریکاتور ، امام دهم شیعیان ، امام نقی ، امام هادی


سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سازمانی نظامی است که در نخستین روزهای پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به فرمان آیت الله خمینی (بنیانگذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران) تشکیل شد. آیت الله خمینی در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسماً تأسیس این نهاد را اعلام کرد و شورای انقلاب با تأسیس شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گام اساسی را در جهت سازماندهی این نهاد برداشت. سپاه نهادی نظامی و بازوی مسلح برای پاسداری از نظام جمهوری اسلامی ایران است.

قانون اساسی درباره سپاه می‌گوید: « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامهٔ نقش خود در نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن پا برجا می‌ماند. حدود وظایف و قلمرو مسؤولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسؤولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می‌شود. »

تاریخچه
در نخستین روزهای پس از انقلاب بهمن ۵۷، دولت موقت که به علت فروپاشی قوای انتظامی و نظامی فاقد ابزار لازم برای اعمال حاکمیت بر کشور بود، درصدد بر آمد تا نیرویی مسلح بنام گاردملی به وجود آورد. به همین منظور، حسن لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تشکیل این نیرو دریافت کرد. با پیشنهاد محمد توسلی نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آن برگزیده شد. در حکم خمینی تاکید شده بود که سپاه پاسداران زیر نظر دولت موقت فعالیت خواهد کرد. هدف از تشکیل این نهاد نیز حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه‌ها، جلوگیری از رسوخ عناصر فرصت‌طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه‌های فوق‌العاده اسلامی، ذکر شده بود. دولت موقت دکتر ابراهیم یزدی را به عنوان معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب، مامور کرد که با لاهوتی برای تشکیل این نیرو همکاری کند. به گفته محسن سازگارا اساسنامه آن را وی و حسن لاهوتی در اواخر بهمن ۱۳۵۷ در باغشاه و در حین جمع‌آوری سلاح‌های پخش شده در روزهای انقلاب تکمیل کردند. در ۹ اسفند ۱۳۵۷ در جلسه‌ای در پادگان عباس‌آباد که با حضور محسن سازگارا، محسن رفیقدوست، مرتضی الویری، علی محمد بشارتی، محمد غرضی، حسن جعفری، علی فرزین، ضرابی، اصغر صباغیان، تهرانچی و علی دانش‌منفرد تشکیل می‌شود، علی دانش‌منفرد به عنوان فرمانده سپاه پاسداران انتخاب شد. محسن رفیقدوست مسوول تدارکات، بشارتی مسوول اطلاعات و مرتضی الویری مسوول روابط عمومی سپاه شد. آن‌ها با جلب همکاری عده‌ای از اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا و کانادا ساختمان ساواک در خیابان سلطنت‌آباد (پاسداران کنونی) را مقر اصلی خود قرار دادند و در مراکزی چون هنگ نوجوانان (مکان مورد استفاده برای دانشگاه امام حسین‌(ع‌) و دافوس کنونی سپاه‌) و پادگان سعدآباد، با کمک عده‌ای از جمله برخی تکاوران تیپ نوهد، به جذب و آموزش سیاسی، عقیدتی و نظامی داوطلبان پرداختند. همزمان با تشکیل سپاه پاسداران، گروه‌های مسلح موازی دیگر نیز بطور خودجوش برای حفظ انقلاب تشکیل شده بودند که از جمله آنها :

گارد انقلاب در پادگان جمشیدیه به سرپرستی عباس آقازمانی و مورد حمایت موسوی اردبیلی
گارد دانشگاه‌ها یا پاسا به سرپرستی محمد منتظری و مورد حمایت شهید بهشتی. این گروه عمدتا عده‌ای از عناصر مبارز را که در لبنان آموزش چریکی دیده و به کشور برگشته بودند، دربر می‌گرفت‌.
نیروهای مسلح سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به سرپرستی محمد بروجردی و مورد حمایت مرتضی مطهری

وجود این چهار گروه مسلح موازی، اختلاف‌ها و اصطکاک‌هایی را در پی داشت. این مساله در شورای انقلاب طرح و سرانجام تصمیم گرفته شد که هاشمی رفسنجانی با هماهنگ کردن این گروه‌ها و یک‌پارچه کردن آنها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را شکل دهد. پس از تخصیص بودجه ۱۲۰ میلیون تومانی به سپاه از سوی دولت موقت سپاه قدرتمندتر از قبل تصمیم به ادغام سایر نیروها در خود گرفت. در تاریخ ۱۸ فروردین 1358، همه این گروه‌ها با سپاه پاسداران ادغام شدند و جواد منصوری به عنوان فرمانده سپاه انتخاب شد. به فاصله اندکی پس از او عباس آقازمانی مشهور به (ابوشریف) فرماندهی سپاه و فرماندهی عملیات آن را بر عهده گرفت. پس از ادغام، محسن رضایی، محسن رفیق‌دوست و عباس دوزدوزانی در اواخر فروردین ۱۳۵۸ به دیدار خمینی در قم رفتند و خواستار استقلال سپاه از دولت موقت شدند.

در این دیدار خمینی برخلاف جهت‌گیری پیشین خود مبنی بر نظارت دولت موقت بر سپاه، دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظر شورای انقلاب را صادر کرد. در پی این فرمان، گروه دوازده نفره اساسنامه‌ای را در ۹ ماده و ۹ تبصره تهیه کرد که به تصویب شورای انقلاب رسید. به دنبال آن شورای فرماندهی سپاه تشکیل گردید و اعضای آن احکام خود را از شورای انقلاب دریافت کردند. به این ترتیب در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه‌ای رسما اعلام موجودیت کرد.

درجه‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

با توجه به اینکه مهم‌ترین مأموریت سپاه، حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بود، این تشکیلات تازه‌تأسیس تیم‌ها، دسته‌ها، گروهان‌ها و گردان‌های عملیاتی را صرفا برای عملیات شهری و حفظ و ارتقای امنیت داخلی کشور شکل داد. در هر شهر و شهرستانی، سپاه به تناسب نیرویی که جذب می‌کرد و وسعت سرزمینی و حساسیت‌های امنیتی خاصی که آن منطقه داشت، وضعیت خود را سامان می‌داد.

نخستین فرمانده سپاه پس از شورای فرماندهی، محسن رضایی است که در ۲۸ سالگی توسط آیت‌الله خمینی به این سمت منصوب شد (تا قبل از این انتخاب فرمانده سپاه با شورای انقلاب اسلامی بود). محسن رضائی برای مدت ۱۸ سال فرماندهی این نهاد را بر عهده داشت ولی در سال ۱۳۷۷ از فرماندهی سپاه استعفا کرد و قائم مقام او سید یحیی صفوی مشهور به رحیم صفوی از سوی سید علی خامنه‌ای به این سمت منصوب شد. در ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ دوره مسئولیت ۱۰ ساله وی در فرماندهی سپاه به پایان رسید و سید علی خامنه‌ای به جای وی سرتیپ پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده سابق نیروی زمینی سپاه را به فرماندهی سپاه پاسداران برگزید و او را از درجه سرتیپی به درجه سرلشگری ارتقا داد.

ساختار سازمانی
ساختار فرماندهی سپاه به شکلی است که در راس آن فرمانده کل قرار دارد. پس از او جانشین یا قائم مقام قرار می‌گیرد و پس از او نیز رئیس ستاد مشترک حائز اهمیت است که به طور مستقیم با فرمانده کل در بالا و با فرماندهان نیروهای پنج گانه در پایین مرتبط است. فرمانده کل سپاه مستقیما توسط رهبری انتخاب می‌گردد و جانشین و فرماندهان ستاد مشترک و نیروها به پیشنهاد فرمانده کل و با تصویب و حکم رهبری انتخاب می‌شوند.

سپاه پاسداران شامل ۵ نیرو ، با ماموریت‌های متفاوت است:
نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سازمان بسیج مستضعفین
نیروی قدس

دو ساختار دیگر در سپاه به نام‌های حوزه نمایندگی ولی فقیه و سازمان حفاظت اطلاعات وجود دارد که اولی کاملاً مستقل از ساختار فرماندهی و مستقیما زیر نظر رهبری قرار دارد و دومی نیز تقریباً مستقل از فرماندهی است و فرمانده آن را رهبری با پیشنهاد فرمانده سپاه انتخاب می‌کند و فرمانده آن مستقیما با دفتر عمومی حفاظت اطلاعات در دفتر رهبری و شخص رهبر مرتبط است و به او گزارش می‌دهد.

محمدعلی جعفری با دسته‌بندی تهدیدات علیه جمهوری اسلامی به تهدیدهای نرم، نیمه‌سخت (شورش‌های مردمی بدون سلاح گرم، تهدیدهای اقتصادی-سیاسی داخلی و خارجی) و سخت (شورش‌های مسلحانه، جنگ داخلی و جنگ خارجی) وظیفه مبارزه با تهدید نرم را به بسیج غیرنظامی، نیمه‌سخت را به بسیج نظامی و سخت را به نیروی زمینی سپاه و بسیج نظامی محول می‌کند.

فعالیت‌ها

فعالیت اقتصادی
بر اساس تحقیقات مؤسسه رند، سپاه پاسداران ایران از زمان پایان جنگ ایران و عراق تاکنون با انعقاد ۷۶۵۰ قرارداد از طریق مؤسسات وابسته به خود فعالیت‌های اقتصادی گسترده‌ای داشته‌است. موقعیت ویژهُ سپاه، این نهاد را از شرکت در مزایده‌های اقتصادی برای خرید سهام شرکت‌ها بی‌نیاز کرده‌است و این مسئله موجب رنجش بخش خصوصی شده‌است. همچنین به دلیل انحصارگرایی شرکت‌های زیر مجموعه قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا سپاه در اجرای پروژه‌های نفتی، شرکت‌های مهندسی سازه و ناموران، بعنوان دو شرکت بزرگ طراحی و مهندسی و با سابقه در ایران، در آستانهٔ ورشکستگی قرار گرفتند.

روزآنلاین از تحلیل‌گران اقتصادی ایران نقل کرده که درآمد حاصل از فعالیت سپاه در «عرصه‌های غیرقانونی اقتصاد» تا ۱۲ میلیون دلار در سال می‌رسد. البته هیچ گزارش مالی درباره فعالیت‌های اقتصادی سپاه منتشر نمی‌شود و بودجه آن نیز محرمانه‌است.

این نهاد در حوزه‌های نفت و گاز، راه سازی، سدسازی و ساخت تونل، کشاورزی، مخابرات (به عنوان سهامدار عمده شرکت مخابرات ایران)، ساختمان سازی و حتی جراحی‌های سرپایی با لیزر حضور فعال دارد. به علاوه با در اختیار داشتن ۴۵٪ سهام شرکت بهمن در تولید خودروی مزدا شریک است. گفته می‌شود قاچاق بنزین جیره‌بندی شده از طریق استان هرمزگان تحت نظارت تعدادی از فرماندهان سپاه انجام می‌گیرد. همچنین علی لاریجانی در نشستی با فرماندهان و مسئولین قرارگاه خاتم‌الانبیا به آنان توصیه کرد که فعالیت‌های سپاه پاسداران رقابت‌سوز نباشد بلکه به دنبال رقابت‌سازی باشد.

سپاه گاه برای ابراز ناخرسندی خود از انعقاد قراردادهای اقتصادی دست به نمایش قدرت می‌زند. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۴ دولت سید محمد خاتمی هنگام افتتاح فرودگاه بین‌المللی امام خمینی در تهران مجبور شد قراردادی را که با یک شرکت ترکیه‌ای بسته بود لغو کند زیرا پاسداران، خشمگین از اینکه خود طرف قرارداد نبودند، باند فرودگاه را در روز افتتاح اشغال کردند. همچنین یکی از نمایندگان مجلس ایران در جلسه علنی مجلس، در مورد وجود ۶۰ بندر غیرقانونی متعلق به این نهاد نظامی دست به افشاگری زد.

نمونه فعالیت‌ها

اتهام پولشویی در بحرین
در ماه مارس سال ۲۰۱۰ یک شبکه پولشویی در کشورهای عربی که گفته میشد زیرنظر سپاه پاسداران فعالیت می‌کرده توسط مقامات بحرینی و کویتی کشف شد. گفته میشد این پول از طریق قاچاق مواد مخدر بدست می‌آمده‌است. منصور بن رجب وزیر کشور بحرین در ۲۳ مارس با حکم پادشاه این کشور از مقام خود برکنار و به جرم پولشویی و همکاری با سپاه بازداشت شد.این برای اولین بار در تاریخ بحرین بود که یک وزیر به اتهام مالی دستگیر می‌شد. به ادعای برخی از رسانه‌ها علی جنتی سفیر ایران در کویت و فرزند احمد جنتی در این پولشویی و فساد مالی دست داشته‌است. ولی علی جنتی این ادعا را بی اساس دانست و از آن اظهار بی اطلاعی کرد. او همچنین گفت سپاه نیاز به پولشویی ندارد. امیرحسین عبدالهیان سفیر ایران در بحرین نیز این اتهامات را رد کرد.

دیگر فعالیت‌ها
اعطای وام با بهره استثنائی از سوی بانک ملّی به سپاه; به عنوان نمونه در دهه ۲۰۰۰ نیروی ویژه قدس وابسته به سپاه در عرض چهار سال ۱۰۰ میلیون دلار از این بانک وام گرفت. در رأس مؤسساتی که پس از انقلاب و با بودجه دولتی تشکیل شد اغلب فرماندهان سپاه قرار گرفتند. قرارداد یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری احداث خط لوله گاز از منطقه عسلویه به ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان، بدون رعایت قوانین مربوط به برگزاری مناقصه، برگزار و این امتیاز به طور ویژه به سپاه داده شد . گروه مهندسی سپاه، قرارداد ۲٫۳ میلیارد دلاری توسعه یک میدان گازی را در خلیج فارس از آن خود کرد. قراداد ۱٫۳ میلیارد دلاری ساخت لوله گازی میان ایران و پاکستان توسط سپاه گرفته شد.

فعالیت سیاسی
طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و دستور سید روح‌الله خمینی و سید علی خامنه‌ای سپاهیان تا هنگامی که در سازمان سپاه خدمت می‌کنند حق فعالیت در زمینه‌های سیاسی را ندارند. محمدباقر ذوالقدر معاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در دولت نهم (محمود احمدی نژاد) به سمت معاونت وزارت کشور و معاون امنیتی انتظامی این وزراتخانه منصوب شد. روابط عمومی وزارت کشور اعلام کرد چون سردار ذوالقدر با حکم سید علی خامنه‌ای در سمت «جانشین فرماندهی کل سپاه» فعالیت داشت، با کسب مجوز از وی به سمت جدید منصوب شد.

اتهام جاسوسی در کویت
در ماه مه سال ۲۰۱۰ یک گروه ۷ نفره متهم به جاسوسی برای سپاه پاسداران ایران در کویت دستگیر شدند. روزنامه القبس چاپ کویت به نقل از مقام‌های سازمان‌های اطلاعاتی کویت اعلام نمود که این افراد در وزارت دفاع و وزارت کشور کویت کار می‌کردند و با عکس‌برداری از مراکز حساس نظامی کویت و پایگاه‌های نظامیان آمریکا در این کشور، اطلاعات مربوط به آن مراکز را در اختیار سپاه پاسداران ایران قرار می‌دادند. ۱ روز پس از انتشار این خبر، مقامات ایرانی با «بی پایه و اساس» اعلام کردن این خبر، آن را بخشی از «پروژه سپاه هراسی» دانستند. در پی این اتفاق‌ها تعدادی از نمایندگان مجلس کویت خواستار اخراج سفیر ایران از آن کشور شدند. در ۶ مه ۲۰۱۰ مقامات کویتی حاضر در اجلاس وزرای کشور شورای همکاری خلیج فارس این اتهام را تایید کردند و ادعا نمودند این گروه جاسوسی ایرانی، امنیت دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را هم خدشه دار کرده‌است.

اتهام‌های تروریستی
با انتشار اسناد بسیار محرمانه دولت بیل کلینتون، مشخص شد او در تابستان ۱۹۹۹ در پیامی کتبی به محمد خاتمی همتای ایرانی خود، سپاه پاسداران را مسئول بمب‌گذاری برج‌های خبر در عربستان سعودی دانسته و خواستار استرداد متهمین این حادثه بوده‌است. در مقابل دولت وقت ایران اتهام های آمریکا را نادرست و غیر قابل پذیرش می‌خواند و تأکید می‌کند هیچ سازمان وابسته به جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گونه دخالتی در طراحی، پشتیبانی و یا اجرای این بمبگذاری نداشته است. البته ویلیام پری، وزیر دفاع آمریکا در زمان بیل کلینتون، در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد به این نتیجه رسیده‌اند که بمب‌گذاری کار القاعده بوده و نه ایران.

تحریم‌های بین‌المللی
بر اساس توافق وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تمام حساب‌های بانکی که به اعضا و وابستگان سپاه پاسداران تعلق دارند مسدود خواهد شد. استرالیا، نام رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران، را در فهرست تحریم‌های یک‌جانبه این کشور قرار داد.

وزارت خزانه‌داری آمریکا در چارچوب اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران، فرمانده سپاه و وزیر دفاع ایران را به همراه نيروی هوايی و فرماندهی موشکی سپاه و شرکت مهندسی نفت و گاز سپانير و شرکت راه ساحل وابسته به قرارگاه خاتم‌الانبیا در فهرست تحريم خود قرار داد. محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج، و احمد وحیدی، وزیر دفاع، در فهرست افراد مورد تحريم قرار گرفتند.










کارتونی از نیک آهنگ کوثر












خبر داری ای شیخ دانا که من
خداناشناسم، خدا ناشناس
نه سربسته گویم دراین ره سخن
نه ازچوب تکفیردارم هراس
زدم چون قدم ازعدم در وجود
خدایت برم اعتباری نداشت
خدای تو ننگین و آلوده بود
پرستیدنش افتخاری نداشت
خدائی بدینسان اسیر نیاز
که برطاعت چون توئی بسته چشم
خدائی که بهر دو رکعت نماز
گه آید به رحم و گه آید به خشم
خدائی که جز در زبان عرب
به دیگر زبانی نفهمد کلام
خدائی که ناگه شود در غضب
بسوزد به کین خرمن خاص وعام
خدائی چنان خودسر و بلهوس
که قهرش کند بی گناهان تباه
به پاداش خشنودی یک مگس
ز دوزخ رهاند تنی پرگناه
خدائی که با شهپر جبرئیل
کند شهرآباد را زیرو رو
خدائی که در کام دریای نیل
برد لشگر بیکرانی فرو
خدائی که بی مزد و مدح و ثنا
نگردد به کار کسی چاره ساز
خدا نیست بیچاره، ورنه چرا
به مدح و ثنای تو دارد نیاز!
خدای تو گه رام وگه سرکش است
چو دیوی که اش بایدافسون کنند
دل او به”دلال بازی” خوش است
وگرنه “شفاعتگران” چون کنند؟
خدای تو با وصف غلمان و هور
دل بندگان را بدست آورد
بمکر و فریب و به تهدید و زور
به زیر نگین هرچه هست آورد
خدای تو مانند خان مغول
“بتهدید چون کشد تیغ حکم”
ز تهدید آن کارفرمای کل
“بمانند کر و بیان صم و بکم”
چو دریای قهرش بر آید بموج
نداند گنه کاره از بیگناه
به دوزخ فرو افکند فوج فوج
مسلمان و کافر، سپید وسیاه
خدای تو اندر حصارریا
نهان گشته کز کس نبیند گزند
کسی دم زند گربه چون وچرا
به تکفیر گردد چماقش بلند
خدای تو با خیل کروبیان
بعرش اندرون بزمکی ساخته
چو شاهی که از کار خلق جهان
به کار حرمخانه پرداخته
نهان گشته در خلوتی تو بتو
به درگاه او جز ترا راه نیست
توئی محرم او که از کار او
کسی در جهان جز تو آگاه نیست
تو زاهد بدینسان خدائی بناز
که مخلوق طبع کج اندیش توست
اسیر نیاز است و پابند آز
خدائی چنین لایق ریش توست
نه پنهان نه سربسته گویم سخن
خدا نیست این جانور، اژدهاست
مرنج از من ای شیخ دانا که من
خدا ناشناسم اگر”این” خداست



عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ
عکس ، اعدام ، متجاوز ، خمینی شهر ، حزب الله ، بسیجی ، طناب دار ، اسلام ، تجاوز ، زنای به عنف ،مرگ