موسیقی لفظی کلام به سه روش زیر افزون می شود:

1- روش هماهنگ سازی یا تسجیع

2- روش همجنس سازی یا تجنیس

3- روش تکرار

هر یک از این روش ها ، درسطح واژگان مصادیقی و در سطح جملات مصادیقی دیگر دارند که به هر کدام نامی نهاده اند و به مجموعه آنها ، صنایع (جمع صنعت) بدیع لفظی می گویند.

در این هر سه روش ، بنا ، بر همسانی هر چه بیشتر صامت ها و مصوت ها است به طوری که کلمات هماهنگ شوند یا همجنس پنداشته شوند و یا عین یکدیگر گردند. بدین ترتیب کلمات هموزن (هم هجا) می شوند و یا بین آنها تناسب و تساوی نسبی هجاها (مجموعه مصوت و صامت ها) به وجود می آید.

محور جانشینی و محور هم نشینی

صنایع لفظی کلاً در محور هم نشینی بررسی می شود ، یعنی ارتباط و تقابل کلمه با کلمات پس و پیش خود در زنجیره مرئی ترکیب است که ممکن است هنری باشد. حال آن که در بدیع معنوی ، صنایع بعضا در محور جانشینی بررسی می شوند. مثلا تقابل موسیقیایی دو کلمه خَلق و خُلق (جناس ناقص) باید در محور افقی زبان مشهود باشد. اما رابطه تلمیحی پدر ، روضه رضوان و گندم در بیت زیر از حافظ :

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

تماما در محور بالفعل زبان، حضور ندارد.

البته در فهم زیبایی های هنری یک شعر معمولاً با هر دو محور حاضر و غایب ، سر و کار داریم. مثلا در مصراع « سر و بالایی به بستان می رود » باید به جای سرو بالا ، معشوق خوش اندام را جانشین کرد و از طرفی به ارتباط سرو و بستان توجه داشته از طرف دیگر اتحاد سرو و بستان را در صدای « سین » فراموش نکرد.

بدین ترتیب اگر یکی از طرفین صنایع لفظی را تغییر دهیم ، هر چند ممکن است در فهم جمله تغییری ایجاد نشود ، اما از موسیقی کلام یعنی از درجه ی ادبی بودن سبک کاسته می شود. پس صنایع لفظی بسیار ظریفند و در هر زبان حیات خاصی دارند و در ترجمه از بین می روند. اما در صنایع معنوی ، معمولا می توان معادل دیگری را در نظر گرفت مثلا در مصراع « من عهد تو سخت ، سست می دانستم » می توان به جای سخت ، صعب گفت.

هجا یا بخش یا سیلاب

هجا مجموعه ای از اصوات است که در یک دم یا بازدم ادا می شود. هجا در زبان فارسی مرکب از یک مصوت و یک یا دو سه صامت است.

در زبان فارسی شش نوع هجا یا بخش صدایی با مقطع اصوات وجود دارد:

(C نشانه صامت،V نشانه ی مصوت کوتاه و Uنشانه مصوت بلند است.)

1- صامت + مصوت کوتاه CV

مانند : نه na

که ke

دو do

2- صامت + مصوت بلند CU

مانند : با bā

بی bi

بو bu

3- صامت + مصوت کوتاه + صامت CVC

مانند : درdar

شن šen

خورxor

4- صامت + مصوت بلند + صامت CUC

مانند : دار dār

دیرdir

دورdur

5- صامت + مصوت کوتاه + دوصامت CVCC

مانند : درد dard

چهرčehr

بـردbord

6- صامت + مصوت بلند + دو صامت CUC

مانند: داشت dāšt

ریخت rixt

پوست prst

این هجاها از نظر امتداد و کشش صوتی با یکدیگر فرق دارند: هجای CV (تو) کوتاه و هجاهایCU (ما) و CVC (سر) بلند و هجاهای CUC (خار) و CVCC (زرد) و CUCC (بیست) کشیده هستند.

به کلماتی هموزن گویند که اولا از نظر تعداد هجا و ثانیا از نظر امتداد هجا، مساوی باشند.

َروی

به آخرین واک اصلی هر کلمه روی گویند. مثلا رَوی در دست «ت» و در آمدم «د» و در شیرین «ن» است ( چون مرکب بودن شیرین برای عامه مردم روشن نیست).

هجای قافیه

هجایی از کلمه ، که آخرین واک آن ، َروی باشد ، هجای قافیه نام دارد. در کلمه شکستم ، هجای قافیه «کست» و در کلمه آمد هجای قافیه «مد» است. در کلمات یک هجایی ، کلمه قافیه و هجای قافیه یکی است.