بسیجی بپا خیز که صبرت به سر آمد
خوش باد بهشتی ز سوی رهبر آمد
بسیجی٬ بپا خیز٬ که هجر تو تمام است
این بوی خوش از نایب آقا و امام است
این رهبر دنیاست که رو سوی تو آورد

این رایجه بو کن ٬ در سینه فرو کن ٬
این بوی تبرک شده کز زیر لباس است؟
از جانب آقا به وزیده است و حلال است
طوفان بزرگ است ؟٬ یا سیل دمان است؟
از نافه آهوست این بوی معظم ؟ نی نی
بادی است که از مقعد رهبر به وزان است.
این بوی بهار است ٬ از اطراف خیار است

با عطر خوشش سوسن و نارنج چسان است ؟
این گوز عظیم است٬ همان زرته عظمی است
از کون مبارک به وزیده است و روان است
بس نیک سرشت است ٬ ریاحی ز بهشت است
شهدی است که جاری است ٬ز سوی سبلان است
بویی ملکوتی است ٬ این فیض عظیم است
از خشتک آقاست٬ که این سان فوران است

الحق که بهار است ٬ فقیه است و خمار است
بیهوده چه گویید که; پیر است و نزار است؟
این خامنه ای آهوی چین است٬ خاموش ٬ نه این است
او کان نبات است٬ ز کانش برکات است
از کان معظم همه جا مشک و عبیر است

بسیجی ، کجا دیده چنین رایحه ای خوش؟
بسیجی چه خوشبخت و چه سر خوش
شادان و غزل خوان ٬ خوش حالت و خندان ٬
سرمست از آن بوی٬ می خواند به هر کوی :
" ای خامنه ای ٬ خامنه ای٬ مشک و عبیر ی
سر چشمه هر رایحه ای ٬ عطر کبیر ی"