امیر فرشاد ابراهیمی - این روزها در اکثر رسانه های خبری حرف از شهرام امیری است ! شهرامی که تبدیل شده است به یک معادله چند مجهولی که بیشتر این درهم پیچیدگی را ویدئوهایی که از وی منتشر شده است را شامل می شود .

شهرام امیری متولد هفده آبان 1356 در کرمانشاه و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر وابسته به وزارت دفاع می باشد .

بر خلاف آنچه که ادعا می نموده و یا گفته شده است وی پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپ های پزشکی است که البته این حوزه علمی دارای کاربردهای چندگانه پزشکی – نظامی می باشد و چه بسا اصلا همین کاربرد چندگانه این رشته می باشد که در یک دانشگاه نظامی مورد توجه قرار گرفته است .

وی در سفر حج عمره در خرداد 1388 ناپدید می شود و از همان زمان دولت ایران مدعی بوده که وی توسط آمریکا و یا اسرائیل ربوده شده است ، این در حالی بود که رسانه های غربی و عمدتا از قول منابع آگاه و امنیتی هایی که نمی خواستند نامشان فاش شوند اظهار می داشتند که نامبرده که دارای اطلاعات ذی قیمتی در حوزه هسته ای ایران هست بهمراه اسناد و مدارک انکار ناپذیری و بطور مشخص تر بهمراه یک لب تاپ به غرب پناهنده شده و هم اکنون در حال همکاری با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی می باشد .

اما اولین بار در شبکه تلویزیونی ای بی سی آمریکا بود که در فروردین 1389 بطور آشکارا و بدون هیچ پرده پوشی اعلام شد که شهرام امیری به عنوان کارشناس انرژی اتمی ایران به آمریکا پناهنده شده است و در آمریکا می باشد .

این خبر واکنش سریع رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را درپی داشت که اعلام کرد نه کسی را به نام شهرام امیری می شناسد و نه اینچنین فردی در سازمان متبوعش مشغول بکار بوده است .

البته این تکذیبیه آقای صالحی می تواند صحت داشته باشد چرا که لزوما تمامی کسانی که امروز در ایران در حوزه انرژی اتمی و مسائل هسته ای فعالیت می نمایند لزوما نباید و نمی بایست در عضویت سازمان انرژی اتمی ایران باشند ، البته در همانزمان بود که حسن قشقاوی سخنگوی وقت امورخارجه ایران موضوع را بلکل تکذیب نموده و اعلام کرد که آقای امیری یک شهروند ایرانی است که در عربستان مفقود شده و وی نه دانشمند هسته ای که یک بازرگان جوان بوده که در یک بنگاه خصوصی مشغول به فعالیت اقتصادی بوده است .!(+)

به هر حال در بعد از خبر آن شبکه تلویزیونی که حضور امیری در آمریکا تائید شده بود دولت ایران موضوع آدم ربایی را مطرح کرده و دست کم دوبار سفیر و کاردار سفارت سوئیس در تهران را که حافظ منافع دولت آمریکا می باشند را احضار و ضمن مسئول دانستن آمریکا خواستار استرداد این ایرانی ربوده شده شدند .

موضوع شهرام امیری تا خرداد سال 1389 همواره در تکذیب و اتهام و تکذیب و ابهام می چرخید ، آمریکا هیچ موضع گیری رسمی نمی نمود ، دولت ایران همواره ضمن تکذیبهای پی درپی پیرامون شخصیت حقوقی و علمی شهرام امیری صرفا از موضع یک شهروند ایرانی بوده اصرار داشت آمریکا و بطور مشخص سازمان سیا وی را ربوده اند ، دولت عربستان بالکل موضوع را تکذیب می نمود و ...

در هفده خرداد 1389 تلویزیون دولتی ایران در بخش خبری ویژه خود به یکباره ویدیویی از شهرام امیری پخش نمود که وی با حالتی دردمند و مضطرب اعلام می داشت که جانش در خطر است و توسط نیروهای سازمانهای اطلاعات عربستان سعودی و آمریکا ربوده شده و هم اکنون در یک بازداشتگاه بی نام و نشان در آمریکا هست !

البته دولت ایران و مسئولان تلویزیون ایران هیچ توضیح دیگری ندادند که چگونه این ویدیو ضبط و بدست آنها رسیده است .

یک هفته بعد و متعاقب پخش این ویدیو در ایران در شبکه یوتیوب ویدیو دیگری منتشر شد که در آن شهرام امیری با ظاهری آراسته و آرام و خونسرد اعلام کرد که نه تنها ربوده نشده است بلکه آزادانه و به میل و ختیار خود به آمریکا آمده است و مشغول تحصیل و زندگی می باشد . و با تاکید اعلام می کند : " در اینجا آزادم و به همه اطمینان می دهم که در امان هستم " . شهرام امیری در همین ویدیو اظهارات دیگر خود را تکذیب می نماید و از همه هم درخواست می کند که :"از ارائه تصویر غلطی از من خودداری نمایند ."(+)

موضوع با وجود این دو ویدیوی متناقض که البته هر دو هم واقعی و غیر قابل ساختگی به نظر می رسیدند پیچیده می گردد ، همگان در حال حل این معادله مجهول بودند تا اینکه سومین ویدیوی شهرام امری نیز از راه رسید و در شبکه یوتیوب منتشر شد .

امیری در فیلم سوم خود که اعلام می نماید :"امروز دوم تیرماه 1389 هست " اظهار می دارد که حالش خوب است و به زودی به ایران بازخواهد گشت . چند روز بعد نیز ویدوی چهارم خود را منتشر می نماید که مهمترین ویدیو می باشد وی در آن اعلام می کند که :"در ایالت ویرجینیای آمریکا می باشد و از دست ماموران اطلاعاتی آمریکا فرار کرده وباتوجه به اینکه در سرتاسر آمریکا تحت تعقیب است و هر لحظه امکان دستگیری اش می رود همچنان مصمم هست به ایران بازگردد .

وی در همین ویدیو تمامی اظهارات ویدیو دوم خود را تکذیب می کند و چندین بار تاکید می کند که اگر به ایران بازنگردد جانش در خطر خواهد بود و مسئولیتش با دولت آمریکا می باشد . (+)

بدنبال این فیلم بود که چند روز بعد دولت ایران اعلام نمود شهرام امیری در دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن هست که وی خواستار بازگشت سریع به ایران هست ، (+) سخنگوی وزارت خارجه پاکستان نیز ضمن تائید این خبر اعلام نموده ، یک نفر ! شهرام امیری را ساعت 18.30 به سفارت پاکستان در واشنگتن (دفتر حفاظت از منافع ایران ) آورده است . (+)

در همین زمان بود که رحمانی مسئول دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن نیز این خبر را در گفتگو با شبکه خبر ایران تائید و ضمن اظهار این مطلب که وی بزودی به ایران برگردانده خواهد شد اظهار داشت که دولت آمریکا درپی افشاگری های شهرام امیری و دولت ایران در قبال این اقدام تروریستی شکست خورده و وی را تحویل این دفتر داده است . (+)

در همین روز بود که دولت آمریکا رسما و برای اولین بار حضور شهرام امیری در آمریکا را تائید نمود و هیلاری کلینتون اعلام کرد : " شهرام امیری آزادانه و به اختیار خود به آمریکا آمده است و با میل خود نیز می تواند به ایران بازگردد. " (+)

نهایتا در 23 تیرماه 1387 شهرام امیری از آمریکا خارج شد و در پنج شنبه 24 تیرماه نیز وی وارد تهران گردید .

امیری در فرودگاه تهران مورد استقبال خانواده اش و مقامات ایرانی از جمله حسن قشقاوی قرار گرفت وی در فرودگاه امام خمینی در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام نمود که : «به من گفتند در یک مصاحبه ۱۰ دقیقه‌ای با شبکه سی ان ان بگویم که پناهنده شده و به خواست خودم به آمریکا آمده‌ام و حاضر بودند ۱۰ میلیون دلار به من بدهند و تا آخرین لحظه که می‌خواستم خاک آمریکا را ترک کنم، یک تلفن به من داده بودند که اگر از رفتن به ایران صرف‌نظر کنید تا ۵۰ میلیون دلار می‌دهیم و نیازی به مصاحبه هم ندارید و هر کشور اروپایی که بخواهید شما و خانواده‌تان را به آنجا منتقل می‌کنیم و در آنجا شما را تحت حمایت مالی و سازمانی قرار می‌دهیم و مشکلی پیش نمی‌آید.» وی تأکید کرد که «دولت آمریکا تا هیچ زمانی قبل از آنکه از خاک آمریکا خارج شوم، هیچ اظهار نظر رسمی درباره حضور من در خاک خودش نکرد ، امیری هدف اصلی ربایشش را «تبلیغات روانی و فشار بر جمهوری اسلامی ایران» دانست. فردای آنروز البته در اظهار نظر دیگری منوچهر متکی گفت باید برای ایران محرز شود که گفته های شهرام امیری در رابطه با ربوده شدنش صحت دارد یا خیر ! .(+)




اما پشت پرده ماجرای شهرام امیری تا آنجایی که من می دانم چیست ؟

شهرام امیری در تاریخ شنبه 16 خرداد 1388 مطابق با ششم ژوئن 2009 برای من ایمیلی فرستاد و در آن خواستار کمک شده بود وی در آن ایمیل اعلام کرده بود که اگر کسی به وی کمکی نکند مجددا مجبور به بازگشت به ایران خواهد شد .

در آنزمان من اتفاقا در لندن بودم در دیداری که با آقای علیرضا نوری زاده داشتم موضوع را به وی گفتم و ایمیل را دادم و گفتم این فرد تقاضای کمک دارد . در اینکه آقای نوری زاده با ایشان تماس گرفتند یا خیر نمی دانم .



آن روزها کوران اتفاقات ایران بود و من هم درگیر اتفاقات ایران بودم و از طرفی هم زیاد این ایمیل را جدی نگرفتم – می توانست کار هر کس دیگری هم باشد – تا اینکه دقیقا بیست روز بعدش و در 26 ژوئن ایشان مجددا ایمیل دیگری برای من فرستادند که اظهار داشتند در عربستان هستند و وضعیت مناسبی از نظر مالی و امنیتی ندارند و این بار به حق زهرا و علی (ع) من را قسم داده بودند تا موضوع را جدی بگیرم و کمکش نمایم ، ضمن اینکه یک آی دی اسکایپ هم برای من فرستاده بودند تا باهم حرف بزنیم . این ایمیل برخلاف میل قبلی به فارسی و با فونت عربی بود و البته آی پی های هر دو ایمیل نیز برای عربستان و شهر مدینه بود .


موضوع برای من باتوجه به اخباری که از وی در آنروزها جسته گریخته منتشر می شد جالب شد و باهم دو روز بعد در اسکایپ صحبت کردیم ، من پیشتر شهرام امیری را اصلا نمی شناختم و هیچ راهی هم برای اینکه اصلا برایم ثابت بشود این فرد آنسوی اسکایپ شهرام امیری است یا خیر وجود نداشت ، از وی چند روزی مهلت خواستم تا ببینم آیا کمیته نجات می تواند به وی کمک کند یا خیر .

موضوع را به اطلاع کمیته نجات رساندم ضمن اینکه اظهار کردم اگر این فرد همانی باشد که اظهار می دارد بی شک اطلاعاتش صد برابر با ارزش تر و مهم تر از اطلاعات و ارزش علیرضا عسگری است و تا همین جای کار هم که هنوز به ایران برنگشته است جانش بی شک در خطر خواهد بود .

چند روز بعد (سه شنبه 20 مرداد 1388 برابر با 11 آگوست 2009 ) از طرف یکی از رابطین کمیته نجات با من تماس گرفتند و اعلام کردند که به آقای امیری بگویم دیگر هیچ گونه ارتباط اینترنتی و تلفنی با هیچ کس نداشته باشند و فورا خود را ترجیحا به ریاض سفارت آمریکا و اگر نمی توانند به کنسولگری آمریکا در مدینه معرفی کنند .

همانروز من به ایشان ایمیل زدم و چند ساعت بعدش هم در اسکایپ با وی صحبت کردم که قرار شد فردا ایشان به دفتر کنسولگری در مدینه بروند ، بشدت نگران بود و از من مدام می پرسید که در سفارت باید با چه کسی حرف بزند ؟ که من ایشان را همانطور که در پشت خط اسکایپ داشتم نگه داشتم و مجددا با رابطمان حرف زدم و نام فرد مورد نظر در مدینه را به وی دادم و ایشان هم خوشحال اعلام کردند فردا ساعت 10 صبح آنجا هستند .

دیگر من هیچ خبری از وی نداشتم و ایشان هم هیچ تماسی با من نگرفتند و من لزومی هم نمی دیدیم که پیگیری نمایم که چه شد و کجاست چون یک هفته بعد از آن تماس آخری با خبر شدم که همه چیز بخوبی پیش رفته و وی به یک کشور امن منتقل شده است .

حدود هفت ماه از این مدت گذشت و در ژانویه سال 2010 یکی از اعضای کمیته نجات در آمریکا با من تماس گرفتند و گفتند فردی درباره ایشان که در مکاتبات از آن به عنوان " شاهد اس اچ یا Witness SH " نام می بردند می خواهد با من دیداری داشته باشد ، آنزمان من در تایلند بودم و چند روز بعد در سفارت آمریکا در بانکوک دیداری داشتیم با فردی که خود را مامور امنیتی می خواند وی از من سئوال کرد که چقدر شهرام امیری را می شناسم ؟ که گفتم هیچ من هم مثل همه از طریق رسانه های جمعی با وی آشنا شدم ، از من علت مصاحبه ام درباره شهرام امیری را با تلویزیون زد دی اف آلمان پرسید (+) که گفتم در آنجا هم کلیات را گفته ام و هیچ شناخت شخصی دیگری درباره وی ندارم ، فرد مذکور سئوال کرد آیا کسی را در دانشگاه مالک اشتر می شناسم که امین باشد و یا در گروه نظامی ... وابسته به سپاه ؟ که گفتم نه متاسفانه و ارتباط هم می تواند خطرناک باشد مخصوصا از جانب من .

در پایان دیدارمان وقتی علت را پرسیدم آن فرد گفت متاسفانه اظهارات ایشان بشدت متناقض هست و دستگاه دروغ سنج هم بسیاری از اظهارات وی را مردود دانسته و از من خواست اگر کسی را می شناسم در ایران درباره وی تحقیق کند .

گذشت و گذشت تا ماه پیش در واشنگتن در یکی از جلسات کاری کمیته نجات ، موضوع شهرام امیری مطرح شد و اینکه اصولا وی فرد بی ارزشی بوده و باید برای اینگونه امور تحقیق بیشتری شود !

خلاصه معلوم شد که آقای امیری بر خلاف آنچه که در ابتدا اظهار داشته نه تنها هیچگونه اطلاعات ارزشمندی در حوزه هسته ای و انرژی اتمی نداشته بلکه بیشتر بدنبال کسب شهرت و پناهندگی و پول بوده است ، مقامات آمریکایی نیز باتوجه به حواشی و اتفاقات رخ داده پیرامون وی در بعد از آنکه پی می برند اطلاعات وی در حد متوسط هست و البته جانش باتوجه به اتفاقات بوجود آمده می تواند در بازگشت به ایران در خطر باشد با اقامت وی در آمریکا مخالفت نمی کنند و حتی به وی اطمینان می دهند می تواند در یک دانشگاه و با بورس مناسب به تحصیل ادامه دهد و طبق قوانین موجود تحکیم خانواده امکان آوردن خانواده اش را به آمریکا هم داشته باشد .

شهرام امیری البته به اینها اکتفا نمی کند و خواهان امتیازات بیشتری می شود که با مخالفت آمریکائیها مواجه می شود ، در بعد از این شکست معامله آمریکا – امیری بوده که وی بازی جدیدی را آغاز می کند و اقدام به انتشار ویدیوی اول نموده و برای یکی از عوامل امنیتی در وزارت دفاع ایران ارسال می نماید .

در بعد از انتشار ویدیو اول در تلویزیون ایران ، شهرام امیری که آنزمان در ایالت کنتکت بوده است از سوی اف بی آی بازداشت می شود و به خانه ای در شهر نئو هاون منتقل می شود که تحت نظر بوده است ضمن اینکه از وی ویدیوی دوم اخذ می شود و وی در آن ویدیو "واقعیات " را عنوان می کند و به نیروهای امنیتی هم قول می دهد که دیگر از این اشتباهات نکند .

امیری یک هفته در خانه تحت نظر اقامت داشته که با استفاده از سهل انگاری پلیس محلی در حفاظت از وی از آن خانه متواری می شود و به نقطه نامعلومی می رود که احتمالا در همان زمان با عوامل دولتی ایران ارتباط برقرار می کند و فیلمهای دیگر را نیز در همان محل انتشار می دهد که پس از آن نیز مجددا توسط اف بی آی بازداشت و در روز بیست دوم تیرماه تحویل سفارت پاکستان می گردد .

بله ، شهرام امیری مردی که زیاد نمی دانست ! نه اولین هست نه آخرین ، او نمونه هزاران فرد فرصت طلب و جویای نام و نان است که همه آمال و آرزوهایشان را در زندگی درغرب یا حادثه و ماجرا می دانند ، امیری جوانی که در هرج و مرج و نبود شایسته سالاری در سیستم ایران در جوانی به همه چیز دست یافت اما زیاده خواهی اش مانع از عاقبت خوشی برای وی شد ، او گمان میکرد که در خارج از کشور هم می تواند با چرب زبانی و تملق و زیاده گویی و دروغ به همه چیز برسد و از فقدان اطلاعات کافی آمریکائیها از شرایط موجود در ایران نیز مطلع بود و همین امر به او کمک کرد که دستگاههای امنیتی آمریکا را تاحدودی فریب دهد .

حالا او در شرایط تیره و تاری بسر می برد نه دیگر هرگز کشوری اورا پذیرا خواهد شد و نه در داخل دیگر اطمینانی به او هست و مطمئنا با فروکش کردن استفاده های تبلیغاتی جمهوری اسلامی از وی اگر جایش در اوین نباشد وضعیت بهتری از اوین هم نخواهد داشت .

آنچه که مرا مجاب کرد تا این موارد را بازگو کنم دروغپردازی او در روزها و ماههای اخیر است ، او از اعتماد همه سوءاستفاده نمود و این کار وی می تواند خراب کردن پلی باشد که می تواند جان بسیاری را که واقعا جانشان در خطر است به خطر بیندازد ، گرچه شاید انتشار میلهای وی با توجه به اینکه وی اکنون در ایران هست کار درستی نباشد و جانش را به واقع در خطر بیندازد اما این امری هست که برای سیستم اطلاعاتی ایران دیر یا زود مشخص خواهد شد و بی شک نیروهای امنیتی ایران هم می دانند که اصلا آدم ربایی و ربایشی در کار نبوده است اما صلاحشان فعلا در این هست که در این جنگ تبلیغاتی فرض را بر دزدیدن امیری از عربستان بگذارند و از این رهگذر استفاده شان را ببرند ، انتشار این میلها و اطلاعات تلاشی است برای نشان دادن دروغپردازی های یک عنصر سودجو و فرصت طلب و زیاده خواه بنام شهرام امیری و دستگاه اطلاعاتی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران .