دیشب داشتم بر روی سخنان دوستی که هم اسلامگراست و هم طرفدار رژیم است فکر میکردم . ایشان میگفت : اگر جمهوری اسلامی هم ساقط شود و بگفته شما یک حکومت کاملا دموکراتیک هم روی کار بیاید مطمئن باشید در کمتر از 4 سال باز ما اسلامگرایان از همان مجاری دموکراتیک به قدرت خواهیم رسید و استدلالش هم این بود که ، ما مساجد و منابر و امامزاده ها و قبور متبرکه و حوزه های علمیه و بازارها ، تکیه ها و حسنیه ها را داریم ما میتوانیم از مراسم مذهبی محرم و صفر و رمضان و نمازهای جمعه و فطر و قربان و وفات و اعیاد چهارده معصوم در جهت هدایت افکار عمومی استفاده کنیم . ما قرآن را داریم ما امام زمان را داریم ما چه داریم و چه ها داریم ....
و وقتی از ایشان سوال کردم که خب ، شما که این همه اهرم های قدرت و هدایت را در دست دارید دیگر چه نیازی برای در اختیار گرفتن حاکمیت سیاسی دارید؟ وی گفت : که مذهب تشیع برعکس مذهب تسنن ، یک قرائت کاملا سیاسی از دین اسلام دارد و نگاهش از بدو تولد تاکنون همیشه معطوف به قدرت و حکومت بوده است و تنها راه اجرای احکام اسلامی و حدود الهی در جامعه را هم منوط به در اختیار داشتن اهرمهای قدرت و حاکمیت سیاسی میداند و قبول اصل امامت و ولایت هم ( اصلی که تشیع و تسنن را از هم متمایز میکند ) در همین راستا ست و اگر کسی این اصول و فروع را قبول نداشته باشد شیعه علوی نیست .
بحث رسید به اسلام حداقلی و حداکثری ، ایشان گفت اسلام ، اسلام است حداقل و حداکثر ندارد و این مثله کردن دین کار این دین فروشان دنیا پرست است و کسانیکه شعار اسلام حداقلی یا اسلام رحمانی را مطرح میکنند استدلالشان این است که مردم در عصر حاضر تحمل و درک اسلام حداکثری را ندارند و اگر بخواهیم به یکباره کل اسلام را بخوردشان بدهیم می برند و از اسلام زده میشوند بلکه باید شریعت اسلام را به مرور زمان و بصورت قطره چکانی به بخوردشان داد و این عمل را تا رسیدن به مقصود که همان کلیت اسلام است ادامه دهیم . ایشان در ادامه میگفت این یکی از ترفندهای عوامل استکبار ! برای سکولاریزه کرده جامعه میباشد و مسلمانان واقعی در برابر این اقدام بشدت واکنش نشان خواهند داد و اجازه این گونه مثله کردن دین را به هیج کسی نمیدهند .
بحث من با این دوست اسلامگرا به نتیجه خاصی نرسید چون من از هر جا شروع میکردم ایشان دوباره با سفسطه و منطق اسلامگرایان مسیر را به مقصود خودش منتهی میکرد و در پایان به این یقین رسیدم که مجادله با گونه از هموطنان که داعیه روشنفکری اسلامی و منطق گرایی را دارند منتج به نتیجه خاصی نمیشود و تا زمانیکه اسلام در این کشور باشد باب تعقل و تفکر مسدود خواهد ماند ( هرچند اسلامگرایان دائما دم از تعقل و تفکر و تامل میزنند ! ) و همچنین باید قید آزادی و آرامش و رفاه و ... را هم بزنیم چون در ایدئولوژی اسلام قیود فوق جایی ندارند .
در پایان به این دوستان اصلاح طلب و سبز اندیش توصیه میکنم که اینقدر خودشان را خسته و مردم را فرسوده نکنند تا بخواهند از درون اسلام ، اصول حقوق بشر و آزادی و دموکراسی و ... را بیرون بکشند و یا اسلام را با اصول لیبرال دموکراسی ممزوج نمایند چون محصول نهایی این تجزیه و ترکیب ها یقینا بدتر از خود اسلام خواهد شد و بقول یک ضرب المثل آلمانی که میگوید : زین طلا نمیتواند الاغ را تبدیل به اسب کند !